مدیریت دانش،پایان نامه درباره چابکی سازمانی |
مدیریت دانش
امروزه ثابت شده که دنیای تکنولوژی، دنیای دانش است. سازمانهایی که راهی کارامد برای استخراج، استفاده و مدیریت دانش یافتهاند و به دانش به عنوان یک دارایی مطرح مینگرند، به افزایش بازدهی کارمندان و حفظ رضایت مشتری رسیده و رمز موفقیت امروز و فردای خود را به دست آوردهاند. رسیدن به چنین اهدافی و ارائه محصولات و خدمات با کیفیت مناسب و اقتصادی، بدون مدیریت و استفاده از منبع ارزشمند دانش موجود در سازمان، امری سخت و بعضاً غیر ممکن است(فراهانی،1384،ص48). بنابراین، در سالهای اخیر،« مدیریت دانش» به یک موضوع مهم و حیاتی مورد بحث در متون کسب و کار تبدیل شده است. «جوامع علمی» و «کسب و کار» هر دو بر این باورند که سازمانهای دانش محور میتوانند برتریهای بلندمدت خود را در عرصههای رقابتی حفظ کنند(کالیست،1999)؛ به طوری که تسهیم دانش به عنوان یک فعالیت پیچیده اما ارزش آفرین، پایه و اساس بسیاری از راهبردهای مدیریت دانش در سازمانهاست(رجی ،2005).
دانش بشری هر 33 سال، دو برابر میشود؛ در حالی که ظرفیت فکری انسانها هر 1.5 تا 3 میلیون سال دو برابر میشود. سازمانها نیز از انباشتگی دانش بیبهره نبودهاند؛ به طوری که افزایش حجم اطلاعات در سازمانها و لزوم استفاده از آن در تصمیمهای سازمانی، طی دو دهه اخیر باعث ظهور پدیدهای به نام انتقال دانش شده است(برون،2002). اگر چه مبحث انتقال دانش در سالهای اخیر به طرز گستردهای مورد توجه دانشگاهیان و مدیران اجرایی قرار گرفته، اما در مورد به کارگیری مدیریت دانش در سازمانها، تقریباً اطلاعات ناچیزی به دست آمده است.(سرلک،1386،ص152).
داراییهای دانشی سازمان، پیش برندهی اهداف اقتصادی یک سازمان هستند. این داراییها به صورت خبرگی در ذهن افراد تولید میشود. در برابر این دارایی میتوان 2 خط مشی کلی را در پیش گرفت؛ نخست رها کردن سرمایۀ دانشی و ادامۀ تولید آن با آشفتگی بالاست. به گونهای که تنها بدانیم در سازمان ما و در اذهان همکارانمان حجم دانایی ارزشمند و بالایی تولید میشود و طبیعتاً به مرور زمان از یاد میرود. دوم این که مدیریت سرمایۀ دانش و طراحی ساز و کار برای هدایت آن در مسیری مشخص با هدف افزایش کارایی سازمان در پرتو دانش مدیریت شدۀ خودمان. (سرلک،1386،ص152).
فعالیتهای دانشمندان عرصهی مدیریت و مهندسی صنایع در2دههی اخیر از جمله سیوبی، پورساک، ویگ، نوناکا، داونپورت و … باعث شد توجه صنایع بزرگ به این داراییهای نهفته و ناملموس بیشتر شود تا جایی که هم اکنون بیش از70 درصد شرکتهای عضو لیست فورچون سازوکارهایی با عنوان مدیریت دانش(KM) دارند. صنعت کشورمان نیز با توجه به طی کردن مسیر توسعه، از قاعدهی تولید سرمایههای دانشی ناملموس مستثنا نیست. مجموعهی بزرگی از خبرگان و خبرگیها، هر روزه در صنعت کشورمان تولید میشود که متأسفانه به دلیل نبود ساختارهای مدیریت دانش، بازده عمری کوتاه داشته و به سرعت و بدون کارایی لازم از دست میروند(شریف زاده،1387،ص122).
دراکر(1993) اندیشمند معروف مدیریت میگوید: ما در حال وارد شدن به یک جامعه دانشی هستیم که در آن منابع اقتصادی اصلی، دانش خواهد بود. این نگرش مبتنی بر این باور است که جهانی سازی درقرن بیست و یکم منجر به ایجاد عصر دانش خواهد شد. به همین دلیل نیروهای دانشی به عنوان مهمترین دارایی، در موفقیت سازمانها نقشی کلیدی ایفا خواهند کرد. امروزه همان طوری که سازمانها بر به کارگیری سرمایه انسانی در مواجهه با تنگناهای بازار کار تمرکز دارند، کارکنان نیز به دنبال انتشار دانش خود در سراسر سازمان هستند. بنابراین، ابزارهای رقابتی پیشین و سنتی چندان کارساز نیستند. درحال حاضرابزارهای سنتی برای ارتقاء در سازمان همچون انحصار اطلاعات و ممانعت از موفقیت همکاران غیر قابل قبول است(کوننلی، 2000،ص293).
Kalseth
Riege
Brien
Expertise
Sievby
Pursak
Wiig
Nonaka
Davenport
deraker
cnnelly
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1400-03-06] [ 09:14:00 ب.ظ ]
|