تحقیق بر مراقبه متعالی™، مراقبه ذهن آگاهی، مراقبه ویپاسانا، یوگا و سایر فنون مراقبه­ای بهبودهای معناداری را در توان بخشی نوجوانان و زندانیان الکلی گزارش کرده­اند(ویتکیویتز ، مارلات و واکر، 2005). کاهش فشار روانی به وسیله مراقبه ممکن است عامل عمده­ای در پیشگیری از بازگشت باشد(هاوکینز ، 2003). در اوایل سال 1975 مراقبه در کاهش فشار روانی در سیستم عصبی پاراسمپاتیک مفید تشخیص داده شد(بنسُن، 1975 به نقل از سالوستری، 2009).

 

 

مطالعات جدید بر مراقبه ذهن آگاهی، رویکرد اصلی کابات – زین(1990) را برای درمان سومصرف مواد و نیز افسردگی، اضطراب و درد به کار برده­اند. مکانیزم شناختی چگونگی انجام این کارها با پیشگیری از بازگشت و نیز فواید طولانی مدت مراقبه ناشناخته باقی مانده است(ویتکیویتز ، مارلات و واکر ، 2005).

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

عناصر مراقبه ذهن آگاهی شامل وارسی بدنی، یا فن آگاهی از بدن، شامل یکسری از تغییرات عمدی می­باشد که در آغاز بر کل بدن و سپس بر هر بخشی از بدن در یک شیوه بدون داوری متمرکز می­شود. فراگیران برای مشاهده هیجانات، شناخت و اتفاق های بیرون در ضمن برگشت آگاهی از تنفس آموزش می­بینند. تمرین­های رسمی ذهن آگاهی نیز شامل مراقبه قدم زنی می­باشد. از نظر کابات-زین هدف ذهن آگاهی حالتی تغییر یافته از هوشیاری نیست بلکه حالتی از خود مشاهده­گری بدون ارزیابی یا در لحظه بودن است(کابات-زین، 1990).

 

 

به عقیده ویتکیویتز و مارلات(2004)، تعدادی عوامل تعیین کننده بازگشت وجود دارد که عبارتنداز: خودکارآمدی؛ یعنی درجه ای که در آن فرد احساس اطمینان و توانایی انجام رفتار معینی را دارد، انتظارات پیامد؛ یعنی این که چگونه فرد اعتیاد را با اشتیاق به عنوان پیش بین بی اثر بازگشت، انگیزش به عنوان عاملی قوی در پیشگیری از بازگشت، مهارت­های مقابله­ای، حال­های هیجانی نظیر اضطراب و افسردگی؛ و حمایت میان فردی یا اجتماعی در نظر می­گیرد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

به عقیده ویتکیویتز و مارلات(2004) ، خود- کارآمدی یک پیش بین پیامدها از میان همه نوع رفتارهای اعتیادی نظیر قماربازی، سیگارکشیدن، مصرف مواد می­باشد. به هر حال سازوکاری که به وسیله آن خود-کارآمدی عمل کند هنوز معین نشده است. سنجش خود-کارآمدی تاکنون دشوار بوده است. به عقیده گوالتنی و همکاران، زمینه­های پرخطر از کمترین میزان خود-کارآمدی برخوردارند(ویتکیویتز و مارلات ،2004).

عکس مرتبط با سیگار

درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCT) ترکیبی از تمرین­های مدیتیشن، یوگا و شناخت درمانی است که به وسیله سگال و همکارانش(2002) پدید آمد و برای تسکین و درمان رنج انسان­ها، به خصوص رنج­های هیجانی که مردم را برای ابتلا به افسردگی آماده می­کند گسترش یافت.

 

 

ذهن آگاهی به تجربه بر می­گردد که در آن فرد به شیوه­ای خاص، هدفمند، در زمان حاضر و خالی از قضاوت به درون و بیرون خود آگاهی می­یابد(کابات زین،1985).

 

 

در واقع، ذهن آگاهی یعنی، بودن در لحظه با هر آنچه که اکنون هست، بدون قضاوت درباره آنچه اتفاق     می­افتد. یعنی تجربه واقعیت محض بدون توضیح. ذهن آگاهی را می­توان به عنوان شیوه «بودن» یا یک شیوه «فهمیدن»توصیف کرد که مستلزم درک کردن احساسات شخصی است و مطمیناً به طور ضمنی شامل ایجاد و اصلاح راهی برای نزدیک تر شدن به تجربیات فردی شخصی از طریق مشاهده شخصی نظام­مند است که این کار شامل به تعویق انداختن تکانه­ها، ارزیابی کردن و قضاوت کردن به طور عمدی است و توانایی انجام فرصت­های چند گانه برای حرکت فراسوی عادات قدیمی که نسبت به آنها شرطی شده­ایم، پردازش فکر امتحان نشده و واکنش پذیری هیجانی را فراهم می­کند(سگال و همکاران، 2002).

 

 

ذهن آگاهی مستلزم راهبردهای رفتاری، شناختی و فرا شناختی ویژه برای متمرکز کردن فرآیند توجه است که به نوبه خود به جلوگیری از خلق منفی– فکر منفی– گرایش به پاسخ های نگران کننده و رشد دیدگاه جدید و پدید آور افکار و هیجان­های خوش آیند منجر می­شود(سگال و همکاران 2002).

 

 

شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، از روی مدل کاهش استرس مبتنی بر روش ذهن آگاهی کابات–زین  ساخته شده و اصول درمان

پروژه دانشگاهی

 شناختی به آن اضافه شده است. این نوع شناخت درمانی شامل مدیتیشن­های مختلف، یوگا­ی کشیدگی، آموزش مقدماتی درباره افسردگی، تمرین مرور بدن و چندین تمرین شناخت درمانی است که ارتباط بین خلق، افکار، احساس و حس های بدنی را نشان می­دهد. تمامی این تمرین­ها به نوعی توجه به موقعیت­های بدنی و پیرامون را در«لحظه حاضر» میسر می­سازد و پردازش های خودکار افسردگی زدایی را کاهش می­دهد(یونسی و رحیمیان بوگر، 1378).

 

 

ذهن آگاهی معمولاً به عنوان حالت آگاهی و داشتن توجه به آنچه که در زمان حال روی می­دهد تعریف     می­شود(براون و رایان، 2003). پژوهش­ها نشان می­دهد که افزایش حضور ذهن با انواع پیامد­های سلامتی نظیر کاهش درد(کابات زین، 2003) اضطراب، افسردگی(کابات زین و همکاران، 1992)، خوردن مرضی(کیستلر و هال، 1999) و استرس(اسپکاو همکاران ، 2000) ارتباط دارد. حضور ذهن می­تواند در رهاسازی افراد از افکار اتوماتیک، عادت­ها و الگو­های رفتاری ناسالم کمک کند و از این رو نقش مهمی را در تنظیم رفتاری ایفا می­کند(رایان و دسی، 2000). به علاوه با افزودن وضوح و حیات به تجربیات می­تواند سلامتی و شادمانی را به همراه داشته باشد. بسیاری از نظریه­های آسیب شناسی روانی و روان درمانی اهمیت آگاهی، حضور و مشاهده­گری را در سلامت روانی مورد بحث قرار داده­اند(بروینو همکاران ، 1998).

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

 

بر طبق این یافته ها، محقق در این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال می باشد که آیا درمان شناختی مبتنی برذهن آگاهی(MBCT) به عنوان یک درمان تکمیلی باعث افزایش خودکارآمدی و کاهش افسردگی افراد تحت درمان اعتیاد می­شود.

 

 

1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق

 

 

اعتیاد به عنوان یک بیماری جسمی – روانی عامل بوجود آمدن بسیاری از مشکلات در جامعه می باشد، مانند مشکلات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و… و مهمترین سازه اجتماعی که همان خانواده می­باشد را مورد آسیب و تحت تاثیر قرار می­دهد که بررسی این بلای خانمان سوز اهمیت زیادی دارد.

 

 

با توجه به تبیین­های صورت گرفته می­توان مشاهده کرد که اعتیاد پدیده پیچیده­ای است که تحت تاثیر عوامل متعددی قرار دارد، همچنین جنبه­های زیادی از زندگی را تحت تاثیر قرار می­دهد لذا تبیین شکل گیری آن نیاز به بررسی های نظری گسترده و عمیق دارد.

 

 

طبق بررسی های صورت گرفته به این نتیجه رسیدیم که در بررسی عوامل موثر در اعتیاد متغییر­های  «افسردگی» و «خودکارآمدی» و« درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCT)»  کمتر مورد توجه دقیق بوده اند لذا لازم دیدیم بررسی های بیشتری در این زمینه بر اساس این روش درمانی انجام دهیم.

 

 

بنابراین بر آن شدیم تا با ارایه درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT)به افراد وابسته به مواد مخدر، خودکارآمدی و مقابله با افسردگی این افراد را افزایش دهیم و توان مقابله آنها را با این شرایط روحی و روانی را ارتقا بخشیم.

 

 

1-4- اهداف پژوهش

 

 

تعیین اثر بخشی درمان شناختی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCGT) بر افزایش خودکارآمدی افراد وابسته به مواد مخدر تحت درمان

 

 

تعیین اثر بخشی درمان شناختی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCGT) بر کاهش افسردگی در افراد وابسته به مواد مخدر تحت درمان

 

 

1-5- سوالات پژوهش

 

 

آیا درمان شناختی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCGT) بر افزایش خودکارآمدی افراد مبتلا به اعتیاد تاثیر دارد؟

 

 

آیا درمان شناختی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCGT) بر کاهش نشانه های افسردگی افراد مبتلا به اعتیاد تاثیر گذار است؟

 

 

1-6- فرضیه­های پژوهش

 

 

با در نظر گرفتن اهمیت و اهداف پژوهش حاضر به دو متغیر پرداخته شده در این پژوهش دو فرضیه را مد نظر قرار می دهیم که به شرح زیر است.

 

 

درمان شناختی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCGT) باعث افزایش خودکارآمدی در افراد مبتلا به اعتیاد می­شود.

 

 

درمان شناختی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCGT)باعث کاهش نشانه های افسردگی در افراد مبتلا به اعتیاد می­شود.

 

 

1-7- تعاریف متغیر­ها

 

 

با مدنظر قرار دادن موضوع پژوهش تحت عنوان بررسی اثر درمان شناختی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCGT) بر افزایش خودکارآمدی و کاهش افسردگی بر روی افراد تحت درمان وابسته به مواد مخدر  سنین بین 25 تا 45 سال و نوع درمان در نظر گرفته شده، متغیر­های وابسته و سن مراجعین، 5 مفهوم را در نظر گرفته و به تعاریف آنها می­پردازیم.

 

 

1-7-1- اعتیاد

 

 

اعتیاد، به استفاده اجباری از دارو، بدون توجه به عواقب ناخوشایند آن، اطلاق می شود. بسیاری از حالات اعتیاد، بر اثر استفاده مکرر از دارو، به صورت تدریجی و مرحله به مرحله ایجاد می شود و می تواند تا مدت­ها بعد از محرومیت از دارو به طول انجامد(کوب، 1997؛ به نقل از زرین دست و رضایف،1381).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...