دکترا بررسی فلسفه خانواده با تاکید برابعادساختاری وکارکردی ودلالتهای تربیتی آن مبتنی برآموزههای قرآن |
به طور خاص کمرنگ شدن رویکرد اخلاق محور و همچنین روند رو به رشد رفع محدودیتهای ارتباط بین مردان و زنان در محیطهای عمومی، گسترش روابط آزاد جنسی، غلبه رویکرد حقوقی به حل مسائل و مشکلات خانواده، نادیده گرفتن یا انکار تفاوتهای طبیعی زن و مرد و در نتیجه مقابله با هر گونه تمایز جنسیتی بین زن و مرد در زمینه حقوقی و مسوولیتها و کوشش در جهت حذف این تمایزها از بارزترین این تهدیدها و آسیبهاست که نخست جوامع غربی و پس از آنها دیگر جوامع را همچون توفانهایی سهمگین درنوردیده است. شگفتاور آنکه این رویکردهای نظری و عملی ضد خانواده معمولا از پشتوانه نظریههای به ظاهر علمی برخوردار بودهاند و با بهرهگیری از اهرمهای سیاسی و حقوقی، از جمله معاهدات بینالمللی بعضا الزاماور، مسیر گسترش خود به همه جوامع را هموار کردهاند. (بستان، 1390)
اختلافات خانوادگی، طلاق، فرزندان بی سرپرست و بزهکاری نوجوانان و جوانان و … نشاندهنده مشکلات اساسی در خانوادههاست. سنتها، اخلاقیات و روشهایی که به تقویت خانواده میانجآمد، بعضا متزلزل شدهاند و دوری از هویت ملی و دینی و پذیرش هویتهای دنیا گرایانه و دور از اخلاقیات انسانی بسیاری از افراد را تهدید میکند. در پی تغییرات ارزشی و حقوقی دهههای اخیر، فروپاشی خانواده با رشد بی سابقهای روبهرو شده است. به گزارش یونسكو در كشورهای صنعتی جهان از هر چهار مورد ازدواج سه مورد به جدایی میانجآمد (سجادی، 1383)
در ایالات متحده محاسبه فراوانی طلاق نسبت به کل جمعیت نشان میدهد از هر هزار نفر، 1/4 نفر اقدام به جدایی میکنند (وارد، 1998). درحدود دو میلیون کودک امریکایی سالانه جدایی والدین را تجربه میکنند (گراسک، 1988). میزان فروپاشی خانواده در کانادا به بیش از 270 هزار نفر در سال 1991 رسید (الان، 2001). در سایر کشورهای اروپایی مانند سوید، دانمارک، مجارستان، فنلاند، المان و فرانسه هر سال بیش از سیصد طلاق در مقابل هزار ازدواج واقع میشود. (گراسک، 1988)
تحقیقات نشان میدهد که کودکان پس از جدایی پدر و مادرشان، در واقع اغلب از اضطراب عاطفی اشکاری رنج میبرند. کودکانی که اضطراب عاطفی شدیدی را در زمان طلاق تجربه کردهاند و در سن قبل از مدرسه هستند، دچار سردرگمی و وحشت میشوند، و معمولا خود را به خاطر این جدایی مقصر میدانند. کودکانِ بزرگتر بهتر میتوانند انگیزههای پدر و مادرشان را برای طلاق درک کنند؛ اما اغلب نگران اثرات آن بر آینده خود بوده و غالبا احساس خشم شدیدی را نشان میدهند. (گیدنز، 1374) روانشناسان با مطالعه همه جانبه و بررسیهایی که به عمل اوردهاند، کودکانی که پدر و مادرشان از یکدیگر جدا شدهاند و یا والدین خویش را از دست دادهاند، معمولا به عوارضی چون ترس بدون دلیل، بیخوابی، بی اشتهایی، اختلال در تغذیه، لکنت زبان، پرخاشگری و تجاوز به دیگران دچار میشوند.
بجز عامل طلاق، دیگر ناهنجاریهای خانوادگی همچون ستیز و ناسازگاری پدر و مادر، نبود روابط گرم و محبتامیز و حمایتگرانه بین والدین و فرزندان و بدرفتاری و خشونت آنان با فرزندان در گرایش افراد به کجروی موثر شناخته شده است (سیگل، 1997). براساس تحقیقات به عمل آمده 96 درصد مجرمین خطرناك در خانوادههای خود تحت تاثیر مشكلات ناشی از جداییهای گوناگون والدین قرار گرفتهاند، 34 درصد از مجرمان خطرناک و 28 درصد از مجرمان اتفاقی، کسانی بودهاند که قبل از پنج سالگی بطور قطعی یا متناوب از پدر یا مادر خود محروم گشتهاند (مساواتی اذر، 1374). 4/60 درصد نوجوانان بزهكار متعلق به خانوادههایی بودهاند كه در اثر مرگ و میر والدین یا طلاق از هم پاشیدهاند، 44 درصد معتادان از سرپرستی خوب والدین محروم بودهاند، 70 درصد افرادی كه گرفتار آسیبهای اجتماعی میشوند، كودكان طلاق هستند، 70 درصد از بیماران روانی، افراد كژخوی و كسانی كه با جامعه و قانون در ستیز میافتند، عموما از خانوادههایی آمدهاند كه به نحوی دچار آسیب و لطمه شدهاند. (همان)
5) با وجود توصیههای تربیتی اسلام و روشهای مبتنی بر آن متاسفانه آمار از روند رو به رشد فروپاشی خانواده، تربیتهای ناصحیح و مشکلات منبعث از نابهنجاریهای خانواده در کشورهای مسلمان حکایت دارند.
طبق گزارشهای آماری، طلاق در كشورهای اسلامی سیر صعودی نگران كنندهای دارد؛ از باب نمونه در عربستان سعودی 24 درصد ازدواجها به جدایی میانجآمد، در كویت به ازای هر چهار ازدواج، یك مورد به طلاق میانجآمد. (مساواتی اذر، 1374) براساس آمار سازمان ثبت احوال ایران، نرخ آمار طلاق در سال 1357، 19/4 و در سال 1386، 31/14بوده است. همچنین در سال 1357 در مقابل هر 1/12ازدواج، یک طلاق ثبت شده، ولی در سال 1386 در مقابل هر4/8 ازدواج یک طلاق ثبت شده است. (محمدی ری شهری، 1387) با توجه به سنت پرهیز از طلاق و استبداد عدهای از مردان در كشورهای اسلامی، آمار یاد شده به هیچ وجه نمیتواند گویای واقعیت فروپاشی نهاد خانواده باشد و بیتردید واقعیت در این كشورها تلختر از گزارشهای رسمی میباشد. (همان)
همه این مشکلات نشان میدهد که خانوادهها نیازمند توصیههای تربیتی و روانشناختی بسیاری برای رویارویی با پیچیدگیهای زندگی کنونی هستند. اکنون برقراری روابط مناسب با همسر و تربیت فرزندان، به سادگی چند دهه گذشته نیست. عوامل موثر بر خانواده به قدری زیادند که برای مقابله با عوامل آسیبزا، نیازمند آموزش و تربیت خانوادهها در سطح ملی هستیم. (سالاری فر، 1385)
با توجه به جایگاه خانواده و نقش آن در تربیت و چالشها و آسیبهایی که خانواده در عرصه جهانی با آن روبروست، همچنین مشکلات و آسیبهایی که خانواده در کشورهای اسلامی و بخصوص ایران با وجود توصیه ها، سفارشها و آموزههای دینی اسلام بر جایگاه خانواده با آن مواجه است اهمیت و ضرورت موضوع مورد تحقیق ضروریتر میگردد.
6) متون دینی اسلام، یعنی آیات نورانی قرآن کریم و کلمات پیامبر (ص) و معصومان (ع)، که مسوولیت هدایت و تربیت بشر را به دوش دارند سرشار از توصیههای کارآمد و متناسب با عصر حاضر در باب اساسیترین مسائل خانواده و جزییترین موارد آن در رابطه با ساختار و کارکرد میباشد. به عبارتی دیگر، علاوه بر ساختار خانواده، اهداف تشکیل آن نیز، از گزارههای متون اسلامی استنباط میگردد. بهرهمندی از پیشینه فرهنگی و علمی غنی و کارآمدی برای رویارویی با مسائل خانواده در قالب مجموعه تعالیم اسلامیدر این مورد، به نظامی رهنمون میشود که پاسخگوی نیازهای مادی، روانی و معنوی خانوادههاست. بنابراین بحث و بررسی پیرامون خانواده، با توجه به اهمیت ساختار و کارکردهای حیاتی خانواده و با عنایت به غنای آموزههای اسلام در این زمینه، با لذات و به خودی خود دارای اهمیت است.
موارد برشمرده فوق همچون آمارهای نامبرده و مشابه آن، حکایت از ناهنجاریها و آسیبهای گوناگون موجود در خانواده است. هر چند بروز و وجود این مشکلات میتواند زمینهها و بسترهای ایجاد متعدد و متفاوتی داشته باشند؛ لیکن در نگاهی مجموعی و کلی میتوان عمدهترین علل آنها را به دو بعد اساسی و قابل توجه ساختار و کارکرد، بهعنوان مهمترین ابعاد، مرتبط دانست. برطبق این بیان، در بعد ساختار، چنانچه معیارهای صحیح، برای تشکیل بنای خانواده در نظر گرفته نشود و یا به درستی لحاظ نگردد، ساختاری نااستوار به وجود میاید که احتمال فرو پاشی آن دور از انتظار نخواهد بود. پایهگذاری ساختار صحیح، علاوه بر اهمیت ذاتی و بنیادی و عاملیت در استحکام اولیه بنا، در رسیدن به کارکردها نیز تاثیر خواهد داشت. در این نگرش برخی از عوامل ناهنجاریها به بعد کارکرد منسوب میشود، که میتوان از آنها با عناوین عدم کارکرد یا کارکرد بد خانواده یاد نمود. بنابراین اساس و ریشه مشکلات در این راستا به مسائل ساختاری و کارکردی مرتبط میگردد.
7) بسیاری از پژوهشهای انجام شده در این زمینه در عین ارزشمندی فراوان، بر معضلات و مشکلات بوجود آمده پس از ازدواج و آن هم از منظر روانشناسی، حقوقی، جامعهشناسی و امثال آن متمرکز شده است. در مجموعه تحقیقات انجام شده، به ماهیت این نهاد تربیتی، فلسفه تشکیل و کارکردهای آن با نگاه کلان و رویکردی دینی، پرداخته نشده است. بنابراین فلسفه و چرایی تشکیل ساختار خانواده همچنان از سوالهای بدون پاسخ میباشد. علاوه بر این، بررسی کلی کارکردها با در نظر داشتن رابطه ساختار و کارکرد در بینش مجموعهای از ضرورتهایی است که مورد غفلت واقع شده است و سوالهای چگونگی ترسیم ابعاد ساختاری و کارکردی در آموزههای قرآن و تبیین دلالتهای تربیتی این ابعاد انچنان که شایسته است، پاسخ داده نشده است. پرداختن به این مسائل، علاوه بر شفاف و واضح نمودن مجهولات موجود، مسیر رسیدن به پاسخ پرسشهای متعدد دیگر را نیز هموار میسازد.
1-4. اهداف تحقیق
1- تبیین ابعاد ساختاری خانواده براساس آموزههای قرآن (چیستی خانواده)
2- تبیین ابعاد کارکردی خانواده براساس آموزههای قرآن (چرایی خانواده)
3- تبیین دلالتهای ابعاد ساختاری و عملکردی خانواده مبتنی بر آموزههای قرآن در امر تربیت (چگونگی خانواده)
1-5. سوالهای تحقیق
1- ابعاد ساختاری خانواده در آموزههای قرآنی چگونه ترسیم گردیده است؟
2- ابعاد کارکردی خانواده در آموزههای قرآنی چگونه ترسیم گردیده است؟
3- دلالتهای ابعاد ساختاری و عملکردی خانواده مبتنی بر آموزههای قرآن در امر تربیت چگونه است؟
1-6. تعاریف واژگان
1-6-1. خانواده
خانواده را از دیدگاههای مختلف میتوان تعریف کرد که پارهای از آنها سطحی و پارهای دیگر عمقی است. واضح است که هرچه دیدگاه عمیقتر باشد، شناختی کاملتر و قابل اعتماد تر بدست میاید و هرچه شناخت از خانواده کاملتر و عمیقتر باشد، بهتر میتوان به این نهاد مقدس، رونق بخشید و تزلزل و ناپایداری را از محیط آن دور ساخت.
خانواده تعاریف متفاوتی دارد که نه تنها براساس فرهنگ ها، بلکه در درون یک فرهنگ نیز بر پایه دیدگاههای مختلف فرق میکند.
خانواده مجموعهای از افراد خویشاوند است که از طریق ازدواج، از طریق نسبت یا از طریق فرزند خواندگی به یکدیگر متصلاند و زیر یک سقف زندگی میکنند. یعنی بر دو اصل خویشی و همزیستی متکی است. (بوردیو، 1380)
شرفی به نقل از مرداک مینویسد: خانواده یک گروه اجتماعی است که اعضای آن بوسیله دودمان، ازدواج، یا فرزند خواندگی با یکدیگر پیوند برقرار میکنند و نیز کسانی که در زندگی با هم از تشریک مساعی در تامین درآمد، اقتصاد زندگی و نگهداری از فرزندان برخوردار هستند. (محمودیان، 1388)
علاوه بر دو تعریف ساختاری و کارکردی، دهها تعریف دیگر در مورد خانواده وجود دارد. (منادی، 1385)
برخی محققان اسلامی نیز تعاریف دیگری بیان داشتهاند:
عنصر اصلی تشکیل دهنده خانواده، یک زن و یک مرد است که مطابق آداب و رسوم اجتماعی خویش با یکدیگر پیوند زناشویی بسته اند و بعد فرزند یا فرزندانی برجمع آنها افزوده شده است. (بهشتی، 1385)
فروهی با عنایت به مضمون آیه سیزدهم سوره مبارکه حجرات این تعریف را برگزیده است: خانواده عبارت است از کوچکترین واحد تشکیل دهنده هر جامعه، که حداقل از یک زن و شوهر تشکیل شده است و با فرزندان تکمیل میشود. (فروهی، 1384)
قائمیمعتقد است که خانواده به مفهوم محدود آن عبارت است از یک واحد اجتماعی ناشی از ازدواج یک زن و مرد که فرزندان پدید آمده از آنها آن را تکمیل میکند. (قائمی، 1373) همچنین خانواده را شامل «مجموعهای از افراد میداند که به هدف و منافع مشترک زیر سقفی گرد هم میایند.»
در تعریف شورای عالی انقلاب فرهنگی، نهاد خانواده جزء عوامل موثر در تربیت شمرده شده و شامل پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده و بستگان ذکر شده است.
منظور محقق از خانواده در اینجا، همسران (پدر و مادر) و فرزندان آنان میباشد. خانوادهای که در تعریف جامعهشناسی، خانواده هستهای نامیده شده متشکل از والدین و فرزندان متعلق به آنان است که جدا از دیگر بستگان و با یکدیگر زندگی میکنند.
1-6-2. بعد ساختاری
ساختار به معنی ساختمان، ترکیب، سبک، سازمان، بنا، تشکیلات دادن، پیریزی کردن، چگونگی ساختمان چیزی، همچنین ترتیب اجز ا و بخشهای یک جسم و معادل آن واژه structure میباشد. (معین، 1390)
بعد ساختاری مشتمل بر اعضا است که چارچوب و بدنه خانواده را تشکیل داده و الگوهای پیوند میان اعضای خانواده میباشد. از نظر ساختاری ماهیت دوتایی ، زن و شوهر، هر یک از والدین و فرزندان، ارتباط فرزندان مورد توجه قرار میگیرد.
خانواده به عنوان یک نهاد میتواند واجد ساختارهای متفاوتی باشد. هر ساختاری از ابعاد و ویژگیهای ذاتی و عرضی برخوردار است. ویژگیهای ذاتی در واقع ویژگیهای هویتساز هستند. برای تعیین ساختار هر نهاد لازم است که ویژگیهای ذاتی آن نهاد کشف شود. ویژگیهای منعطف و زمانمند نهاد به جنبههای غیرذاتی نهاد برمیگردد. اینکه خانوادهها چگونه هنجارهایی را برای رفتارخود و رفتار قابل قبول اعضای خود بوجود میآوردند در زمرهی مطالعه ساختاری خانواده قرار میگیرد.
ازدواج شرط اساسی تحقق ساختار خانواده است که با توجه به تنوع الگو درگستره زمانها و فرهنگها و نگرشهای ارزشی گوناگون نسبت به هر یک از این الگوها شامل تعاریف متفاوتی است. دو فرد بهعنوان عناصر تشکیل دهنده این بنیاد میباید دارای حداقل ویژگیهایی همچون تخالف جنسی، روابط جسمانی، پایایی و قرارداد اجتماعی باشند.
از دیدگاه اسلام نیز، مفهوم خانواده مستلزم مفهوم ازدواج بوده، لذا قیود، شرایط و پیش شرطهای تربیتی اخذ شده در ازدواج بطور غیرمستقیم، مفهوم خانواده را تهدید میکند، هرچند عکس این مطلب کلیت نداشته و نمیتوان ازدواج را مستلزم تشکیل خانواده دانست. صفات اخلاقی مورد نظر برای طرفین که به طور ضمنی در آیات به آنها اشاره شده است بهعنوان بخش مهم ساختار مدنظر میباشد.
به غیر از ساختار ذکر شده از نمونههای دیگری که در آیات بدانها اشاره شده و ذیل این مقوله جای دارند میتوان فرزندخواندگی، فرزندان همسران و چندهمسری را نام برد.
1-6-3. بعد کارکردی
کارکرد در لغت به مفهوم عمل و کار و کردار و فعل، رفتار، زحمت، خدمت (فرهنگ معین) و معادل آن واژه function میباشد.
کارکرد گزاره ناظر به بیان اثر و نتیجه مطلوب (مورد انتظار) از فعالیت نظام (یا زیر نظام) که برای تحقق غایت و انجام رسالت هر یک از عوامل و نهادهای تربیتی ضروری باشند. همچنین کارکرد را فعالیت یا کلیت فعالیتهای یک موجود مرکب که نتوان آن را به هیچ یک از اجزا به تنهایی نسبت داد.
بعضی کارکرد را مفهوم عامیدر نظر میگیرند که شامل دو قسم مثبت و منفی میشود اما گروهی دیگر، واژه کارکرد را مترادف با کارکرد مثبت به کار میبرند و در نتیجه آن را مقابل کارکرد منفی قرار میدهند.
در ضمن، مثبت بودن یک کارکرد لزوما بدین معنی نیست که هم نسبت به جامعه و هم نسبت به فرد مثبت باشد. گاهی یک کارکرد نسبت به جامعه، مثبت و نسبت به فرد، منفی است و بالعکس؛ برای مثال جامعهای ممکن است برای بقای خود به اعضای جدیدی نیاز داشته باشد، ولی یک بارداری اضافه میتواند برای مادر یا خانوادهای خاص، باری تقریبا تحمل ناپذیر باشد، یا فرزند اضافه میتواند دلیل قدرت جنسی مرد محسوب شود، اما جامعه به عنوان یک کل ممکن است دچار اضافه جمعیت باشد.
در این بحث گاه با نگاه توصیفی و تبیینی به بررسی کارکردها یا نتایجی پرداخته خواهد شد که نهاد خانواده در واقعیت عینی برای اعضای خانواده و برای کل نظام اجتماعی به بار میاورد. چنانچه با نگاه هنجاری به بررسی غایات مطلوب زندگی خانوادگی بپردازیم تعبیر اهداف خانواده برای اشاره به این رویکرد بکار میرود. البته از آنجا که اصطلاح کارکردها شامل نتایج مثبت و منفی و نیز آشکار و پنهان است، (ساروخانی، 1370) مصادیق کارکردها و اهداف بطور کامل بر یکدیگر منطبق نیستند زیرا اهداف فقط به غایات مثبت و آشکار اطلاق میشود. از سوی دیگر کارکردها به نتایج تحقق یافته اختصاص دارد درحالی که اهداف ممکن است تحقق خارجی نیابند. لیکن از آنجا که در بحث پیش رو، معنی نخست و مثبت کارکرد مورد نظر میباشد، منظور از بعد کارکردی، اهدافی است که تشکیل و مساعی خانواده در راستای تلاش برای رسیدن به آن هدفهاست. میتوان ادعا نمود که دستیابی به این اهداف باعث ثبات، استحکام، کارایی و رشد مطلوب خانواده میگردد.
1-6-4. دلالتهای تربیتی
منظور از دلالتهای تربیتی، اصول تربیتی است که از نتایج بررسی مباحث ساختار و کارکرد بدست میاید. بدین منظور از گزارههای توصیفی و تجویزی بدست آمده در مباحث ساختار و کارکرد و با روش قیاس عملی، اصول یاد شده استنتاج میگردد.
1-6-5. آموزههای قرآن
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-12-02] [ 06:43:00 ق.ظ ]
|