عوامل بسترساز تفکر//پایان نامه پیشرفت تحصیلی دانشآموزان |
عوامل بسترساز تفکر انتقادی
-
- دانش: اگر ندانیم که دربارهی چه فکر میکنیم، قادر به فکر کردن نخواهیم بود. اندیشهها به دانش وابسته است. همچنین اگر ادراک یا دانشی ازآنچه دربارهی آن میاندیشیم نداشته باشیم، قادر به تفکر انتقادی نخواهیم بود. حتی اگر تفکر انتقادی نیازمند مجموعهای از مهارتهای آموخته شده نیز نباشد، بازهم شایستگی و صلاحیت آنچه در حال اندیشیدن به آن هستیم ضرورت دارد. لذا مهارت در یک دانش و تسلط بر آن از عناصر اصلی موفقیت تفکر انتقادی در آن زمینه است.
- منش یا مشرب: مک پک معتقد است تفکر انتقادی بیشتر نوعی منش یا مشرب است تا مهارتی خاص و نمیتوان گفت بعضی از افراد اصلاً تمایلی به تفکر انتقادی ندارند، بلکه همه افراد کموبیش تمایل دارند که در موقعیتی خاص به تفکر انتقادی بپردازند. او این منش را تردید منطقی یا معلق ساختن خردمندانه توافق مینامد؛ یعنی آمادگی برای بررسی جایگزینها، نه طرد بیچونوچرای همهچیز. طرد بیچونوچرای اندیشهها هرگز به مفهوم تفکر انتقادی نخواهد بود. افراد باید برتری و فضیلت دانش را بپذیرند و با روش شک کردن معقولانه آشنا باشند و حتی ارزشها، احساسات و مصالحه را در فرایند شک کردن در نظر بگیرند. تردید مانند اشتیاق یا عدم تعقل یک مهارت نیست، بلکه یک منش است. آمادگی برای تشکیک فقط به دانش یا موقعیت خاصی که ممکن است فرد در آن به صورتی معقولانه به تمرین آن بپردازد بستگی ندارد، بلکه به مجموعهای از عوامل شخصی مانند پشتکار، تحمل، ابهام و تردید، آمادگی برای درنگ و توقف، منطقی بودن، آزادی در مباحثه و تصور از دیگران وابسته است.
- اقتدار: توانایی و آمادگی برای تمرین تفکر انتقادی در موقعیت خاص در فرایند عمل با دشواریهایی همراه است. به نظر میرسد پیشنیاز دیگری که برای تفکر انتقادی وجود دارد اقتدار است.یکی از دلایلی که اصطلاح متفکر منتقد خارج از سنت تعلیم و تربیت چندان به کار نرفته است، شاید مربوط به اقتدار باشد. گرایش انتقادی معمولاً موردتوجه یا پذیرش قرار نمیگیرد. متفکران منتقد اهل مباحثه و پر سروصدا هستند. آنان درواقع ماشین جامعه را به حرکت در میآورند و بهسختی میتوانند بین خطوط کاوشگری ضمنی و خطر گام بردارند.
در نظامهای آموزشی، سلسله مراتب اداری و آییننامهها تقویت و پرورش تفکر انتقادی را محدود میکند و موقعیتهای بهدستآمده برای فراخاندیشی و چالش را از بین میبرد. تا زمانی که نمره دادن عامل اقتدار معلمان است، نمیتوان انتظار داشت که زمینهی رشد تفکر انتقادی در کلاس درس فراهم شود.(شعبانی، 1393تابستان: 87 تا 89)
2-2--13 تکالیف نوشتاری در تدریس تفکر انتقادی
تنظیم و بهکارگیری تکالیف نوشتاری موجب تحریک تفکر انتقادی و نوعی چالش فکری در کلاس درس میشود؛ اما معلم باید در این امر به ماهیت تکالیف، رشته تحصیلی و اثربخش و مفید بودن تکالیف توجه کند. تکالیف باید آنچنان طراحی و سازماندهی شود که بهطور منظم و بهصورت سلسله مراتب دانشآموزان را بهسوی تفکر انتقادی سوق دهد. برای دستیابی به این هدف تکالیف نوشتاری کوتاه از تکالیف پیچیده و طولانی و آزمونهای پایانترم مؤثرتر است؛ زیرا بازخورد فوری به دانشآموزان میدهد. آزمونهای کوتاه، تمرینهای حل مسئله و شبیهسازیهای مختصر که دانشآموزان میتوانند آن ها را در کلاس درس انجام دهند یا تکمیل کنند، بیش از مقالهها و آزمونهایی که هفتهها و ماهها پس ازآنجام دادن به آنان عودت داده میشود زمینه تحریک و تشویق آنان را به تفکر انتقادی فراهم میسازد.
- خلاصههای کوتاه. پیش از اینکه از دانشآموزان انتظار داشته باشیم که بتوانند مطالب را نقد و تجزیهوتحلیل کنند باید مهارتهای اساسیتر تفکر را در آنان پرورش دهیم. یکی از تمرینهای اساسی در این زمینه نوشتن خلاصهای کوتاه است
- مقالههای تجزیهوتحلیلی کوتاه. با نوشتن و ارائه مقالههای تجزیهوتحلیلی کوتاه میتوان دانشآموزان را، به شناخت نکات اساسی مسائل ترغیب کرده آنان را به مباحثه و قضاوت در کلاس درس و پذیرش یا رد مستدل و مستند دیدگاهها تشویق نمود.
- تمرینهای حل مسئله با بهره گرفتن از رسانههای جمعی. یکی از چالشبرانگیز تدریس تفکر انتقادی کمک کردن به دانشآموزان در درک مفاهیم و اصول انتزاعی است. معلمان با ایجاد ارتباط بین افکار عینی روزمره و مفاهیم انتزاعیتر میتوانند باعث پرورش تفکر انتقادی شوند. مسائل مطرحشده در مقالات، مجلهها و روزنامهها خلاقانهترین و بارآورترین شکل ایجاد این نوع ارتباط است.
- طرحهای تحقیقاتی خارج از کلاس. طریقه دیگر کمک به دانشآموزان در آموزش تفکر انتقادی، تعیین طرحهای تحقیقاتی کوتاه است که باید خارج از کلاس درس تهیه شود. این نوع تمرین به دانشآموزان فرصت میدهد دربارهی تجربیات عینی خود بیندیشند و آن ها را ارزیابی کنند.
- شبیهسازی. در شبیهسازی معمولاً دانشآموزان باید نقشی را در وضعیت بحرانی بپذیرند و تحلیل خود را از یافتهها به دیگران ارائه دهند. هرچه وضعیت شبیهسازیشده واقعگرایانهتر باشد، دانشآموزان مجبور میشوند بیشتر با مشکلات واقعی دست و پنجه نرم کنند
تکالیف نوشتاری درمجموع برای معلم نیز بسیار مفید است؛ زیرا با مراحل فکری دانشآموزان آشنا میشود. (شعبانی، 1393تابستان: 103 تا 106)
-authority
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1400-03-06] [ 09:17:00 ب.ظ ]
|