اشتراک دانش،پایان نامه درباره چابکی سازمانی |
البته باید توجه داشت که این فرآیندها در ترکیبات مختلف و در موقعیتهای کاری ما بین افرادی که با یکدیگر مشغول به کارند، به وقوع میپیوندد. خلق دانش، نتیجه تاثیر متقابل افراد و دانش آشکار و پنهان است، به واسطه تعامل فرد با دیگران، دانش نهان، برون سازی شده به اشتراک گذارده میشود، همچنین افراد در این فرایندها از راه مدیریت دانش با به دست آوردن بینش و تجربه سازمانی خود یا توسط کارکنان دیگر، دانش را خلق، منتشر و درونی میکنند. از آنجا که همه فرایندهای این مدل مهماند، بنابراین لازم است آنها را در مدیریت دانش به صورت یکپارچه مورد توجه قرار داده با اندیشیدن تدابیر و برنامه ریزیهای لازم و نیز با عنایت به موقعیت سازمان مورد نظر، توازن بین این فرایندها را برقرار کرد(هانسن،1999).
2-8-اشتراک دانش
تسهیم دانش یکی از شش فرایند اصلی مدیریت دانش است. تسهیم دانش عبارتست از یک مجموعه رفتارهایی است که تبادل اطلاعات یا کمک به دیگران را منجر میشود.ادراک تسهیم دانش عبارتست از یک نیروی قطعی و مثبت در ایجاد نوآوری سازمانها(کوننلی و کولووی،2002 ).
تبدیل دانش، به مساله مدیریت دانش ضمنی به درون پایگاه دانش سازمانی میپردازد که در آنجا میتوان آن را تحت مدیریت و مشارکت قرار داد. در غیراین صورت، این دانش کاملاً شخصی باقی میماند و انتقال آن بسیار دشوار خواهد بود. بدون سازوکاری جهت تسخیر و تبدیل این دانش ضمنی به دانش ملموس و مشخص«یا دانش کانونی»، قسمت اعظمی از سرمایه دانش سازمانی هر روز بدون مصرف باقی میماند(عباسی، 1383،ص89).
دانش، دانش میآفریند. همان فرآیندهایی که به کارگرفته میشود تا دانش خلق، منتقل و به کار گرفته شود، خود منتج به دانش جدیدی میشود. کاربر دانش را از پایگاههای اطلاعاتی مشکل راهحل به کار میگیرد تا مشکل مشابهی را که کمی با آن تفاوت دارد، حل کند. این راهحل موفق (که البته مستندسازی و ذخیره شده است) اکنون پایه دانش سازمانی را گسترش میدهد. به همین ترتیب، ایدههایی را میتوان در جلسات بحث و تبادل نظر مطرح کرد. تا ایدههای جدید منتشر شود، ایدههایی که برخی از آنها بینشهای جدید و با ارزشی ارائه میدهد که به دانش سازمان میافزاید(عباسی، 1383،ص89).
با ورود به عصر اطلاعات و ظهور شرکتهایی که تنها داراییهای آنها از جنس دانش است، دانشمندان اقتصاد با وضع جدیدی روبرو شدند؛ بدین معنا که تولید و درآمدزایی در این گونه شرکتها تنها به واسطه «دانش سازمانی اعم از دانش افراد و مجموعه کلی شرکت» صورت میپذیرد. امروزه، دانش سازمانی به عنوان یک منبع ناملموس بسیار ارزشمند برای کسب برتری رقابتی شناخته شده است و سازمانها به مدیریت چنین دارایی نامحسوسی جهت به دست آوردن و حفظ مزیت رقابتی سازمانی توجه بسیاری داشتهاند(هانسن،1999).
در بسیاری از نظریههای سازمانی به اهمیت مدیریت دانش اشاره شده است و یکی از عوامل کلیدی و مهم در مدیریت دانش، توانایی سازمانها در انتقال و به اشتراک گذاری دانش شناخته شده است.شیوههای اشتراک دانش و یادگیری میان کارکنان فرایند مدیریت دانش را تسهیل میکند. بدون اشتراک دانش، نمیتوان به گونهای مؤثر مدیریت دانش سازمانی را انجام داد و سازمان کم کم برتری رقابتی خویش را از دست خواهد داد. اشتراک دانش به عنوان یک عنصر حیاتی و مهم برای سازمانها جهت گسترش خدمات یکپارچه، اشتراک منابع و تلاش در جهت ارتقاء یادگیری سازمانی و خلاقیت و نوآوری مطرح شده است. در تعریفی عام، اشتراک دانش یعنی به اشتراک گذاری اطلاعات مرتبط سازمانی، عقاید و اندیشهها، پیشنهادها و تجربههای کارکنان سازمان با یکدیگر. داونپورت (1997) معتقد است اشتراک دانش در میان کارکنان به معنای دسترس پذیر کردن دانش برای دیگران در سازمان است. این امر، فرایندی است که از آن طریق دانش یک فرد به شکلی که قابل فهم و استفاده برای دیگران است تبدیل می شود.
داونپورت به این نکته نیز اشاره میکند که اشتراک دانش یک عمل داوطلبانه است و در واقع متمایز از گزارش دادن روند کاری بر اساس امور و خط مشیهای رایج سازمان است. اشتراک دانش دربرگیرنده عملی آگاهانه توسط فرد است که در فعالیتهای مرتبط با تبادل دانش شرکت میکند و هیچ گونه اجباری برای انجام دادن آن نیست. لی (2001)نیز معتقد است که اشتراک دانش فعالیتهای مرتبط با توزیع و انتقال دانش از یک فرد، گروه یا سازمان به دیگری را شامل میشود.
در این تعریف ها به تبادل دو جانبه دانش عینی و ذهنی اشارهای نشده است، در حالیکه دیگر محققان به گونهای آشکارتر به این نکته توجه کرده اند. نتایج تحقیقی که گزارش آن در Financial Times منعکس شد (گیو،2003) نیز آشکار کرد که 94% از کارکنان سازمانهای چندملیتی در اروپا معتقدند که پیشبرد موفق مدیریت دانش مستلزم این است که کارکنان آنچه را میدانند با دیگران در سازمان به اشتراک بگذارند. دانش فردی کارکنان از طریق فرایند اشتراک دانش کم کم تبدیل به دانش سازمانی خواهد شد و این دانش میتواند به طور کارآمد و مؤثری از همین طریق در سطح جامعه مجازی توزیع شود و هنگامی که این دانش در دیگر بخشهای سازمان و سازمانهای هم نوع دیگر مورد استفاده قرار میگیرد بهبود و ارتقاء عملکرد سازمان را در پی خواهد داشت. افزون بر این، ظرفیت جذب سازمانی به معنای توانایی در درک ارزش، تلفیق و بکار بردن دانش در جهت اهداف سازمانی میتواند از طریق اشتراک دانش در میان کارکنان افزایش یابد. در طی فرایندهای تعاملی فیزیکی و یا مجازی اشتراک دانش، دانش فردی کم کم تبدیل به دانش سازمانی شده و ظرفیت جذب افزایش یافته و هر چه این سطح بالاتر باشد توانایی سازمان در تولید، یادگیری و استفاده از دانش جدید افزایش خواهد یافت. برخی از محققان از جمله سنگه (1999)معتقدند که دانش سازمانی از طریق برقراری ارتباط میان افراد و یادگیری کارکنان از یکدیگر تولید خواهد شد. نوناکا (2003)نیز معتقد است از آنجائی که کارکنان یک سازمان نقش کلیدی و اصلی در تولید دانش سازمانی را ایفا میکنند، اشتراک دانش میان کارکنان میتواند به تولید دانش در سطح جمعی کمک کند. به طور مشابه، ناهاپیت و گوشال (1999) نیز مدعی هستند که دانش سازمانی در نتیجه ترکیب و تبادل دانش موجود میان کارکنان به وجود میآید.
hansen
Connelly and kelloway
hansen
davenport
lie
geuo
sengeh
nonaka
Nahapit and goshall
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1400-03-06] [ 09:12:00 ب.ظ ]
|