تعریف مدیریت دانش

با توجه به موارد گفته شده می‏توان انتقال دانش را چنین تعریف کرد: مدیریت دانش عبارتست از دستیابی به اهداف سازمانی از طریق استراتژی ایجاد انگیزه در کارکنان«دانشی» به منظور خلق و افزایش توانایی‏هایشان و به کارگیری آن در تفسیر داده‏ها و اطلاعات (با بهره گرفتن از منابع اطلاعات موجود، مهارت، فرهنگ، شخصیت، احساسات و ..) از طریق یک فرایند معنا بخش به داده‏ها و اطلاعات. پیچیدگی نهفته در تعریف مدیریت دانش تا حدی به دلیل چالش‏های موجود در تعریف خود دانش است. تعاریف بسیار و متنوع از مدیریت دانش در متون ارائه شده است که در این میان به تعاریف گویای زیر اشاره می‏کنیم: (مالهوترا،1998) معتقد است مدیریت دانش شامل فرایندهای سازمانی است که ترکیب هم افزایی از ظرفیت پردازش داده و اطلاعات، توسط فناوری اطلاعات، و ظرفیت خلاقیت و نوآوری توسط انسان را جستجو می‏کند.

باکویتز و ویلیامز (1999) مدیریت دانش را فرایندی تعریف می‏ نمایند که از طریق آن سازمان با بهره گرفتن از دارایی‏های فکری و مبتنی بر دانش خود به تولید ارزش و ثروت می‏پردازد.

چونگ و همکارانش (2000) در پی پژوهش‏های تجربی خود مدیریت دانش را فرایند بکارگیری و ارائه مهارت‏ها و تخصص‏های افراد در سازمان می‏دانند که توسط فناوری اطلاعات پشتیبانی می‏شود.

بهات (2010) مدیریت دانش را فرایند خلق، ارائه، توزیع و بکارگیری دانش در سازمان توسط افراد تعریف می‏کند. مدیریت دانش شیوه شناسایی، در اختیار گرفتن، سازمان دهی و پردازش اطلاعات جهت خلق دانش می‏باشد که پس از آن توزیع می‏شود و سپس در دسترس دیگران قرار می‏گیرد تا برای خلق دانش بیشتر استفاده شود(رادینگ، 1386).

اگرچه همه تلاش‏های فوق دارای تفاوت‏های چندی در تعریف و توضیح مدیریت دانش می‏باشند اما به نظر می رسد در تمام این موارد تلقی یکسانی از مدیریت دانش وجود داشته باشد، ” مدیریت دانش: فرایندی برای به جریان انداختن دانش در میان افراد سازمان به عنوان ابزاری برای دستیابی به نوآوری در فر ایندها، محصولات و خدمات، تصمیم گیری اثربخش، و انطباق سازمان با محیط پویا و بازار رقابتی(داونپورت و پروساک،1998).

مدیریت دانش‌ مستلزم‌ احساس‌ تعهد در جهت‌ خلق‌ دانش‌ جدید، ترویج‌ آن‌ در سراسر سازمان‌ و تبدیل‌ آن‌ به ‌محصولات‌، خدمات‌ و نظام‏ها(نوناکا،2011)، امور روزمره‌، فرهنگ‌ و راهبردهاست‌. انتقال دانش‌ عبارت‌ است‌ از یکپارچه‌ کردن دانش‌، تقسیم‌ دانش‌، ارزیابی‌ و انباشت‌ دانش‌ و در نهایت‌ گسترش‌ و حفظ مهارت‌ در سراسر سازمان‌(پلتون‌،2006).

مدیریت دانش سیستم بهینه سازی کسب و کار است که دانش لازم یک سازمان را به گونه‏ای که عملکرد کارکنان و توان رقابتی آن را ارتقاء بخشد، شناسایی، کسب، و یا خلق کرده و به تسهیم آن در میان کارکنان کمک می‏کند تا در مسیر بالندگی سازمانی استفاده کنند، و با ارزشیابی مستمر آن کیفیت دانش را ارتقاء می‏دهد(برگرون،1386). مدیریت دانش یک راهبرد بهینه‏سازی کسب و کار است و به تکنولوژی خاص یا منبع اطلاعاتی محدود نمی‏شود. در اکثر موارد، تنوع گسترده‏ای از تکنولوژی‏های اطلاعاتی که در ابتکار مدیریت دانش تاثیر بسیا ر دارند به‏ کار می‏گیرد(پروست،روبودت،1385). مدیریت دانش به الگوهای تعامل میان فناوری‌ها، فنون و افراد شکل می‌بخشد. برای مثال تکنولوژی اطلاعات در خصوص گردآوری، ذخیره و اشاعهء اطلاعات به خوبی عمل می‏کند ولی در تعبیر آن ناتوان است(بات، 1998).در تحقیقی به این نتیجه رسیده که سازمان‏هایی که در بلندمدت از مدیریت دانش استفاده می‏کنند در روابط اجتماعی و فنی خود محتاط هستند. دستیابی به راه‌حل‏های فنی امکان‌پذیر است، اما برای مدیریت دانش، سازمان باید محیط مشارکت، همکاری و اشتراک دانش را به وجود آورد. براساس تحقیق «ارنست» و «یونگ» 50 درصد از متخصصان بر این باورند که تغییر رفتار بشر یکی از مسائل اجرایی انتقال دانش است «Glasser,1998» به همین دلیل در پروژه‏های مدیریت دانش بر تغییر روندهای سنتی و تقویت ساختارها و فن‏آوری‌ها تأکید می‌شود. بنابراین همگون ساختن تدریجی اصول مدیریت دانش در سازمان یکی از مهمترین اولویت‏ها است.  به طور کلی تکمیل برنامه‏های مدیریت دانش نیاز به تغییر در فلسفه سازمانی دارد در حالی که فلسفه مدیریت دانش بر همکاری در جهت افزودن به ارزش کالا و خدمات تأکید دارد. مدیریت دانش طیفی وسیع از فعالیت‏هاست که برای مدیریت، مبادله، خلق یا ارتقای سرمایه‏های فکری در سطح کلان به کار می‏رود. مدیریت دانش طراحی هوشمندانه فرایندها، ابزار، ساختار و … با قصد افزایش نوسازی، اشتراک یا بهبود استفاده از دانش است(پاک سرشت،1382،ص98).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

malhotra

Bacovitz and wiliamz

bohat

rading

Davenport and prusak

nonaka

peltoon

bergron

Prost and  robodt

bhatt

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...