گفت آصف من به اسم اعظمش
گر چه عفریت اوستاد سحر بود
حاضر آمد تخت بلقیس آن زمان

حاضر آرم پیش تو در یک دمش
لیک آن از نفخ آصف رو نمود
لیک ز آصف نز فن عفریتیان‏[۳۱۲]

 

۲۰٫ آگاهی از غیب

اطلاع از امری است که هماره مورد رغبت و نیز شگفتی همه انسان­ها بوده است از این رو شاید بسیاری از افراد، این ویژگی را نشانه­ی بزرگی شخص می­پندارند.

۲۰-۱٫ پیش‌بینی پیامبران الهی از رخ‌دادهای آینده

پیام­آوران خداوند بر مردم، از بس که مورد انکار منکران، و عناد دشمنان قرار می­گرفتند هماره به‌گونه ­ای مجبور بودند آنان را از پیش­آمدهای بلاگونه­ی دنیوی آگاه کنند تا مگر به ایمان­گروی بی ایمانان­یاری کند از این رو در قرآن کریم این مسأله به فراوانی دیده می­ شود و به راحتی می­توان گفت نگاشته­ای جداگانه فرامی­خواند. اما به همین اشاره، بسنده می­کنیم و به نمونه­هایی از دیگر انسان­ها در کتاب الهی می­پردازیم.

۲۰-۲٫ الهام خداوندی به مادر حضرت موسی(علیه السلام)

مادر حضرت موسی(علیه السلام) یک بانوی با ایمان معمولی بود و به­سان همه مادران نوزاد خود را از جان خویش شیرین­تر می­داند و جدایی از او برایش طاقت فرسا است و چیزی جز یک امر خارق عادت و فوق بشری نمی­تواند او را وادار کند تا پاره­ی تن خویش را رها کند و به بالاتر از آن، به دریای پهناور و بیم­ناک بیفکند. از این رو خداوند متعال می­فرماید: « وَ أَوْحَیْنا إِلى‏ أُمِّ مُوسى‏: و به مادر موسى الهام کردیم که به او شیر بده. پس چون بر او بیمناک شدى، او را به دریا بینداز و مترس و اندوه مخور، به یقین ما او را به نزد تو باز خواهیم آورد و او را از رسالت یافتگان خواهیم گرداند.»[۳۱۳] قرآن کریم می­فرماید: «و دل مادر موسى [از امید و صبر] تهى شد. به یقین نزدیک بود که آن [حکایت‏] را- اگر دلش را استوار نمى‏ساختیم تا از باور دارندگان باشد- آشکار سازد.»[۳۱۴] و شگفتی این کار را هم می­توان از گفتار خداوند در قرآن دریافت که می فرماید با الهام به مادرت نعمت بزرگی را در حق تو انجام داده­ایم، آنگاه که فرمود: «و بار دیگر [هم‏] به تو انعام کرده‏ایم.»[۳۱۵] اما این وحی­گونه، مایه­ی آن شد که وی دل به دل­آفرین بسپارد و موسی(علیه السلام) را به دریا.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

شاید بتوان همسر حضرت ابراهیم(علیه السلام) که مادر حضرت اسماعیل(علیه السلام) بود و نیز همسر حضرت زکریا(علیه السلام) که مادر حضرت یحیی(علیه السلام) بود اما هر دو انسان­هایی معمولی بودند که در پیری به و نازایی به شگفت دارای فرزند شدند را نیز در شمار بانوانی قرار دارد که با نداشتن ولایت یا نبوت و وحی و دیگر امور باز هم مجرای انجام کارهای شگفت شدند. در جریان فرزنددار شدن
حضرت ابراهیم(علیه السلام) در پیری و نیز حضرت زکریا(علیه السلام) در کهن­سالی، از این دو داستان سخن رفت.

۲۰-۳٫ حضرت خضر(علیه السلام)، کارهای عجیبش و آگاهی دادن از غیب

دانستن نهانی‌ها امری است که از ستون‌های اصلی سلوک به شمار می‌آید چرا که در این مسیر استادی می‌باید که او از راه و رسم منزل‌ها را باخبر باشد و شاگرد را هر قدمی که می­برد پیش­تر جای پای خویش بوده است. بزرگی گفته بود هر کجا رفتم جای پای حافظ را در آنجا دیدم.[۳۱۶] باید سر در قدم او نهاد و دانسته ­های تکلیفی خود را به رخ او نکشی و به:
به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها[۳۱۷]
همرهی موسی(علیه السلام) با خضر(علیه السلام) یکی از سرلوحه­های دستورات سلوکی است که عارفان و شاعران هماره بدان اشارت داشته‌اند و گامی بی­خضر راه را، خطر گمراهی می‌دانستند.
قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلماتست بترس از خطر گمراهی[۳۱۸]
قرآن کریم در این داستان به بهترین روی سر سپردن به پیر و استاد را به راهیان راه ولایت می کند. آنگاه که موسی(علیه السلام) در سه نوبت به خضر(علیه السلام) می‌تازد و خضر(علیه السلام) بر نمی‌تابد و او را وامی نهد. اما لب می‌گشاید و نهان آن کارهای کرده‌اش را برای او عیان می‌کند.[۳۱۹]
نکته­ای که می‌تواند به عنوان بن­مایه­ی دانش غیبیِ این عبد و ولیّ خدا بوده باشد رحمت ویژه­ی الهی و داشتن بخشی از اندکی از علم الهی است،[۳۲۰] همان­که در مورد آصف برخیا آن را مایه انجام کار شگفت وی در آوردن تخت بلقیس به نزد حضرت سلیمان(علیه السلام) دانسته شد.[۳۲۱]

۲۱٫ برآورده شدن دعا

خوبان درگاه خدا هر آنچه از معبود خویش خواستند به مقام استجابت رسید اما برخی دارای شگفتی بود. از نمونه­های این­گونه ­ای که در قرآن کریم، آشکارا از آن سخن رفته است دعای حضرت موسی(علیه السلام) است. قرآن می فرماید: «فَدَعَا رَبَّهُ»[۳۲۲] او بر قومش نفرین کرد و با فرورفتن در دریا به استجابت رسید.[۳۲۳]
وقتی لشکر موسی(علیه السلام) به کرانه دریا رسید و چاره ای برای گریز از دست فرعونیان نداشت چوبدستی خویش را بر دریا زد، آب‌ها به گونه ای خارق عادت کنار رفت راهرویی برای آنان باز شد و بی خطر از آنچه هراس داشتند گذر کردند و به دنبال آنان سپاهیان دشمن در آب فرو رفتند.[۳۲۴] «وَ اتْرُکِ الْبَحْرَ رَهْوًا…: دریا را آرمیده رها کن. بى گمان آنان سپاهى هستند که غرق خواهند شد.»[۳۲۵]
موسیی فرعون را با رود نیل می‌کشد با لشکر و جمع ثقیل[۳۲۶]

۲۱-۱٫ استجابت دعای حضرت لوط(علیه السلام) به‌گونه‌ای شگفت

دعای حضرت لوط(علیه السلام)در نقمت دادن خداوند به کافران از قرارهای خداوند متعال در حق بندگان برگزیده­ی خویش است: « ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرین،‏ وَ أَمْطَرْنا عَلَیْهِمْ مَطَراً فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرین‏: آن گاه دیگران را نابود ساختیم‏، و سخت بر آنان باران [بلا] باراندیم. باران هشدار یافتگان بد است‏»[۳۲۷]:

 

برنکندی یک دعای لوط را
گشت شهرستان چون فردوسشان

جمله شهرستانشان زا بی مراد
دجله­ی آب سیه رَوْ بینشان[۳۲۸]

 

۲۱-۲٫ برآورده شدن دعای حضرت زکریا(علیه السلام)

استجابت دعا امری است که هر کسی بدان دست نمی­یازد و میوه­ی سال‌ها مجاهدت در سلوک به سوی خداست، آنگاه است که هر زمان دستی به آسمان بگشاید تهی برنخواهد گشت. حضرت زکریا(علیه السلام) از این دسته آدم‌هایی بود که این‌گونه شده بودند. او که تا گاه پیری فرزندی نداشت و همسرش نیز نازا بود به یک­باره به دعایی از سر یکدله­گی، دارای فرزندی شد که بی­پیشینه بود: «وَهَبْنا لَهُ یَحْیى: به او یحیى را بخشیدیم‏»[۳۲۹]
کار شگفت دیگری نیز که برای زکریا(علیه السلام) پیش آمد این بود که در عین تندرستی سه روز نتوانست با کسی سخنی بگوید و این نشانی بود بر اینکه ای ولی ما مطمئن باش که در پیری و نازایی همسرت پدر خواهی شد.[۳۳۰]

۲۲٫ زندگی در شکم ماهی

بیشترین زمانی که یک شناگر می‌تواند در دریا و یا استخری بدون دستگاه­های تنفسی انسان ساخت به سر برد و جان سالم به در برد، شاید از انگشتان دو دست به در نخواهد رفت اما یکی از اولیای خدا سال‌ها در قعر دریا آن هم در شکم نهنگی زندگی کرد: «فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ: آن گاه ماهى او را فرو بلعید» و قرآن می‌فرماید که: اگر او لب به نیایش نمی‌کرد، تا روز واپسین او را در شکم آن ماهی بزرگ نگاه می‌داشتم و آن روز او را بر می‌انگیختم. ولی او ندا به ندامت داد و از دهان ماهی به ساحل آرامش پرتاب شد. به اعجاز، درختی برای سایه و نگهداری از او بر سرش سایه افکند و به یک­باره گروهی بی سابقه یا کم پیشینه­ای را به سوی خدا گرایاند. او حضرت یونس(علیه السلام) از اولیای الهی و فرستادگان خدای سبحان بود.[۳۳۱] و هر آن کس که به ولایت ایزد بار یابد هماره در سایه امنیت اوست ـ گاه به شگفت و گاه بی شگرف ـ گرچه تا روز قیامت به اعجاز در شکم حیوانی که شاید به درنگی پیکر آدمی را می بلعد زیست کند.

 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...