رابرت آکنیو و تئوری عمومی فشار

رابرت اکینو از جرم شناسان معاصر به وجود آورده اند نظریه عمومی فشار در سال 1987 م با نوشتن مقاله ای تحت عنوان «آزمون نظریه های فشار ساختاری در زمینه جامعه شناسی انحراف» تلاش کرد با بسط و توسعه نظریه فشار آن در مورد بزهکاری زنان مورد تبیین قرار دهد. بررسی بهتر این نظریه نیازمند آگاهی از نظریه فشار است و چگونگی به وجود آمدن آن است. افراد جامعه مجموعه ای از ارزشهای را می آموزند. یادگیری این ارزشها نیازمند اطلاع از اهداف و راه های رسیدن به ان اهداف است. این نظریه بر روابطی تاکید دارد که مانع از دست یابی مثبت برخی افراد به ارزش و اهداف و آرزوهایشان می گردد. فشار نتیجه ناکامی افراد از رسیدن به اهداف و آرزوها و یا از دست رفتن فرصتها در زندگی است. نتیجه اساسی محرومیت خشم و سرخوردگی است. افراد طبقات متوسط در می یابند که راهی برای کسب ثروت و موفقیت اجتماعی ندارند. در نتیجه دچار خشم و سرخوردگی و بی هنجاری می شود. در جامعه هم نوعی آنومی به وجود می آید. افراد درگیر این تعارض سعی می کنند با روی آوردن به رفتارهای مجرمانه به خواسته های خود برسند. مورتون است که جرم از شکاف عدم تعادل و یا عدم تطابق بین آرزوها و وسایل موجود حاصل شده است. طبقات پایین در مقابل فشارهای جامعه آسیب پذیرند. عدم هماهنگی بین ابزار و اهداف منجر به آشفتگی در ذهنیت افراد می شود. مرتون موفقیتهای مادی را اهداف اکثر افراد جامعه می داند. اگر از طریق قانون امکان دسترسی به اهداف فراهم نشود. برخی جرم شناسان معتقدند این نظریه تاکید زیاد روی انگیزه ذهنی افراد دارد و همچنین تمرکز بر روی برخی حالات ذهنی خاص دران مانند آسیب شناسی، کشمکش و خنثی سازی و درگیری ذهنی. به همین دلیل این نظریه را نوعی نظریه روانشناسی و روانپزشکی می دانند. رابرت آکینو با انتقاداز نظریه فشار در جستجوی گسترش متفاوت فشار بود. از نظر او بخشی از گسستگی بین آرزوها و انتظارات سرچشمه های بسیاری برای فشار است. او حداقل 2نوع  فشار دیگر را نیز در نظر گرفت که عبارتند از: از دست دادن انگیزه های ارزشمند مانند از دست دادن عضوی از اعضای جامعه و یا حضور انگیزه منفی در زندگی.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

او بر خلاف مرتون نه تنها به جرایم طبقه پایین نظر داشت بلکه به فعالیتهای مجرمانه تمامی اقشار جامعه می پرداخت . فشارهایی مانند قربانی جرم شدن یا سو رفتار واقع شدن در سنین پایین یا کمبود محبت و همه … اینجا ممکن است فشارهایی را بر افراد وارد کند مهمترین فرضیات آکتینو در توجیه رفتار بزهکارانه به این شرح بود:

الف: عدم دست یابی به اهداف مثبت افزایش بزهکاری را به دنبال دارد

ب:نبود محرک مثبت و وجود محرک منفی افزایش بزهکاری را باعث می شود.

ج:عواطف منفی منجر به افزایش بزهکاری می شود: 1-این فشارها که بر جوامع امروزی بسیار پیچیده هستند، منجربه احساسات منفی مانند: ناامیدی، افسردگی و ترس و در تمامیت میل به خشونت و رفتار بزهکارانه می شود. دو انتقاد مهم آکتینو از نظریه مرتون عبارت بود از: 1-افزایش آرزوها و کاهش موفقیت- ناکامی افراد در این عرصه باید منجر به افزایش بزهکاری شود در حالی که آمار جنایی این را ثابت نمی کند حداقل در مورد زنان این گونه نیست

افسردگی در روانشناسی Psychological depression

2-نظریه فشار مورتون بیشتر رفتار بزهکارانه طبقات پایین جامعه را مد نظر قرار می داد اما بزهکار محدود به قشر خاصی نیست.

آگینو معتقد بود وقتی فردی با ناکامی مواجه می شود با یکی از 3 راهکار زیر درصدد مقابله بر می آید:

1-راهکار شناختی: این راهکار به 3صورت است: الف: به حداقل رساندن فشار  ب:افزایش جنبه های مثبت و کاهش جنبه های منفی ناکامی

ج:پذیرش مسئولیت منفی

2-راه کار رفتاری: بهترین ابزار انتقام گرفتن از ناکامی ها و مسببین آن ها است.

3-راه کار عاطفی: زدودن عواطف و احساسات منفی

او می گوید زنان و مردان وقتی با ناکامی مواجه می شوند نوعی واکنش که نشان می دهند متفاوت خواهد بود. بنابراین با توجه به جنسیت افراد نوع واکنش آنها متفاوت است.

بنابراین با توجه به جنسیت افراد نوع واکنش آن متفاوت است زنان بیشتر سعی فشاری که بر آنها وارد می شود را تحمل کنند. آنها علاقه مند به حفظ و روابط دوستی با دیگران هستند. به همین دلیل کمتر دست به ارتکاب جرایم خشونت بار می زنند. با توجه به موقعیتی هم که در اجتماع دارند.  پیشرویشان محدود به درون خانه و محیط های بسته است. لذا جرایمی که نیاز به حضور فعال در جامعه دارد مثل جرایم مالی از آنها کمتر سر می زند. اما مردان برعکس زنان اگر با ناکامی مواجه شدند سعی می کنند با خشونت پاسخ دهند. در مورد راهکار عاطفی هم زنان بیشتر سعی می کنند با خشونت پاسخ دهند. در مورد راهکار عاطفی هم زنان بیشتر سعی می کنند با پریشانی و عصبانیت بودن ضربه زدن به دیگران به فشارها پاسخ دهند. در مورد راهکار عاطفی هم زنان بیشتر سعی می کنند با پریشانی و عصبانیت بودن ضربه زدن به دیگران به فشارها پاسخ دهند اما مردان عصبانیت را با هتک حرمت و پرخاشگری پاسخ می دهند. واکنش زنان ممکن است به صورت رفتار خود ویرانگر باشد اما واکنش مردان به صورت جرم علیه دیگران نمایان می شود.

11-Robort Aqnew

-همان ص95

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...