۳-افغانی گاه شخصیت های داستان را دستخوش نیروهای ناپیدایی می داند که سرنوشت او و طبیعت را تعیین می کند.
«آیا گل آلود کردن سرچشمه زندگی و نوش و نیش مادری که با هزاران امید و دل گرمی در بستان عشق نهال آرزو و علاقه نشانده است درست در هنگامی که شکوفه های تازه دمیده این نهال برای خندیدن به روی سعادت،برای ثمر دادن،بیش از هر لحظه دیگر احتیاج به محیط صفا بخش و بی دغدغه دارند کار شایسته ای است؟ خدا را خوش می آید؟! اما شکایت از که کنم،اینهم راهی است که خود او یعنی خدا و بخت و روزگار پیش پای من نهاده است،بخت و روزگاری که نخواست منهم مانند هزاران زن خدا لایق دیده دیگر از لذت و گرمی یک زندگی آرام و خوش برخوردار باشم. چه کنم، شاید از ازل بر پیشانیم این طور نوشته شده که من حتی از محبت یک پدر و مادر حقیقی نیز محروم باشم. شاید مصلحت خودش اقتضا کرده که از محبت بچه هایم و به طور کلی عشق ورزیدن و مورد عشق و علاقه کسی واقع شدن بی نصیب باشم.» (همان : ۲۱۵)
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۴-برداشت های سمبولیک از پدیده ها
هما: نمادتجدد، تحول و مصرف گرایی. نماد عشق ظاهری
آهو: نماد سنت. نماد عشق حقیقی
سیدمیران: نماد جامعه و نماد انسان جامعه عصر رضا خانی است.
سیدمیران، بر سر دو راهی میان سنت و تجدد قرار گرفته است.زمان زمان تحول است. هما نماد تحول و تجدد است. او پرنده ای است که باید با خود سعادت و خوشبختی بیاورد اما آنچه با خود می آورد نه سعادت و خوشبختی که شکست و سرافکندگی است زیرا میران «جامعه» آماده این تحول و دگرگونی نیست. آهو نماد سنت است ، چنانچه نویسنده اشاره می کند ، او در طول داستان تغییر می یابد اما تغییری آهسته و اندک ، تغییری که درخور و سزاوار شخصیت او ، شوهر(جامعه سنتی و مذهبی ایران) و فرزندان اوست .
به تعبیر دیگر، هما نماد انسان عصر رضاخانی است.او قربانی تحولات تحمیلی عصر رضا خانی است.تحولاتی که نه تنها برای زنان ایران آزادی و حقوق واقعی به همراه نداشت که آن ها را فدای خواسته های خود کرد.
البرز: جایگاه و آشیانه هما است .هما در پایان داستان به البرز می رسد اما البرز فردی است بی رگ و ریشه، بی غیرت، ابله ، مفلس و بی خانمان که تمام روز اسیر در و دشت است و از شهری به شهر دیگر می رود .پس آنچه نصیب هما می شود چیزی نیست جز بی غیرتی ، بی بندوباری و در به دری
چراغ: نماد تحول جامعه
ساعت هما: نماد زمان. زمان، زمان تحول و مصرف گرایی است. جامعه در دست تحول و تجدد است .
پالتو پوست هما: نماد مصرف گرایی است .
شمعدانی: نمادسید میران است .فردی که درمیان سنت و تجدد قرار گرفته است.رنگ قرمز شمعدانی که زود گذر و ناپایدار است ،نماد هما است و رنگ سبز که پایدار است و در خاک ریشه دوانده است ،نماد آهو است . نماد سنتی است که در خاک این سرزمین ریشه دوانده است.
۶-۸-جریان سیال ذهن در شوهر آهوخانم
جریان سیال ذهن نه به عنوان مکتب بلکه به مثابه یک شگرد و تکنیک در داستان نویسی شناخته شده است.
«جریان سیال ذهن یا سیلان ذهن شیوه ای است در روایت که درآن ادراکات و تفکرات شخصیت،‌به همان گونه که به طور اتفاقی پیش می آید، ‌ارائه می شود. در این شیوه،‌عقاید و احساسات بدون توجه به توالی منطقی و تفاوت سطوح مختلف واقعیت (خواب، بیداری ومانند آنها) گاهی با به هم ریختن نحو و ترکیب کلام آشکار می شود.» (میر صادقی،۱۳۸۸: ۸۷)
در شوهر آهوخانم،‌از این تکنیک به طور ناقص استفاده شده است،‌ یعنی در این رمان تنها یکی از شیوه های ارائه جریان سیال ذهن به نام تک گویی درونی را می توان سراغ گرفت،‌در شیوه تک گویی درونی، گفته هایی از ذهن شخصیت عبور می کند و خواننده به طور غیر مستقیم در جریان آن قرار می گیرد.
«تک گویی درونی،‌گفتگویی است که در ذهن شخصیت داستان جریان دارد دراین شیوه، افکار و احساسات شخصیت در زاویه دید اول شخص بیان می شود و خواننده به طور غیر مستقیم در جریان افکار شخصیت قرار می گیرد و سیراندیشه های او را دنبال می کند. » (میرصادقی،۱۳۸۶: ۴۷۳)
افغانی، ‌در شوهر آهوخانم به تعدد از تک گویی درونی استفاده کرده است. نویسنده با این شیوه علاوه بر اینکه به ایجاز کلام خود کمک کرده است،‌ افکار و احساسات درونی شخصیت های داستان را به کارآمد ترین شکل در اختیار مخاطب قرار داده است.
«درحالی که به قصد کوچه صنعتی از یک سو به سوی دیگر خیابان گام بر می داشت به افکار خود ادامه داد:
از یک زن محدود و بی وسیله چه توقع می توان داشت . و در حقیقت او قول قطعی نداد که حتماً به خانه ما خواهد آمد. عیب کار در این است که من تاکنون هرگز نتوانسته ام چند دقیقه با خیال راحت در گوشه خالی از غیری با اوبنشینم و گفتگو کنم.آرزوها و افکارش را بخوانم. آنچه که مسلم است این زن در هیچکار جز بیرون آمدن از آن خانه تصمیم و اراده قطعی ندارد. باید همین حالا باز به در آن خانه بروم و حتی اگر یک لحظه کوتاه هم شده است او را ببینم. وقایع را نباید هرگز همان گونه که پیش می آید استقبال کرد. حرکت و جنبش اگر همه جا همدم موفقیت نیست، سکون و تسلیم در عوض همسر مادام العمر ناکامی است. آیین زندگی را باید فهمیده و به کار بست، این زن با آن همه تب و تابی که در فرار از آن خانه از خود نشان می داد چگونه ممکن است ناگهان پشیمان شده باشد، او هنوز آنجاست و بی گمان اتفاق بد برایش پیش آمده است (افغانی،۱۳۴۵: ۱۴۵)
۱-۹-بررسی خصوصیات سبکی در شوهر آهوخانم
رمان شوهر آهوخانم دارای چند ویژگی برجسته است. نخست آنکه،‌ مکتب اصلی آن با وجود آنکه واقع گراست خرده ریزه هایی از مکتب رمانتیک و دیگر مکاتب ادبی در آن دیده می شود. افغانی، در شوهر آهوخانم، می کوشد با بهره گرفتن از عناصرداستان، حقیقت مانندی داستان را افزایش دهد. وی از عنصر شخصیت،‌ درراستای خلق شخصیت واقعی بهره می برد و از فضا برای ایجاد فضاهای کاملاً محسوس و عینی و به همین ترتیب ازدیگر عناصر داستانی برای واقع نمایی داستان استفاده می کند. به طور کلی، نویسنده با توصیفات رئالیستی خود فضای جامعه را به خوبی تصویر می کند. چنان چه کتاب،‌علاوه بر مسائل ادبی به لحاظ مسائل اجتماعی و فکری نیز از اهمیت تمام برخوردار است. وی با نشان دادن نارسایی های موجود در قوانین جامعه و دین واعتراض بر ضد بی عدالتی های اجتماعی،‌ شوهر آهوخانم را بیش از پیش مطرح می سازد. از سوی دیگر چون در رمان به عشق و روابط عاشقانه توجه می شود،‌ گرایش هایی به شیوه بیان تخیلی و رمانتیک و شیوه جریان سیال ذهن در آن دیده می شود و به تبع فضای آن شاعرانه و استفاده از عناصر ادبی و بلاغی بیشتر می شود و از واژه های محلی و بومی آن کاسته می شود.
ویژگی دیگر شوهر آهوخانم، وجود دو نوع لحن غمگینانه ،تغزلی و عاشقانه است. نویسنده در پی ایجاد تناسب میان لحن و زبان با موقعیت های مختلف باعث به وجودآمدن دو نوع لحن در رمان شده است. دیگر آن که شوهر آهوخانم رمانی است با «نثری کهنه و توضیحی، با آمیزش واژه های ادبی وعامیانه» (مهرورز،۱۳۸۱، ۹۴) و آمیخته به فضل فروشی های نویسنده است.
افغانی، چنان چه نشان داده خواهد شد، نویسنده ای است که مفردات، ترکیبات،‌ اصطلاحات، مثل ها و ظرفیت های زبانی را به خوبی می شناسد و از آن ها بهره می برد. از سویی دیگر باتوجه به ظرفیت های رمان خود، به فراوانی از امکانات بلاغی استفاده می کند. وی همچنین با بهره گیری اززبان روان آمیخته با بومی و محلی و گزینش موضوعات اجتماعی و نشان دادن آداب و رسوم و عقاید و باور مردم سبک خویش را پدید می آورد. ذکر این نکته بایسته است که افغانی در سراسر داستانش حضور دارد. همچنین قسمت عمده ای از شوهر آهوخانم را، گفتگوهای طولانی شخصیت های داستان تشکیل می دهد که در آن شخصیت ها به بیان افکار و اندیشه ها و دیدگاه های نویسنده می پردازند.
با توجه به اینکه «سبک انحراف از نرم است و ویژگی های زبانی و بیانی اثر، آنگاه که حاصل آگاهی و تعمد آفریننده اثر باشد و بسامد چشمگیری هم داشته باشد، ایجاد سبک می کند.»(شمیسا،۱۳۷۵: ۱۳۱) به بررسی سبک در شوهر آهو خانم می پردازیم.
۱-۹-بررسی سطح زبانی:
۱-۱-۹-الف: از دیدگاه واژگانی:
تنوع فعل در شوهر آهو خانم چشمگیر است و به صیغه های مختلف کاربرد دارد. در شوهر آهو خانم گاهی در حوزه فعل هنجارشکنی هایی صورت گرفته است.
۱- ساخت کهن افعال:
۱-۱- آوردن پیشوند «ب» بر سر فعل به سبک نثر مرسل به خصوص در مورد فعل «کردن»
در سبک شناسی بهار در باب این پیشوند چنین آمده است:« بای تأکید را صاحبان فرهنگ بای زینت نامیده اند و بعضی آن را بای زاید نام داده اند، ما آن را بای تأکید می دانیم، زیرا هیچ حرفی یا ابزاری در زبان نیست که محض زینت یا زیادتی است شود.» (بهار،‌ج ۱، ۱۳۶۹: ص ۳۳۳)
برای نمونه به چندمورد اشاره می شود:
«نباید تسلیم پیشنهاد زن بشود» (افغانی،۱۳۴۵:
«کلفتی تو و بچه هایت رابکند» (همان: ۳۲۱)
«خالی بکنند و بروند» (همان: ۴۱)
«جان به سر بکنید» (همان: ۲۶)
«سر ترازو بکند» (همان: ۳۱)
۲-۱- استعمال افعال پیشوندی که از ویژگیهای بارز متون نثر دوره اول به شمار می رود:
نمونه ای از افعال پیشوندی
«برای او چه در می ماسید» (افغانی، ۱۳۴۵: ۲۳۵)
«… بتواند در زلف زیبا صنم دیگری نظیر او چنگ در آویزد.» (همان: ۴۶۷)
«یکی دوبار سخت او را از جا درکرده بود.» (همان: ۵۷)
پیشوند ور:
ور آمدن «آهو پول را به خمیر تشبیه می کرد که خود به خود ور می آمد» (همان: ۵۹)
ور رفتن «بهرام را که درکنار طاقچه ایستاده با کتابهای خود ور میرفت، مخاطب قرار داد.» (همان: ۲۸۱)
پیشوندبر:
برخوردن «اولین بار بود که نگاه آندو بهم بر می خورد.» (همان: ۲۸)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...