انواع مدل‏های مدیریت دانش

پس از آشنایی اجمالی با مدل‏های دانش در این بخش چند مدل که هر یک ضمن داشتن مشابهت با دیگر مدل‏ها، بعد خاصی از موضوع را در بردارند بررسی می‏شوند تا از این طریق امکان مقایسه و شناخت ابعاد گوناگون مدیریت دانش برای یکپارچه‏سازی و به کارگیری بهتر آنها فراهم شود. تاکنون نویسندگان بسیاری مدل‏هایی را در رابطه با فرایند مدیریت دانش ارائه نموده‏اند. اکثر این مدل‏ها از نظر محتوایی تقریباً مشابه هستند اما دارای واژه ‏ها و فازهایی با ترتیبات متفاوتی می‏باشند. در این مدل‏ها، فرض می‏شود که مرحله‏ها و فعالیت‏ها اغلب همزمان، گاهی اوقات پی در پی و بندرت در یک ترتیب خطی هستند. در ادامه به معرفی چند مدل پرکاربرد و متداول مدیریت دانش پرداخته می‏شود( افرازه،1382،ص50)

 2-7-1مدل “هیسیگ

مدل هیسیگ (2000) از چهار فرایند زیر تشکیل شده است:

  • خلق کن: این امر به توانایی یادگیری و ارتباط بر می‏گردد. توسعه این قابلیت، تجربه تسهیم دانش، ایجاد ارتباط بین ایده‏ها و ساختن ارتباط‏های متقاطع با دیگر موضوعات، از این اهمیت کلیدی برخوردار است.
  • ذخیره کن: به عنوان دومین عنصر مورد نیاز مدیریت دانش است که از طریق آن، قابلیت ذخیره سازمان یافته‏ای که امکان جستجوی سریع اطلاعات، دسترسی به اطلاعات برای کارمندان دیگر و تسهیم مؤثر دانش فراهم می‏شود، به وجود می‏آید. در این سامانه باید، دانش‏های لازم به آسانی برای استفاده همگان ذخیره شود.
  • نشرکن: این فرایند به توسعه یک روح جمعی که در آن افراد به عنوان همکاران در جهت دنبال کردن اهداف مشترک، احساس پیوستگی به هم داشته و در فعالیت‏هایشان به یکدیگر وابسته‏اند، کمک می‏کند.
  • به کار ببر: چهارمین فرایند، از این ایده آغاز می‏شود که ایجاد دانش، بیشتر توسط کاربرد عینی دانش جدید میسر است، این عنصر، دایره فرایند مرکزی مدیریت دانش متحد را تکمیل می‏کند (احمدی،1391،ص146).

2-7-2-مدل مارک “م.مک الروی”

وی با همکاری دیگر اعضای کنسرسیوم بین المللی مدیریت دانش(2002) برای این نوع از مدیریت، چهار چوب فکری با نام “دوره عمر دانش “تعریف کرده که در آن، علاوه بر نظریه نوناکا و تاکوچی(1995) بر نکته مهم دیگری نیز تاکید شده است: “دانش تنها پس از اینکه تولید شد، وجود دارد و بعد از آن می‏توان آن را مهار، کدگذاری یا تسهیم نمود". بنابراین “مک الروی”  فرایند ایجاد دانش را به دو فرایند بزرگ یعنی تولید دانش و پیوسته کردن دانش تقسیم می‏کند:

1ـ تولید دانش: فرایند خلق دانش، سازمانی جدید است که به وسیله یادگیری گروهی، کسب دانش و اطلاعات و ارزیابی دانش انجام می‏گیرد. این فرایند مترادف یادگیری سازمانی است.

2ـ پیوسته کردن دانش: از طریق برخی فعالیت‏ها که پخش و تسهیم دانش را تجویز می‏کنند، انجام می‏گیرد. این عمل کارهایی از قبیل پخش دانش(از طریق برنامه و غیره)، جستجو، تدریس، تسهیم و دیگر فعالیت‏های اجتماعی که موجب برقراری ارتباط می‏گردد را شامل می‏شود.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

مک الروی همچنین به دو موضوع “عرضه” و “تقاضا” نیز توجه دارد:

  • سمت عرضه: عمل مدیریت دانشی است که در هر صورت برای افزایش عرضه دانش موجود به همکاران یک شرکت طراحی می‏شود.
  • سمت تقاضا: بر روی عرضه دانش موجود به عده‏ای از نیروی کار متمرکز شده و سعی در افزایش ظرفیت آنان جهت تولید دارد، به این ترتیب، ماموریت مدیریت دانش، این است که ظرفیت یک سازمان را جهت تقاضا برای دانش جدید بالا ببرد.

2-7-3-مدل “بک من”

  • “بک من(1999)” هشت مرحله زیر را برای فرایند مدیریت دانش پیشنهاد داده است :شناسایی کردن: تعیین صلاحیت‏های درونی، منبع استراتژی، قلمرو دانش.
  • تسخیر کردن :رسمی کردن دانش موجود.
  • انتخاب کردن: تعیین ارتباط دانش، ارزش و دقت، رفع دانش‏های ناسازگار.
  • ذخیره کردن: معرفی حافظه یکی شده در مخزن دانش با انواع الگوهای دانش.
  • پخش کردن: توزیع دانش برای استفاده‏کنندگان به طور خودکار بر پایه علاقه و کار و تشریک مساعی دانش در میان گروه‏ها.
  • به کار بردن: باز یافتن و استفاده دانش در تصمیم‏ گیری‏ها، حل مسائل، خودکار کردن و پشتییبانی کار و مددکاری شغل و آموزش.
  • ایجاد کردن: تولید دانش جدید در حین تحقیقات، تجربه کردن کار و فکر خلاق.
  • تجارت کردن :فروش و معامله، توسعه و عرضه کردن دانش جدید به بازار در قالب محصولات و خدمات.(عباسی،1386،ص148).
  •  

Heisick

Mark

Nonaka and takeuchi

backman

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...