ریکتس(2003) اذعان می­دارد گرایش به تفکر انتقادی شامل ابتکار، بلوغ شناختی و درگیری ذهنی است. منظور از ابتکار تمایل فرد به کنجکاوی­های هوشمندانه و خلاقانه برای کشف واقعیت­های جدید است. بلوغ شناختی به این معنا است که فرد تا چه اندازه به پیچیدگی­های مسائل واقعی واقف است و با توجه شناختی که نسبت به دانش خود و دیگران دارد، تا چه میزان قادر به پذیرش دیدگاه دیگران است. درگیری ذهنی، آمادگی فرد برای استدلال و پیش­بینی موقعیت­های نیازمند استدلال و اطمینان به توانایی خود در زمینه استدلال است. عوامل زیادی در شکل­گیری مؤلفه­های گرایش به تفکر انتقادی نقش دارند. به نظر می­رسد که یکی از این عوامل خانواده باشد. در این تحقیق، الگوهای ارتباطی خانواده به عنوان یکی از عوامل محیطی پیش­آیند مؤثر بر گرایش به تفکر انتقادی مورد بررسی قرار گرفته است. خانواده نقش اصلی در رشد و پرورش فرزندان خود را دارد و پایه­های رشد روانی فرزندان در سال­های نخستین کودکی پایه­ریزی می­گردد. زیرا، گرمی و محبت موجود در محیط خانواده، در تقویت حس اعتماد به نفس و پرورش قوای مثبت و سازنده کودکان و نوجوانان بسیار حائز اهمیت است و می­تواند آنها را به صورت فردی سالم، خلاق و متکی به نفس و منطقی پرورش دهد. طرد کردن و تندی، زور، فشار و پایمال کردن حق فرزند به هیچ وجه نمی­تواند روحیه سالم را در  او بوجود آورد (شریعمتداری، 1375).

 

 

الگوهای ارتباطی خانواده یکی از مسائلی است که به دلیل اهمیت و تأثیرات آن به خوبی مورد توجه پژوهشگران و اندیشمندان قرار گرفته و رابطه­ی آن با بسیاری ویژگی­های انسانی مورد بررسی و تأیید قرار گرفته است. شیوه­ی برخورد و نوع ارتباطی که اعضای خانواده با همدیگر دارند متفاوت است. لذا تأثیرات آن در سایر رفتارها نیز می­تواند مختلف باشد. محققان سعی کرده­اند الگوهای ارتباطات خانوادگی را بشناسند و طبقه­بندی کنند (فیتزپاتریک و ریچی،1994؛ مک لئود و چفی، 1972؛ به نقل از کوئرنر و فیتزپاتریک، a2002؛ ریچی و فیتزپاتریک، 1990؛ به نقل از فیتزپاتریک، 2004). دو بعـد زیربنایی جهت­ گیـری گفت و شنود و جهت­گیری همنوایی را در الگـوهای ارتباطات خانوادگی شناسایی کرده اند. جهت­گیری گفت و شنود را میزانی که خانواده ها شرایطی را فراهم می­آورند که در آن همه اعضای خانواده تشویق به شرکت آزادانه و راحت در تعامل و بحث و تبادل نظر درباره طیف وسیعی از موضوعات شوند، تعریف کرده­اند (کوئرنر و فیتزپاتریک، 1997). جهت گیری همنوایی نیز عبارت است از میزانی که خانواده ها شرایط همسان بودن نگرش­ها، ارزش­ها و عقاید را مورد تأکید قرار می­دهند(کوئرنر و فیتزپاتریک، 1997).

 

 

در جهت­گیری گفت و شنود فرزندان تشویق می شوند تا در مورد مسایل مختلف فکر و بحث کنند و همچنین قدرت تحلیل گری و قدرت استدلال فرزندان داشته باشند (قدومی، 1392؛ به نقل از کورش نیا و لطیفیان،1390). جهت­گیری همنوایی بین اعضا به اجتناب از تعارض و مجادله اشاره دارد
(کوئرنر و فیتزپاتریک، 1997). این در حالی است که تفکر انتقادی نوعی تفکر منطقی و مستدل است که در تصمیم­گیری در مورد قبول باورها دخالت دارد (انیس، 2011). با توجه به این تعریف طبیعی است که گرایش به تفکرانتقادی در فرزندان خانواده های با گفت و شنود بالا بیشتر باشد چرا که چنین خانواده­هایی دامنه وسیعی از موضوعات را مورد تبادل نظر قرار می­دهند و با همفکری هم تصمیمات مربوط به خانواده را اتخاذ می­کنند (فیتزپاتریک، 2004؛ کوئرنر و فیتزپاتریک، 2002). بامریند (1996؛ به نقل از رحیمی،1391) بر این باور است که والدین در خانواده­های با گفت و شنود بالا فرزندانی با قدرت حل مسأله و توانایی مدیریت و رهبری بالا تربیت می­کنند. چرا که ارتباطات باز و گسترده موجود در بین اعضای خانواده و مشارکت فرزندان در ایجاد قوانین خانواده، منجر به پرورش جستجوگری، استقلال، احساس مسئولیت و بلوغ فکری فرزندان می­شود (بامریند، 1971؛ 1972؛ دارلینگ، لمبورن، استینبرگ، دورن بوش، 1992). این در حالی است که خانواده­های با جهت­گیری همنوایی علاقه کمتری به افشای احساسات و جستجو و حمایت اجتماعی در فرآیندهای چالش انگیز دارند. بر این اساس می­توان انتظار داشت که ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده در میزان گرایش به تفکرانتقادی فرزندان برای تولید ایده های نو و مناسب در حل مسایل فردی و اجتماعی نقش داشته باشند.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

دانلود مقالات

 

یکی از ویژگی­های شخصیتی که با ابعاد گرایش به تفکر انتقادی و ابعادی الگوهای ارتباط خانواده ارتباط دارد، اعتقاد افراد درباره توانایی کنترل بر پیامدهای­ زندگی­شان یا همان منبع کنترل است.

 

 

راتر (1954) در بیان مفهوم منبع کنترل به دو بعد فرضی درونی و بیرونی اشاره دارد. گروهی که موفقیت­ها و شکست­های خود را عموماً به شخص خود (کوشش یا توانایی شخصی) نسبت می­دهند، افراد دارای منبع کنترل درونی نامیده می شوند و گروه دوم که موفقیت­ها و شکست­های خود را معمولاً به عوامل بیرون از خود (بخت و اقبال یا دشواری موقعیت­ها) نسبت می­دهند، افراد دارای منبع کنترل بیرونی نام گرفته اند (سیف، 1386). افرادی که موضع کنترل درونی دارند، مسئولیت اعمال خود را
می­پذیرند و خود را صاحب کنترل بر “سرنوشت” خویش می شمارند. افرادی که موضع کنترل بیرونی دارند، موقعیت و یا شکست خود را به منبع خارجی نسبت می
­دهند و علت رفتارها را به حوادث بیرونی مثل شانس و دیگران ربط می دهند (پورافکاری، 1373). منبع کنترل در توضیح و تشریح عملکرد رفتار افراد متغیر مهمی تلقی می گردد. زیرا این متغیر می تواند به عنوان عامل تسهیل کننده پیشرفت یا یک عامل بازدارنده پیشرفت و کسب مهارت جدید عمل کند. زمانی که فرد عقیده دارد که پیروزی و شکست در فعالیت هایش به خودش وابسته است، با انگیزه بهتری دست به فعالیت می زند. این درحالی است که با افزایش موفقیت ها، نگرش فرد نسبت به خود و ارزشی که برای خود قائل است، بهبود می یابد. که در نتیجه باعث افزایش عزت نفس و اعتماد فرد نسبت به خود خواهد شد (کهندل، 1378).

 

 

با توجه به مطالب بیان شده پژوهشگر به دنبال پاسخ این سؤال است که آیا منبع کنترل نقش تعدیل کنندگی در رابطه بین ابعاد الگوهای ارتباطات خانواده و گرایش به تفکر انتقادی ایفا می کند؟

 

 

م؟آآاآ

 

 

اهمیت و ضرورت پژوهش

 

 

تغییر مستمر و فزاینده در قرن بیست و یکم اقتضا می­کند که بشر برای نیل به مقاصد خویش به تلاش فکری بیشتری نیاز داشته باشد. به رغم تغییرات بزرگ تکنولوژیکی که علم در زمینه­های بهبود سلامتی، اقتصاد و سبک زندگی به وجود آورده، مسائل و پیچیدگی­های جدیدی نیز در زندگی بشر پدیدار گشته است که چالش­های ذهنی زیادی را برای شهروندان در زمینه­ تصمیم­گیری درباره­ی مسائل مختلف اخلاقی برای خود، دیگران و بشریت ایجاد کرده است (گان، گریگ و پوماهک، 2008). در این راستا، تفکر انتقادی و گرایش به آن می­تواند کارگشا باشد. افرادی که تفکر انتقادی در آنها پرورش می­یابد. قادر به تحلیل، ارزیابی و قضاوت بهتر امور مختلف خواهند بود و بهتر مسائل فردی و شخصی را در زندگی حل خواهند کرد (حاتمی 1386). تفکر انتقادی نیروی پیش برنده در آموزش بوده و منبعی قدرتمند در زندگی شخصی و اجتماعی فرد است. این نوع از تفکر، پدیده انسانی، نافذ و خودتصیح­کننده است (کوینگ و نی،2010). به طوری کلی تفکر انتقادی با فراهم­سازی زمینه برای دقت نظر و بررسی اعمال خود و دیگران زمینه رشد اجتماعی، افزایش تحمل و سعه صدر، رشد روانی، رشد احترام به نظریات و اعمال دیگران، افزایش فرهیختگی، رشد اخلاقی و افزایش دقت نظر و نقد و انتقاد علمی و رشد و علمی افراد جامعه را فراهم می آورد (حاتمی، 1386). ماهاپونیاننت (2010) رشد تفکر انتقادی را قدم بسیار مهمی در به سازی آموزش و پرورش می­داند. هم چنین تفکر انتقادی به منزله­ی توانایی اساسی برای مشارکت عاقلانه در یک جامعه­ی دموکراتیک شناخته شده است (آندولینا، 2001). به وسیله­ی تفکر انتقادی فرد می­تواند از مدارک و شواهد موجود، بالاترین درک را داشته باشد و درک کردن، فرد را قادر می سازد تا نظرات و معانی را که در ورای هر چیز وجود دارد آشکار سازد (جانسون، 2002).

عکس مرتبط با اقتصاد

 علی­رغم اهمیت تفکرانتقادی، در کمتر تحقیقی به پیش­آیندهای تفکر انتقادی پرداخته شده است (پرویس، 2009). به همین دلیل، در این پژوهش به بررسی تأثیر ابعاد الگوهای ارتباطات خانواده بر گرایش به تفکرانتقادی با بررسی نقش تعدیل کنندگی منبع کنترل در این زمینه پرداخته شده است. شایان ذکر است که شناخت مفهوم کنترل و آگاهی از ویژگی­های گوناگون رفتاری کودکان و نوجوانان در زمینه گرایش به تفکرانتقادی به والدین، مربیان و مشاوران و روانشناسان و دست اندرکاران مسائل آموزشی کمک خواهد کرد تا به منظور هدایت، تغییر و اصلاح و کنترل پیش بینی رفتار آنان در اجرای برنامه­های تربیتی، پرورشی و آموزشی خود روش­های مناسب­تری را اتخاذ نمایند. این امر شکوفایی استعدادهای نهفته، رشد تفکر و پیشرفت­های مختلف در زمینه­های فرهنگی، آموزشی، اجتماعی را به دنبال خواهد داشت. یافته­های تحقیق حاضر راهبردهای مهمی برای خانواده به همراه خواهد داشت و همچنین والدین به فرزندان خود کمک خواهند کرد که با منطق روشن و اعتماد به نفس بالایی، در مسیر زندگی خویش گام نهند و در برخورد با محیط و مشکلات ناشی از آن تصمیم گیری­های معقول اتخاذ نمایند (تیرانداز،1381).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...