جرم شناسی فمینیسم//پایان نامه درباره بزهکاری زنان |
جرم شناسی فمینیسم
واژه فمینیسم در زبان فارسی به زن گوایی، زن مهری و زن مداری ترجمه شده است. به نظر میرسد هیچ یک از اصطلاحات نتواند آن چنانکه باید و شاید مفهوم فمنیسم را انتقال دهد«یکی از اساتیددانشگاه کمبریج معتقد است در فمینیسم به معنای تنفر زنان از مردان نیست بلکه به معنای رسمیت شناختن حقوق زنان است.
این اصطلاح به حرکتهایی که در طول تاریخ به منظور رفع تبعیض جنسیتی جامعه نسبت به زنان به منظور ارج نهادن به مقام زن صورت گرفته است، اشاره دارد. فمینیسم باور داشتن به حقوق زنان و برابری سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زن و مرد است. این اصطلاح اولین بار شارل فوریه سوسیالیست قرن 19 برای دفاع از جنبش حقوق زنان بکار برد. فمینیسم قدمتی به طول تاریخ بشر دارد. این جنبش نوید بخش آزادی زن از ظلمی به مبنای تاریخ است. اما به مرور دچار چالشهای بدی می گردد. حرکتهای اساسی آن در پایان سده 18 هنگام انقلاب فرانسه شکل گرفت. با تاثیر پذیری از اصول برابری که در این انقلاب مطرح شد. خواستار حقوق برابر در زمینه آموزشی، پرورشی، اشتغال و… بودند.
در یک تقسیم بندی 2 دوره تکاملی برای این جنبش در نظر گرفته می شود که عبارتند از: 1- دور اول بین سالهای 1850-1920 در این دوره که به اوج فمینیسم معروف است کوشش بسیاری در جهت حق رای برای زنان صورت گرفت. 2-دوره دوم بین سالهای 1910-1980 مطرح ساختن ویژگیهای جنبش زنان و تلاش برای ایجاد تحول در نگرشهای اجتماعی در این زمینه از تلاشهای مهم این دوره بود.
مبنای اساسی نظریه های که توسط جنبش فمینیسم یا طرفداران آن مطرح می شود را با نابرابری جنسیتی، ستم جنسی و تفاوتهای جنسیتی تشکیل می داد. به طوریکه در جرم شناسی فمینیستی 3 پیش فرض اصلی این بود که زنان از نظر ساختاری در جامعه در وضعیت نامساعد و نامطلوب قرار دارند و این به خاطر سلطه تاریخی مردان در همه ابعاد جرم شناسی است. تاکید اصلی بر نابرابری جنسی و توجه به انواع خاصی از جرایم است که بر علیه زنان صرفاً به خاطر زن بودنشان ارتکاب می یابند، مانند: خشونت ، بخش عمده جرم شناسی فمینیستی هم در صدد آشکار کردن زوایای پنهان خشونت علیه زنان است. جرم شناسی فمینیستی سعی کرد از آمیختگی جنسی از اصول مبارزاتی جنبش از اصول مبارزاتی جنبش های فمینیستی این بود که ضمن جستن از ره آوردهای مثبت تجدد و مدرنیته، جوانب مردسالار مدرنیسم را به نقد بکشند. بنابراین می بینیم که فارغ از شکل و نوع جهان بینی جوامع آن چنانکه در درجه نخست برای این حرکت مهم است توجه به نقش فراموش شده زنان است.
اصالت دادن به انسانیت افراد بدون توجه به جنسیت او از اهداف هم آنان بود. جرم شناسی فمینیستی تاکید روی این مساله دارد که متغیر جنسیت باید به عنوان یک متغیر اساسی در مطالعه پدیده بزهکاری مد نظر قرار گیرد. جنبش مورد بحث در عرصه جرم شناسی هم مثل سایر عرصه ها با تنوع و تشت آرا مواجه است. به گونه ای که متناسب با مکاتب و عقایدی که در این عرصه وجود داشت هر کدام با نحوی سعی می کند پدیده بزهکاری زنان را توجیه نمایند.
-فیگز- گمیت. زنان و تبعیض. ترجمه اسفندیار زند پور و دخت مال امیری. جلد اول. تهران. چاپ دوم 1384. ص22
-وظیفه. علیرضا. جنسیت و بزهکاری. ص96
-همان ص 98
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1400-03-06] [ 08:16:00 ب.ظ ]
|