آموزش مهارت های زندگی در بین برنامه های کودک تلویزیون |
به دنبال پیدایش وگسترش وسایل ارتباط جمعی که مرهون توسعه سریع تکنولوژی می باشد. رسانه ها به بطن جوامع انسانی نفوذ کرده اند به گونه ای که انسان ها بخش قابل توجهی از اوقاتشان را با وسایل ارتباط جمعی به سر می برند. در عصر ارتباطات کمتر مکانی را در روی زمین می توان یافت که وسایل ارتباط جمعی بدان جا راه نیافته باشند. امروزه در بسیاری از جوامع افراد به خصوص جوانان همان طور که به مدرسه می روند هر روز چند ساعت از وقت خود را صرف برنامه های مختلف رسانه ها به خصوص تلویزیون می نمایند. همین امر است که نه تنها اهمیت و نقش وسایل ارتباط جمعی را نشان می دهد بلکه نمایان گر شکل گیری روابط جدید در جوامع است که تغییرات اساسی را در زندگی انسان ها، تفکر اجتماعی و رفتارشان بوجود آورده است. به تعبیر ژان کازنو، وسایل ارتباط جمعی پوسته های نخست گروه ها و جوامع بسته را شکافته و به درون آن رخنه نموده اند رسوخ به درون این واحدهای بسته اجتماعی موجب پیدایی جامعه ای دیگر با ویژگی ها و اختصاصاتی تازه است بعد از موفقیت های چشم گیری که از تبلیغات دکتر گوبلز در آلمان نازی به دست آمد این عقیده حاصل شد که وسایل ارتباط جمعی بر عقاید و افکار عمومی اثرات بسیاری دارند. افراد چه عادی و چه تحصیل کرده بر این باور بودند که وسایل ارتباط جمعی قدرتی مافوق تصور دارند و می توانند افکار ما را منقلب کرده و به زندگی مان شکل تازه ای ببخشند و به اختیار تمامی رفتارها را هدایت نمایند.
رسانه ها جزء لاینفک زندگی بشر امروزی به شمار می آیند و هر روزه جوامع مدرن شاهد عرضه ابزار تکنولوژیک ارتباطی جدیدی به بازار مصرف می باشد . اما در این میان تلویزیون همچنان حاکمیت رسانه های خانگی را در اختیار دارد و چون عضوی از خانواده پذیرفته شده است.
در این میان کودکان و نوجوانان به علت فراغت بیشتر و مسئولیت های کمتر در زندگی، امکان استفاده از این رسانه ها بیش از بزرگسالان دارند. روحیه تقلید پذیری در کودکی و بحران هویت در نوجوانی تاثیر پذیری از قهرمانان و شخصیت های برنامه های تلویزیون را در این طیف سنی بیش از سایرین محتمل می سازد. اگر به عوامل فوق میزان سرمایه هنگفتی را که در سراسر جهان به ویژه در کشور ما در ابعاد مالی، نیروی انسانی، زمان، تحقیقات صرف پدیده ی تلویزیون می گردد بنابراین اهمیت فوق العاده ای این رسانه در زندگی جوامع مدرن امروزی بیشتر آشکار می گردد.
تحقیق حاضر تلاشی است در این مسیر برای بررسی تاثیر تلویزیون بر مخاطب نوجوان شاید در حد خود نوری هر چند بر تاریکی های پژوهش در این عرصه اجتناب ناپذیر زندگی امروزی باشد.
دغدغه پژوهشگران ارتباطی ، تولید کنندگان پیام ، اولیاء و مربیان مخاطبین نوجوان این است که با این صرف وقت و بودجه هنگفت بر تولید و پخش پیام تلویزیونی آیا در کنار جذابیت های ظاهری و سطحی هنرپیشه ها و ساختار فنی و کیفیت های تصویری برنامه های تلویزیونی، عناصر دیگری از سوی مخاطبان دریافت می شود یا نه؟ آیا این عناصر دریافت شده هم سو با اهداف تولید کنندگان پیام می باشد یا خیر؟ یافتن پاسخ هایی برای این ابهامات می تواند تغییرات اساسی در روند ساخت و تولید پیام ایجاد کند. این ابهامات بخشی از سوالاتی که ذهن پژوهشگر را در سال های کار در عرصه برنامه های تلویزیونی به خود مشغول داشته است.
1-2- بیان مسئله
رسانه ها جزء لاینفک زندگی بشر امروزی به شمار می آیند و هر روزه جوامع مدرن شاهد عرضه ابزار تکنولوژیک ارتباطی جدیدی به بازار مصرف می باشد . امروز نقش و جایگاه رسانه ها در حدی است كه نمی توان زندگی را بی حضور آنها قابل تصور دانست. رسانه ها فقط وسیله ی سرگرمی نیستند، بلكه در بسیاری از جنبه های فعالیت اجتماعی و فردی ما دخالت و نقش دارند. گسترش و توسعه ی وسایل ارتباط جمعی در زندگی انسان ها به حدی است كه عصر كنونی را عصر «ارتباطات» نامیده اند چرا که امروزه انسان ها در معرض نهادهای رسانه ای متولد می شوند، می اندیشند، دنیا را در این رهگذر می شناسند و رفتارهای خود را براساس الگوهای برگرفته از كتاب، مجله، فیلم، ماهواره، اینترنت و… سامان می دهند. رسانه های جمعی واسطه شناخت ما از جهان پیرامون هستند، یک مدل ارتباطی و اجتماعی طراحی شده را به عنوان تجربه و شناخت در مقابل مخاطب قرار می دهند. مارشال مک لوهان به این باور رسیده است که در دنیایی زندگی می کنیم که وسایل ارتباطی، آن را برای ما ساخته اند. به اعتقاد او وسایل ارتباطی، رابطه و نسبت حواس ما را با یکدیگر برهم زده و فرهنگ دیگری را با خود به ارمغان آورده اند (رشیدپور،1352: 16) .
در حال حاضر در میان تمام وسایل ارتباط جمعی، تلویزیون تنها رسانهای است که میلیاردها انسان در سراسر جهان به طور گسترده از آن استفاده میکنند . جامعه شناسان بر قدرت بیشتر رسانه تلویزیون در مقابل سایر رسانه ها تاکید می ورزند و در برخی موارد، از تلویزیون به عنوان پرقدرت ترین رسانه نام می برند بزرگترین دلیل این قدرت، طیف گسترده مخاطبان می باشد. تلویزیون جزئی از زندگی روزمره آدمیان دنیای امروز را تشکیل می دهد ( اعزازی ، 1373 : 52 ) .
در اكثركشورهای توسعه یافته، تلویزیون وسیع ترین گستره مخاطبان را در میان تمام رسانه هابه خود اختصاص داده است . در سراسر دنیا افراد بدون توجه به منشأ ملی، نژاد، طبقه اجتماعی، جنسیت یا سن تلویزیون تماشا می كنند و فراوانی تماشاكنندگان زیاد است. تلویزیون از بدو تولد فرد وجود دارد و جزئی از زندگی اوست و یكی از مهمترین رسانه های جمعی است .( Gerbner, 1978 : 45)
انسان ها امروزه در معرض نهادهای رسانه ای متولد می شوند، می اندیشند، دنیا را در این رهگذر می شناسند و رفتارهای خود را براساس الگوهای برگرفته از كتاب، مجله، فیلم، ماهواره، اینترنت و… سامان می دهند. رسانه های جمعی واسطه شناخت ما از جهان پیرامون هستند و یک مدل ارتباطی و اجتماعی طراحی شده را به عنوان تجربه و شناخت در مقابل مخاطب قرار می دهند. در واقع ساختار نگرش افراد نسبت به پدیده ها تا حد زیادی ناشی از ارزشی است که رسانه ها به آن پدیده می دهند. رسانه ها زمینه شکل گیری معنی را فراهم می سازند و افکار عمومی اغلب از رخدادها تصویری در ذهن دارند که ساخت رسانه هاست، در واقع رسانه ها دنیای اطراف را برای مخاطبان بازنمایی می کنند. مفهوم بازنمایی در مطالعات رسانه ای جنبه محوری دارد. این مفهوم با تلاش هایی که برای ترسیم واقعیت صورت می گیرد، رابطه تنگاتنگ دارد. بازنمایی را «تولید معنا از طریق چارچوب های مفهومی و زبان» تعریف می کنند. جریان مداوم و مکرر بازنمایی رسانه ها از جهان واقع، به طرز قوی بر ادراکات و کنش های مخاطبان تأثیر می گذارد زیرا فرض بر این است که این بازنمایی ها عین واقعیت است (مهدی زاده، 1384 : 127-126). افلاطون معتقد است که بازنمایی جهانی از توهمات بوجود می آورد که از «امر واقع» فاصله دارد. برخلاف افلاطون، ارسطو به بازنمایی به عنوان واسطه یا کانالی می نگرد که انسان از طریق آن به «امر واقع» نزدیک می شود.رسانهها با بازنمایی جهان پیرامون، بر شناخت و درک عموم تأثیر گذاشته و در نتیجه سبب تحول در ساخت اجتماعی واقعیت میشوند. بازنمایی نه انعکاس و بازتاب معنای پدیده ها در جهان خارج ، که تولید و ساخت معنا براساس چارچوبهای مفهومی و گفتمانی است ( مهدی زاده ، 1387: 10 (.
بازنمایی در رسانه ها بر طرز تفکرات، علائق و ایدئولوژی تاثیر گذار است. از طریق رسانه همه ما می آموزیم که در شرایط معین چگونه باید رفتار کرد و هر نقش یا منزلت اجتماعی چه انتظارات و توقعاتی با خود به همراه می آورد. بنابراین، رسانه ها مستمراً و پیشاپیش تجربه واقعی، تصاویری از زندگی و مدل هایی از رفتار عرضه می کنند (کوایل، 1382 : 394).
امروزه تلویزیون به عنوان یکی از ارکان اساسی در خانواده مطرح است و خانواده ها بیشتر وقتشان را در کنار این رسانه می گذرانند و بر اساس آمار بیشترین مخاطب آن در حال حاضر کودکان و نوجوانان هستند که به علت فراغت بیشتر و مسئولیت های کمتر در زندگی، امکان استفاده از این رسانه ها بیش از بزرگسالان دارند و به همین دلیل نیز این رسانه نقش مهمی را در ایجاد الگوی ذهنی، رفتاری و ارتباطی کودکان ایفا می کند.
تلویزیون رسانه ایست که به صورت تدریجی اثرات خود را بر روی بینندگان باقی گذارد . تلویزیون رسانه ای است که همه ی قوای ادراکی انسان (عقل، خیال و وهم) را تحت تأثیر قرار می دهد و یکی از ویژگی های مهم و متمایز کننده ی تلویزیون کیفیت و جذابیت آن است که این ویژگی، جزء جدا ناشدنی این رسانه است، همچنین تلویزیون تصاویرى پویا به شكل نمادین، همراه با زبان و صدا و موسیقى منتقل مى كند از این رو، كلیه شرایط لازم براى توجه و جذب در این رسانه فراهم آمده است و این ویژگى تلویزیون را به قدرتمندترین رسانه جمعى از سایر رسانه ها متمایز مى كند (شرام و دیگران ، 1377: 211).
تلویزیون ثابت کرده است که وسیله ارتباطی نیرومندی است که با تکیه بر توانمندیها خود تاثیرات فراوانی بر مخاطبانش دارد و این توانایی را دارد که دانش آنان را در زمینههای مختلف افزایش دهد. بدون شک تلویزیون رسانهای گیرا و جذاب است و به آسانی بینندگان را به خود جلب می کند و نیازی نیست بیننده حتما با سواد باشد تا پیام آن را درک کند، به دلیل سهولت دسترسی و جذابیت بصری تاثیرپذیری کودکان و نوجوانان از تلویزیون بسیار بالا است و این رسانه نقشی ماندگار در روح و روان و رفتارهای آینده آنان باقی میگذارد. کودکان از طریق تلویزیون، درباره ی خود، زندگی خود، چگونگی رفتار در شرایط گوناگون و چگونگی برخورد با مشکلات خانوادگی و شخصی، چیزهای زیادی می آموزند و این اجتماعی شدن از طریق تلویزیون با توجه به ویژگی های تلویزیون و کودک، از هر چیزی نافذتر است. کودکان ما امروزه در کنار تربیت خانوادگی، تربیت مدرسه ای، از تربیت رسانه ای نیز برخوردارند، تا آن جا که مارگارت مید روزی از تلویزیون به عنوان “نیمه دوم والدین” یاد می کند و بدون شک منظور او از این تعبیر، این نکته بوده است که کودکان ما امروز، اوقات به مراتب بیشتری را در مقابل تلویزیون می گذرانند تا با والدینشان (پستمن ،1378: 298 ) . با توجه به اینکه کودکان امروزه بیشتر در معرض تماشای برنامه های تلویزیون به ویژه برنامه های حوزه کودک قرار دارند بیشتر هم از تلویزیون یاد می گیرند و این قدرت رسانه می باشد که لازم است در جهت توانمندکردن کودکان از آن استفاده برد چرا که امروزه نیازهای زندگی، تغییرات سریع اجتماعی، فرهنگی، تغییر ساختار خانواده، شبکه گسترده و پیچیده ارتباطات انسانی و تنوع، گستردگی و هجوم منابع اطلاعاتی انسانها را با چالشها، استرسها و فشارهای متعددی روبهرو کرده است که مقابله مؤثر با آنها نیازمند توانمندیهای روانی- اجتماعی است. فقدان مهارتها و تواناییهای عاطفی، روانی و اجتماعی افراد را در مواجهه با مسائل و مشکلات، آسیبپذیر کرده و آنها را در معرض انواع اختلالات روانی، اجتماعی و رفتاری قرار میدهد. در سال 1993 آموزش مهارتهای زندگی از سوی سازمان ملل متحد به کشورهای عضو بهطور جدی توصیه شد.مهارتهای زندگی تواناییهایی هستند که به ما کمک میکنند تا در موقعیتهای مختلف، عاقلانه و صحیح رفتار کنیم، به طوری که آرامش داشته باشیم، لذت ببریم و در عین حال با دیگران ارتباط سازگارانه و مفیدی را برقرار کنیم و بدون توسل به خشونت یا خودخوری بتوانیم مسائل پیشآمده را حل کنیم و ضمن کسب موفقیت در زندگی احساس شادمانی داشته باشیم. مهارت های زندگی به دنبال اهدافی می باشدکه برای داشتن زندگی مناسب و همراه با آرامش لازم می باشد: بخشی از اهداف مهارتهای زندگی عبارت است از:
– تقویت اعتماد به نفس
– تقویت روحیه مشارکت و همکاری
– رشد و تقویت عواطف انسانی
– ایجاد روحیه مقاومت در برابر تبلیغات مسموم
– کمک به شناسایی و بیان احساسات
– تأمین سلامت جسمی و بهداشت روانی
– تقویت مهارتهای ارتباطی
– ساختن یک شهروند متعادل و مقبول اجتماع
– تقــــویت روحیــه همـــزیستی مسالمتآمیز
– ارتقای سازگاری فرد با خودش، دیگران و محیط زندگیش.
به همین دلیل این پژوهش در پی پاسخ به این سوال است که :
- آیا در برنامه های کودک تلویزیون مهارتهای زندگی به کودکان آموزش داده می شود
1-3- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
سازمان بهداشت جهانی سال 2001 را سال جهانی ” بهداشت روان ” اعلام کرد و شعار “غفلت بس است، مراقبت کنیم ” را جهت آشکار ساختن اهمیت موضوع مطرح کرد. تحقیقات نشان می دهند که اختلالات روانی و آسیب های اجتماعی ناشی از آن رو به فزونی است . بدیهی است که در راستای مقابله با این معضل پیشگیری از اهمیت ویژه ای برخوردار است . هدف از پیشگیری، افزایش آگاهی و توانایی افراد در برخورد صحیح و مناسب با رویدادهای زندگی است و اولین گام برای نیل به این هدف آموزش مهارت های زندگی است . برنامه آموزش مهارت های زندگی فرد را قادر می کند تا دانش، ارزش ها و نگرش های خود را به توانایی های بالفعل تبدیل کند. بدین معنا که فرد بداند چه کاری را باید انجام دهد و چگونه آن را انجام دهد. لذا این برنامه می تواند تامین کننده سلامت روانی، اجتماعی و جسمانی افراد باشد و بهتر است این آموزش ها در سنین پایین تر صورت گیرد.
یکی از نهادهایی که در بالا بردن سطح کیفی زندگی تاثیر قابل توجهی دارد، تلویزیون است که با تولید برنامه هایی مناسب می تواند قدمی مؤثر در آموزش مهارت های زندگی و تامین نیازهای فراغتی مخاطبانش بردارد . همگان به نقش ، تأثیر فوق العاده و بعضاً بی بدیل رسانه ها به ویژه رسانه های جهان گستر در عصر حاضر اذعان دارند. با مراجعه به آمار و ارقام موجود در مورد استفاده ازرسانه ها در جهان می توان به این واقعیت پی برد که تلویزیون بیشترین مخاطبان را دارد و با توجه به این گستردگی مخاطبان بیشترین تاثیر را نیز بر آنان دارد.
در خصوص تاثیر برنامه های تلویزیون بر کودکان نظریه یادگیری اجتماعی بندورا عنوان می کند که کودکان مهارت ها و رفتارهای اجتماعی را یاد می گیرند و امروزه تلویزیون یکی از مهمترین یاد دهنده ها به افراد می باشد، به ویژه کودکان و نوجوانانی که ساعت های طولانی از روز را به تماشای برنامه های تلویزیونی می نشینند بدیهی است که تلویزیون به عنوان در دسترس ترین وسیله سرگرمی و با جذابیت های سمعی و بصری فراوان و متنوع از تاثیرگذاری بالای بر مخاطبانش برخوردار است در این رابطه می توان گفت که رسانه ها بر شیوه رفتاری، نحوه سلوک، سلیقه های عمومی در جامعه و نحوه روابط اجتماعی افراد با یکدیگر اثر می گذارد.
از نظر شیلر وسیله ارتباط جمعی به ویژه تلویزیون بهترین نمونه بنگاه های عامل هستند که در عرصه رسوخ و تاثیرگذاری بر اذهان به کار گرفته می شود(شیلر، 1377 : 58) .
با توجه به اهمیت تاثیر تلویزیون بر مخاطبان به ویژه کودکان که ذهن آنان آماده یادگیری می باشد و تربیت درست آنان به عنوان نسل آینده لازم است پژوهشی در خصوص به کارگیری مهارت های زندگی در برنامه های کودک تلویزیون به عنوان مهم ترین مهارت ها برای توانمند سازی کودکان صورت گیرد تا سازندگان برنامه های کودک از این ظرفیت تلویزیون برای توانمندسازی و ارتقاء سطح زندگی کودکان استفاده کنند.
1-4- اهداف تحقیق
در دنیای امروز که به دلیل اهمیت حضور وسایل ارتباط جمعی به عصر ارتباطات معروف است، این وسایل مهمترین نقش را در زندگی مخاطبانشان دارند، بیشترین یادگیری و الگوبرداری مخاطبان از رسانه هاست به ویژه تلویزیون که به دلیل دسترسی آسان و با هزینه کمتر، جذابیت بصری و گستردگی مخاطبان از قدرت بیشتری نسبت به سایر رسانه ها برخوردار است به ویژه در زمانی که مخاطب از داشتن خانواده ای که به الگو برداری از آن بپردازد تاثیر این رسانه بیش از پیش می شود به همین دلیل اهداف این پژوهش به شرح ذیل خواهد
بود.
1-4-1- هدف اصلی:
بررسی آموزش مهارتهای زندگی در برنامه های کودک تلویزیون تا از ظرفیت تلویزیون در آموزش این مهارت ها از سنین کودکی که قسمت زیادی از شخصیت کودک شکل می گیرد بهره برد تا کودکان توانمند تربیت نمود که در پیچیدگی های زندگی روزمره بهترین واکنش را نشان دهند.
- اهداف فرعی :
- بررسی آموزش مهارت خودآگاهی
- بررسی آموزش مهارت همدلی
- بررسی آموزش مهارت حل مسئله
- بررسی آموزش مهارت تفکر انتقادی
- بررسی آموزش مهارت برقراری روابط موثر
- بررسی آموزش مهارت روابط بین فردی سازگارانه
- بررسی آموزش مهارت مقابله با هیجان
- بررسی آموزش مهارت مقابله با استرس
- بررسی آموزش مهارت تصمیم گیری
1-5- سوالات تحقیق
1-5-1- سوال اصلی تحقیق:
آیا در برنامه های کودک تلویزیون مهارت های زندگی آموزش داده می شود؟
1-5-2- سوالات فرعی تحقیق:
- آیا در برنامه های کودک تلویزیون مهارت خودآگاهی آموزش داده می شود؟
- آیا در برنامه های کودک تلویزیون مهارت تصمیم گیری آموزش داده می شود ؟
- آیا در برنامه های کودک تلویزیون مهارت مقابله با استرس آموزش داده می شود ؟
- آیا در برنامه های کودک تلویزیون مهارت همدلی آموزش داده می شود ؟
- آیا در برنامه های کودک تلویزیون مهارت ارتباط موثر آموزش داده می شود ؟
- آیا در برنامه های کودک تلویزیون مهارت حل مسئله آموزش داده می شود؟
- آیا در برنامه های کودک تلویزیون مهارت روابط بین فردی موثر آموزش داده می شود ؟
- آیا در برنامه های کودک تلویزیون مهارت تفکر انتقادی آموزش داده می شود ؟
- آیا در برنامه های کودک تلویزیون مهارت مقابله با هیجان آموزش داده می شود ؟
1-6- قلمرو تحقیق
هر تحقیقی باید دارای قلمرو و دامنۀ مشخصی باشد تا محقق در تمامی مراحل تحقیق، بر موضوع تحقیق احاطه کافی داشته باشد و بتواند نتایج حاصل از نمونه را به جامعه تعمیم دهد.
1-6-1- قلمرو مکانی
این تحقیق در خصوص نحوه آموزش مهارت های زندگی در برنامه های کودک تلویزیون از منظر والدین دارای کودکان 11 تا 18 ساله می باشد.
1-6- 2- قلمرو زمانی
این تحقیق در سه ماهه چهارم سال 1392 و 6 ماهه اول سال 1393 انجام پذیرفت.
1-6-3 – قلمرو موضوعی
در این تحقیق آموزش مهارت های زندگی در برنامه های کودک مورد مطالعه قرار گرفت.
1-7- تعاریف نظری و عملیاتی متغیرها
تعاریف مفهومی، عبارات یا کلماتی هستند که واژه یا اصطلاحی گنگ و وسیعی را تشریح مینمایند. تعاریف مفهومی باید دو صفت داشته باشند:
الف) مفهوم باید با کلمات دیگری به جز خود آن مفهوم تعریف شود.
ب) تعریف مثبت بر تعریف منفی رجحان دارد (ساروخانی،1380: 90). بنابراین مفهوم سازی كاری بیش از تعریف ساده یا قراردادی واژگان فنی یك علم است. این كار، ساختن مفهوم انتزاعی برای فهمیدن امر واقعی است.
در یك تحقیق علمی عدم مشخص كردن تعریف نظری مفاهیم مورد استفاده و تعیین حدود و ثغور آنها، ممكن است بین برداشتهای محقق و دیگران نوعی سوء تفاهم را به وجود آورد. از این رو با تعریف مفاهیم نظری تحقیق سعی گردید كه ابتدا در باب مفاهیم به كار برده شده در تحقیق حاضر یك پیش زمینهای حاصل گردد تا مفاهیم به كار برده شده، عملیاتی گردند.
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-12-02] [ 01:25:00 ق.ظ ]
|