بحث مدیریت زمان موضوعی است که همه ماچه درزندگی شخصی وچه درزندگی حرفه­ای­مان برای کسب موفقیت به آن نیاز داریم. مدیریت زمان در اواخر دهه 1950 توسط  ماکان مطرح گردید. این روش شامل فنونی برای تعیین اهداف کوتاه مدت، چگونگی تبدیل این اهداف به وظایف و فعالیت­ها برای اجرای سریع­تر آن­ها، چگونگی برنامه­ریزی و اولویت­بندی کردن کارهای روزانه و چگونگی جلوگیری از وقفه کاری که محدودیت در انجام وظایف ایجاد می­کند، می­باشد ( رسولی و همکاران، 2009 ). با توجه به این که زمان به عنوان یک منبع محدود به شمار می­رود لزوم مدیریت آن به خصوص در محیط­های آموزشی و برای دانش­آموزان از اهمیت بالایی برخوردار است؛ مدیریت زمان فعالیت­های دانش­آموزان را نیز می­تواند تحت تأثیر قرار دهد. پژوهش­های استوارت و لمبارد (2010) سیبرت و جتینگر (2002) ، گارسیا و پرز ( 2005) نشان می­دهد که رابطه­ی معناداری بین مهارت­های مدیریت زمان و موفقیت­های تحصیلی دانش­آموزان وجود دارد.

 

 

گورتر و زولاف (2000 ) مدعی­اند که بالا بردن عملکرد تحصیلی، استقامت در برابر استرس، تفکر در مورد صرف وقت و بالا رفتن آگاهی استفاده از زمان، از پیامدهای مهارت­های خوب مدیریت زمان است. از این رو مدیریت زمان می­تواند به عنوان روشی برای پایش و کنترل زمان مطرح شود که از این طریق افراد هنگام کار کردن می­توانند با مدیریت خود در یک زمان واحد، وظایف متعددی را انجام داده، وظایف و مسئولیت­های خود را درک کنند و با محدودیت­ها سازگار گردند. ( ایلام و اهرون، 2003 )

 

 

انسان همواره در ارتباط با محیط پیرامون خود با مسائل و مشکلات متنوع و ناشناخته­ای رو به رو است و برای پاسخ­گویی به خواسته­های خود، نیازمند تعامل و سازگاری با محیط اطراف خود می­باشد. این در حالی است که در دنیای معاصر، پیشرفت­های تکنولوژیکی و ارتباطی نیز نقش همنوایی، کنار آمدن و سازگاری با موقعیت­ها و مسائل پیش رو را ضروری­تر ساخته است. سازگاری جریانی است که در آن فرد برای وفق دادن خود با فشارهای درونی و ملزومات بیرونی تلاش و کوشش به خرج می­دهد. ( رید – ویکتور ، 2004 ). یک فرد زمانی از سازگاری بهره­مند است که بتواند میان خود و محیط اجتماعی­اش رابطه­ای سالم برقرار کند. محیط اجتماعی در برگیرنده خانواده، محل تحصیل، محیط

پروژه دانشگاهی

 کسب و کار و نظایر آن می­باشد و اگر فردی نتواند با محیط خود به شیوه­ای مطلوب رابطه برقرار کند، ناسازگار تلقی می­شود. سازگاری از بدو تولد همراه با انسان است و در هر برهه­ی زمانی به گونه­ای خاص، فرد آن را به کار می­برد. علاوه بر این، سازگاری دارای عرصه­های مختلفی نیز هست. مثلاً سازگاری در انتقال به محیط یا موقعیت جدید، در روابط بین فردی و سازگاری در موقعیت­های آموزشی که از آن تحت عنوان سازگاری تحصیلی یاد می­شود. سازگاری تحصیلی ناظر به توانمندی فراگیران در انطباق با شرایط و الزامات تحصیل و نقش­هایی است که مدرسه به عنوان یک نهاد اجتماعی فرا روی آن­ها قرار می­دهد ( پیتوس، 2006 ). دانش­آموزانی با مدرسه سازگارند که وقتی مدرسه خود را به پایان می­برند، تجربه حضور و تحصیل را تجربه­ای رشد­دهنده تلقی نمایند، بتوانند از توانایی­های خود به نحو مطلوب بهره جویند و در نهایت از نظر تحصیلی کارآمد باشند. ( بیکر و سیریاک، 1989 ؛ به نقل از بیرز و گوسنز، 2003 ). به اعتقاد بیجور کلاند و رهلینگ (2010) مهمترین نگرانی در مدارس امروزی ناسازگاری کلاسی است. بدرفتاری و ناسازگاری دانش آموزان کل فرایند یادگیری را تحت تاثیر قرار می­دهد و با چالش مواجه می­کند. بورکا و یان(2004؛ به نقل از یعقوبی، محققی، یوسف­زاده، گنجی، كامران و الفتی، 1393) ناتوانی در مدیریت زمان را از جمله علل عدم تکمیل تکالیف تحصیلی دانش آموزان و دانشجویان می­دانند که خود می­تواند منجر به شکست تحصیلی و در نتیجه ناسازگاری آنان گردد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...