سیلبرمن (2000 به نقل از مرادی ، 1387) معتقد است که در درمان بیماری های سخت و دشوار می بایستی در کنار عناصر درمان ، شادی و شادکامی نیز مورد توجه پرسنل درمان قرار گیرد ، زیرا شادی محصول زندگی متعادل ، متنوع و رضایت بخش است که در آن نیازهای اساسی انسان برآورده می شود . به اعتقاد نودینگ (2009) شادکامی سرچشمه اعتماد خوش بینانه فرد به توانایی هایش و یکی از شرایط اعتلای مناسبات واقعی او با محیط پیرامونش می باشد . به اعتقاد آرگایل (2010) شادکامی می تواند برای فرد شرایطی را فراهم آورد که در آن امکان و فرصت رشد و بالندگی به وجود آید و به نوعی شرایط بهزیستی روانی وذهنی را به او ارمغان دهد .

 

 

شوارز و استراک (2008) معتقدند که افراد شادکام کسانی هستند که در پردازش اطلاعات در جهت خوش بینی و خوشحالی سوگیری دارند ، یعنی اطلاعات را طوری پردازش و تفسیر می کنند که به شادکامی آنها منجر شود .

 

 

از طرفی دیگر ، اغلب پژوهشگران از جمله آرگایل ولو (2005) ، کوست و مک کری (2007) ، فارنهام و چنگ (2006) و مایرز و دانیر (2005) معتقدند که شادکامی یک ویزگی شخصیتی است که می تواند در درمان بسیاری از ناراحتی های روانی به ویژه در درمان اختلالات کرونیک و مزمن ، دشوار و صعب العلاج نقش سازنده ای داشته باشد .

 

 

فوردایس (1997) به عنوان یکی از نظریه پردازان روان شناسی شادی ، برنامه ای آموزشی ارایه نمود که دارای 14 مولفه بوده و تحت عنوان «برنامه افزایش شادی» مطرح شده است . فوردایس (1999) در اقدامات آموزشی فرد یک رویکرد آموزش را مورد استفاده قرارداده است که هم جنبه شناختی دارد و هم بعد رفتاری دارد . در این برنامه وی امکان پذیری افزایش شادی و راه کارهای افزایش آن را ارایه نموده است . فوردایس (1999) معتقد است که شادکامی یکی از مهمترین نیازهای بیماران دچار سرطان بوده و می تواند تأثیر عمده ای در کارکرد و بهبود وضعیت جسمانی و روانی این بیماران داشته باشد .  به اعتقاد لانگو ارایه برنامه های مبتنی بر روان شناسی مثبت و شادگرا ، می تواند کیفیت زندگی بیماران سرطانی را افزایش داده و نگرش آنها را نسبت به زندگی دگرگون سازد .

 

 

از سویی دیگر به زعم رنیز (2010) شادکامی ضمن بهبودبخشی به سلامت روان ، در بین بیماران مبتلا به سرطان توانسته است سبب بهبود روابط اجتماعی و میان فردی آنها گردد . در بعد خوش بینی نیز یافته ها و نتایج تحقیقات صاحب نظران نشان می دهد که رابطه مستقیمی بین شادکامی و خوش بینی وجود دارد . به عنوان مثال لیپتون (2009) در پژوهش میدانی که بر روی 20 نفر از بیماران سرطانی انجام داده است نتیجه گرفته است که ارایه آموزش های مبتنی بر شادمانی توانسته است سطح خوش بینی را در این بیماران افزایش دهد .

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

در این مورد که رویکردهای روان شناختی مبتنی بر شادکامی می تواند به ارتقای سطح خوش بینی در میان بیماران صعب العلاج کمک نماید نوعی توافق همگانی وجود دارد . (استین و همکاران 2008 و مورلی ، 2006) در درمان بیماری سرطان شواهد قابل ملاحظه ای توسط ویلیامز و همکارانش (2007) طی یک دهه فعالیت بالینی بر روی این گونه بیماران جمع آوری گردیده شده است که یافته های آن تأیید کننده اثربخشی ارایه برنامه های شادکامی بر بهبود وضعیت خوش بینی آنها است . به اعتقاد آندرسیک (2009) عوامل بیولوژیکی به تنهایی نمی توانند آسیب پذیری جسمانی را در بیماران سرطان بالا ببرند و نوع و سطح بدبینی یا خوش بینی فرد و حتی کادر درکان نسبت به بیماری عامل مهمی در تعیین وضعیت بالینی بیمار تلقی می شود . علاوه بر این یافته های تحقیق وایزلیس (2009) نشان می دهد که  درمان های دارویی برای بسیاری از بیماران مبتلا به سرطان به تنهایی و به اندازه کافی مفید نیستند و نیز عوارض جانبی متعددی این داروها برجای می گذارند . علی رغم این که اثربخشی شادکامی بر روی ابعاد کیفیت زندگی و خوش بینی بیماران سرطان در تحقیقات متعدد خارجی تأیید شده است . اما طی بررسی های به عمل آمده مشخص شده است که در کشورمان سوابق تحقیقاتی و پژوهش های صورت گرفته در این زمینه اندک است . با نظر گرفتن این موضوع که هر ساله بر تعداد بیماران سرطانی افزوده می شود و نیز این که بیماری سرطان  می تواند عملکرد فرد مبتلا ، خانواده و حتی جامعه را نیز تحت تأثیر خود قرار دهد و خسارات و زیان های زیادی را از بعد روانی ، اقتصادی ، جسمانی و اجتماعی برای فرد مبتلا و خانواده وی به همراه داشته باشد لذا شناسایی روش های درمان این معضل دارای اهمیت زیادی است . براین اساس مسأله تحقیق حاضر حول دو محور اساسی خواهد بود که آیا آموزش شادکامی در ایجاد و افزایش  کیفیت زندگی و خوش بینی زنان مبتلا به بیماری سرطان تأثیر گذار و کارآمد می باشد ؟

عکس مرتبط با اقتصاد

 

 

 

1-2 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق

پروژه دانشگاهی

 

 

 

سرطان از جمله بیماریهای شایع در کشورمان  است که سلامت جسمانی و روانی افراد مبتلا را تهدید نموده و هزینه های فراوانی را برای بیمار ، خانواده و سیستمهای پزشکی بر جای می گذارد.  لذا شناسایی روشهای کارامد که بتواند مشکلات و نگرانیهای ای دسته از بیماران را کاهش دهد از اهمیت زیادی برخوردار است. از سوی دیگر با بررسی های به عمل امده مشخص گردید در زمینه اموزش شادکامی به شیوه رفتاری شناختی فوردایس بر روی بیماران  مبتلا به سرطان تاکنون در کشورمان تحقیقات بسیار اندک صورت گرفته و به نوعی با خلا ها و کمبودهای  تحقیقاتی مواجه هستیم و امید می رود انجام این تحقیق بتواند تا حدودی این نقیصه را برطرف نماید. همچنین در بیان اهمیت و ضرورت انجام این تحقیق می توان موارد زیر را مطرح ساخت:

 

 

الف- لزوم و ضرورت توجه مربی به آموزش و عوامل ایجاد کننده شادی در بین بیماران به طور عام و بیماران سرطان به طور خاص

 

 

ب- تأثیرات همه جانبه شادکامی در کیفیت زندگی و  سلامت جسمانی بیماران و شکل گیری مناسب شخصیت این افراد بیمار

 

 

ج- کاهش خسارات ناشی از بی توجهی به امر شادمانی در محیط های مختلف زندگی و در میان افراد و اعضای خانواده های مبتلا به بیماران سرطانی

 

 

د- کاهش هزینه های درمان ناشی از افسردگی بیماران و افزایش سطح رضایت از چرخه درمان در بیماران یاد شده

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

1-3 اهداف تحقیق

 

 

1-3-1 هدف اصلی

 

 

هدف اصلی این تحقیق بررسی اثربخشی آموزش شادکامی به شیوه شناختی- رفتاری فوردایس بر میزان خوش بینی و کیفیت زندگی زنان  مبتلا به سرطان در بیمارستان امام خمینی شهر تهران در سال 1392است.

 

 

1-3-2 اهداف فرعی

 

 

– تعیین  میزان اثربخشی آموزش شادکامی به شیوه شناختی- رفتاری فوردایس در میزان خوش بینی زنان مبتلا به سرطان

 

 

2- تعیین میزان اثربخشی آموزش شادکامی به شیوه شناختی- رفتاری فوردایس در میزان کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان

 

 

1-4 فرضیه های تحقیق

 

 

 

    • آموزش شادکامی به شیوه شناختی- رفتاری فوردایس باعث افزایش خوش بینی زنان مبتلا به سرطان می شود.

 

 

    • آموزش شادکامی به شیوه شناختی- رفتاری فوردایس باعث افزایش میزان کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان اثر بخشی می شود.

 

 

 

1-5 تعریف متغیرها

 

 

1-5-1 تعریف مفهومی وتعریف عملیاتی

 

 

شادکامی ( تعریف نظری و مفهومی): شادکامی ارزشیابی هایی است که افراد از خود وزندگیشان به عمل می آورند . این ارزشیابی می تواند جبنه ی شناختی داشته باشد مانند قضاوت هایی که درمورد رضایت درزندگی صورت می گیرد و یا جنبه ی عاطفی که شامل خود وهیجان هایی است که درواکنش به رویدادهای زندگی ظاهر می شود .بنابراین شادکامی ٬از چها رجزء تشکیل یافته که عبارت است از:رضایت از زندگی ، خلق و هیجان های مثبت و خوشایند، نبود خلق و هیجانهای منفی و عوامل دیگر مانند خوش بینی ،عزت نفس و احساس شکوفایی( ویلسون،2005)

 

 

تعریف عملیاتی: نمره ای که آزمودنی از پرسشنامه شادی اکسفورد که توسط فوردایس (2002) به دست آورده است.

 

 

خوشبینی( تعریف نظری و مفهومی): شی یرو کارور(1985 )رویکردی در مورد خوش بینی ارائه کردند از نظر آن ها خوش بینی ٬ انتظار فراگیر است مبنی بر اینکه حوادث  آینده ٬ مثبت خواهد بود

 

 

تعریف عملیاتی: به منظور سنجش  خوش بینی فرد از پرسشنامه  خوشبینی شییر و کاروراستفاده شده و نمره ازمودنی در این نشان دهنده میزان خوشبینی  فرد می باشد.

 

 

کیفیت زندگی (تعریف مفهومی و نظری):

 

 

کیفیت زندگی به عنوان یک الگوی همگرا اطلاق می شود که همه حوزه های رفتاری ، اجتماعی ، اقتصادی و نیز هویت فرد را در بر می گیرد.(سگالن،2000)

 

 

 تعریف عملیاتی :به منظور سنجش  کیفیت زندگی فرد از پرسشنامه  کیفیت زندگی مورگان(2010) استفاده شده و نمره ازمودنی در این نشان دهنده  نحوه کیفیت زندگی فرد می باشد.

 

 

بیماران عادی :

 

 

منظور از بیماران عادی دراین تحقیق زنانی است که به بیماری سرطان مبتلا هستند اما تحت درمان اموزش شادکامی قرار نمی گیرند منظور از بیماران سرطانی در این تحقیق ، زنانی هستند که با تشخیص یکی از انواع بیماری سرطان  تحت درمان شیمی درمانی بوده و حداقل به مدت شش ماه به ادامه درمان بپردازند و در درمان گروهی و اموزش شادکامی قرار بگیرند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...