مدیریت ارتباط با مشتری به نیازهای امروز مدیران برای رقابت پاسخ می دهد. با این وجود گزارشات زیادی مبنی بر شکست مدیریت ارتباط با مشتری وجود دارد که شرکت­ها را برای سرمایه­گذاری در این زمینه به شک می­اندازد. با اینکه انتظار می­رود بازار نرم­افزار مدیریت ارتباط با مشتری از مرز هفت میلیارد دلار در سال 2000 به بیش از 32 میلیارد در سال 2006 برسد، با این وجود، نتایج تحقیقات نشان می­دهد که 30 تا 50 درصد فعالیت­های مدیریت ارتباط با مشتری، اهداف شرکت را برآورده نمی­سازند و با شکست همراه می­شوند (صمیمی املشی، 1386).

 

 

پتانسیل بالای مدیریت ارتباط با مشتری با عدم اطمینان بالایی كه ناشی از شكست­های قبلی می­باشد، توام می­باشد که این امر تعیین عوامل تصمیم­گیری یک شرکت در بکارگیری مدیریت ارتباط با مشتری را مطرح نموده است. به عبارتی، انجام تحلیلی عمیق از آمادگی شرکت برای بکارگیری و بهبود مدیریت ارتباط با مشتری ضروری به نظر می­رسد (حسن­زاده، 1391). 

 

 

در سازمان­های ایرانی که شرکت بیمه آسیا نیز از آن مستثنی نیست، کمتر به مشتریان، خواسته­ها و نیازهای آنان توجه شده و تنها به گروه خاصی از مشتریان، خدمات متفاوتی نسبت به سایر مشتریان عرضه می­شود که این امر به پیشی گرفتن رقبای این سازمان در سال­­های اخیر انجامیده است. بهبود روابط با مشتریان سودآوری سازمان را افزایش داده و درنهایت عملکرد سازمان را بهبود بخشد. نظر به نقش پررنگ مشتریان در موفقیت سازمان­ها، سؤال اصلی پژوهش حاضر را می­توان بدین صورت مطرح ساخت:

 

 

آیا میان مدیریت ارتباط با مشتری و ابعاد آن بر توسعه توان رقابتی شرکت بیمه آسیا، تاثیرگذار می­باشند؟

 

 

1-3- اهمیت موضوع

 

 

در دهه ١٩٨٠ برای نخستین بار مفهوم مدیریت ارتباط با مشتری مطرح شد كه مبنای آن جذب، حفظ و افزایش رضایتمندی مشتریان بود، سپس در دهه ١٩٩٠ شكل نوین مدیریت ارتباط با مشتری با مضمون “راهبرد كاری­ای برای انتخاب و مدیریت ارزشمندترین نوع ارتباط با مشتری” مجدداً مطرح و از آن زمان به طور جدی مطالعات و تحقیقات وسیعی پیرامون مدیریت ارتباط با مشتری آغاز گردید و در سال­های اخیر نیز شركت­های نرم­افزاری بزرگ دنیا، نرم­افزارهای متعددی در این زمینه طراحی و به بازار عرضه نموده­اند (بهی، 1383).

 

 

آنچه مسلم است در دنیای امروز با توجه به نقش پرقدرت مشتری در عرصة اقتصادی جهان، نیاز مبرم به مدیریت صحیح ارتباط با مشتری در هر سازمانی (از جمله سازمان­های داخل كشور) و متعاقباً نیاز به طراحی نرم­افزاری برای اجرای این استراتژی ضرورت پیدا می­كند. همچنین با توجه به اینكه مدیریت ارتباط با مشتری یك مفهوم نوین در صنعت تكنولوژی اطلاعات است، هر سازمان یا شركتی برای دوام و پایداری در بازار رقابت و سودآوری بیشتر نیاز به پیاده­سازی چنین طرح نوینی خواهد داشت (بهی، 1383).

عکس مرتبط با اقتصاد

در كشور ما نیز، در چند سال اخیر، بحث مشتری­مداری و مدیریت ارتباط با مشتری به تدریج پررنگ­تر شده و در سازمان­های مختلف بر روی استفاده از این استراتژی، اقدامات و برنامه­ریزی­هایی صورت گرفته و سازمان­ها، لزوم حركت از محصول محوری به سوی مشتری­محوری و قرار دادن مشتری در مركز تمام فعالیت­های سازمان را احساس نموده­اند. برخی شركت­های كامپیوتری نیز در داخل كشور تلاش در جهت تولید نرم­افزارهای مدیریت ارتباط با مشتری را با انجام مطالعاتی پیرامون این مبحث مهم آغاز نموده­اند كه البته هنوز نرم­افزاری در این زمینه به بازار عرضه نشده است.

 

 

سابقه مدیریت ارتباط با مشتری و پیاده­سازی آن به صورت امروزی به دهه 1990 بازمی­گردد. اینکه سازمان­ها چگونه به جذب مشتری بپردازند یا اینکه چگونه مشتری­های فعلی خود را حفظ کرده و به آنها خدمات بهتری ارائه کنند، بحث جدید نیست، ولی مطرح­شدن مبحث

دانلود مقالات

 فناوری اطلاعات و ابزار جدیدی که این فناوری را فراهم کرده است، باعث گردیده تا مدیریت ارتباط با مشتری، به مبحثی نو و داغ در مدیریت تبدیل شود. با بکارگیری فناوری اطلاعات در قالب مدیریت ارتباط با مشتری، روش­های جدیدی برای افزایش سوددهی سازمان­ها و کاهش هزینه­های آن­ها در رابطه با مشتری پدید آمده است.

نتیجه تصویری درباره فناوری اطلاعات

 

1-4- اهداف تحقیق

 

 

1) سنجش رابطه میان مدیریت ارتباط با مشتری و ابعاد آن بر توسعه توان رقابتی در شرکت بیمه آسیا

 

 

2) اولویت­بندی ابعاد مدیریت ارتباط با مشتری

 

 

3) سنجش وضعیت موجود متغیرها

 

 

1-5- چارچوب نظری تحقیق

 

 

1-5-1- مدیریت ارتباط با مشتری

 

 

مدیریت مشتری، سیستم اطلاعات مشتری، مدیریت ارزش مشتری، مراقبت از مشتری و گاهی اوقات مشتری­گرایی، مشتری­مداری یا مدیریت مشتری­گرا، نام­های گوناکون برای مفهومی هستند که امروزه به عنوان مدیریت ارتباط با مشتری رواج یافته است (تامسون، 2002).  

 

 

مدیریت ارتباط با مشتری یکی از داغترین موضوعات در زمینه استراتژی کسب و کار، مدیریت بازار و فناوری اطلاعات است. مدیریت ارتباط با مشتری همچنین مبتنی بر یک فلسفه چندوظیفه­ای است که نیاز به یکپارچه­سازی عمده در کسب و کار دارد. بنابراین اجرای مؤفق مدیریت ارتباط با مشتری کار بسیار دشواری خواهد بود (پیکولی و همکاران، 2003).

 

 

شرکت­های اغلب در فهم مدیریت ارتباط با مشتری دچار مشکل می­شوند، آنها تصور می­کنند که می­توانند تنها با پیاده­سازی تکنولوژی به مزایای مدیریت ارتباط با مشتری دست یابند، اما قادر نخواهند بود. زیرا سازمان­ها تنها در صورتی قادر خواهند بود که از مزایای عمده مدیریت ارتباط با مشتری بهره­مند گردند که به اتخاذ استراتژی کسب و کار مشتری­محور که موجب فرهنگ سازمانی مشتری­محور می­شود مبادرت نموده و سپس تکنولوژی متناسب و یکپارچه با زیرساخت فناوری اطلاعات سازمان را پیاده­سازی کنند. دلیل دیگری که موجب می­شود شرکت­ها هنگام مدیریت ارتباط با مشتری دچار مشکل شوند، این است که هیچ فروشنده­ای همه نیازهای مدیریت ارتباط با مشتری را که مورد نیاز شرکت می­باشد، ارائه نمی­دهد. حتی عمق و دامنه کارکردهای ارائه شده توسط فروشندگان مختلف نیز متفاوت است. البته مدیریت ارتباط با مشتری تنها تکنولوژی، بازاریابی، فروش یا خدمات نیست، بلکه یک استراتژی است که با تکنولوژی تواناسازی می­شود.

 

 

 چنانچه سازمانی بخواهد استراتژی مدیریت ارتباط با مشتری را پیاده­سازی کند، این استراتژی شامل بازاریابی، فروش، خدمات، پایگاه­های داده و تکنولوژی به علاوه دیگر عوامل درونی (شامل افراد سازمانی، فرهنگی و محیطی) سازمان می­شود. البته این بدان معنی نیست که استراتژی مدیریت ارتباط با مشتری نمی­تواند در یک بخش یا واحد سازمانی یا بصورت جزئی در سازمان اجرا شود، چرا که این امر، نه تنها میسر است، بلکه در بعضی شرایط، ضروری نیز می­باشد. البته این تصمیم بایستی در یک چارچوب جامع صورت گیرد و کلیه افراد، فعالیت­ها، فرآیندهای کسب و کار و حتی کلیه سیستم­ها و پایگاه­های داده در سراسر شرکت را نیز دربرگیرد. در وواقع، باید یک طرح و نقشه کلی وجود داشته باشد تا مشخص کند که هر شخص یا سیستم چگونه باید کار کند تا سازمان بصورت یکپارچه به اهداف مشترک و روابط بهتر و قوی­تر دست یابد (رینالدز، 2002).

 

 

امروزه با ظهور واژه مدیریت ارتباط با مشتری، تعاریف متفاوتی از آن ارائه شده است كه ذیلاً به چند نمونه از آنها اشاره می­شود:

 

 

 

    • ترویج اطلاعات مربوط به مشتریان در سراسر سازمان، تدوین برخی استراتژی­ها و تاكتیك­های خاص برای برآورده ساختن نیازهای بازار به شكلی عملی و از سوی كلیة قسمت­های سازمان و وجود حس تعهد نسبت به برنامه­های مربوطه در سراسر سازمان (شاپیرو، 1985).

 

 

    • مشتری­مداری عبارت است از جمع­آوری اطلاعات مربوط به مشتری و استفاده از این اطلاعات در واحدهای تجاری (بهی، 1383).

 

 

    • مشتری­مداری، نوعی فرهنگ سازمانی است كه به مؤثرترین، كارآمدترین و بهترین شكل، رفتارهای لازمه برای ارزش گذاشتن به مشتریان را ایجاد می­كند (بهی، 1383).

 

 

مشتری­مداری، گرایش به دست آوردن اطلاعات در مورد مشتری و استفاده از آن در تدوین استراتژی به منظور برآورده­ساختن این نیازها و اجرای این استراتژی از طریق پاسخگویی مثبت به خواسته­ها و نیازهای مشتریان است (بهی، 1383).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...