حمایت اجتماعی ادراک شده مفهومی است كه عموما به عنوان كمكی كه از جانب دیگران در شرایط زندگی دریافت می شود، درك می گردد(تیلور، 2007). حمایت اجتماعی ادراک شده نیرومندترین نیروی مقابله، دشوارای برای رویارویی موفقیت آمیز و آسان در زمان درگیری با شرایط تنش زا شناخته شده و تحمل مشكلات را برای بیماران تسهیل می كند(لی و دیگران، 2004). حمایت اجتماعی ادراک شده، از طریق ایفای نقش واسطه ای میان عوامل تنش زای زندگی و بروز مشكلات جسمی و روانی و همچنین تقویت شناخت افراد، باعث كاهش تنش شده و میزان بقا و كیفیت زندگی را در افراد افزایش می دهد(ساراسون و دیگران، 2000).در تحقیقات(سارز و دیگران، 2000) همبستگی متوسط و كمی بین نمرات حمایت اجتماعی ادراک شده و خشنودی افراد وجود داشت. یعنی میزان حداقلی از حمایت اجتماعی ادراک شده كه خشنودی هر كس را تضمین می كند وجود ندارد. به عبارتی، برای بعضی مردم تعداد کمی دوستان نزدیك و وابستگان خشنودكننده است درحالی­كه دیگران نیازمند حمایت از سوی افراد متعددی هستند. ولی به هر حال كسانی كه سطوح بالائی از حمایت اجتماعی را در اختیار دارند حتی درصورت تجربه حادثه ناگوار و یا فشار و استرس جدید در مقابل بیماری كمتر آسیب پذیرند و شیوه های غیرانطباقی تفكر و رفتار بیشتر میان اشخاصی شایع است كه در درون خانواده حمایت اجتماعی كمی دارند (ادویا و دیگران، 2005 ؛ رایان و دیگران، 1999 و مالیكارجون و دیگران، 2005).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

      خودپنداره به انتساب توصیف ها و برچسب های فرد به خود اشاره دارد و غالبا با خصیصه های جسمانی، ویژگی های رفتاری و کیفیت هیجانی مرتبط است(پاتریک و دیگران، 2008). خود پنداره، مجموعه ای از افکار و عواطف است که سبب آگاهی فرد از موجودیت خود می گردد بدین معنی که می فهمد کیست و چیست . خود دنیای درونی فرد است و شامل تمام ادراکات – عواطف، ارزش ها و طرز فکر او می باشد. در واقع می توان بیان کرد که خود پنداره، خود ادراک شده است(پورآقا، 1392). خودپنداره تحت تاثیر یادگیری بوده و ابتدا به صورت آگاهی از عوامل خارجی و رفتار قابل مشاهده تجلی می کند و سپس دامنه ی وسیع­تری را شامل می­شود و به قلمرو مسائل دیگری چون ساختار فیزیولوژیکی، ارزش های درونی و رشد فلسفه­ی فردی هر شخص از زندگی، گسترش می یابد. نقش مهم خودپنداره در کنترل رفتارها یا آماده سازی آن­ها می­باشد. غالبا نقش اول خودپنداره ایجاد ثبات در رفتار است که به افراد کمک می­کند تا بتوانند رفتار خود و دیگران را که با آن­ها در تعامل هستند به سادگی پیش بینی نمایند. در واقع خودپنداره به طور جدی جنبه های مهمی از زندگی افراد خصوصا جوانان و میزان مهارت­های و سازگاری اجتماعی آنان را تحت تاثیر قرار می­دهد(بارانزهی، 1385). با وجود یک دهه تحقیق بر مهارت­های اجتماعی، تحقیقاتی را می توان نام برد که نتایج آنها بر بخش نظری رشد نیافته­ای بنا شده­اند. در ابتدا، همین طور که در بالا ذکر شد تحقیق در پیامدها و همبسته­های مهارت­های اجتماعی، به شدت بر اثرات منفی کمبود مهارت­های اجتماعی تأکید داشته­اند. مشکلات و آسیب­های درونی مثل افسردگی، اسکیزوفرنی، الکلیسم و دیگر اختلالات همه با کمبود در مهارت­های اجتماعی مرتبط می­باشند، در حالی که نظریه مهارت­های اجتماعی باید فراتر از توضیح و تأکید بر فقدان مهارت­های اجتماعی در ابتلاء به پیامدهای روان­شناختی زیان­آور، باشد. تسلط بر مهارت­های اجتماعی مناسب مسلماً منجر به نتایج مفیدی برای افراد می شود(سیگرین و تایلر، 2007).

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

     آن­چه که در برخی موارد به عنوان شایستگی ارتباطی یا مهارت­های اجتماعی به آن اشاره می شود، مستلزم توانایی برای ارتباط داشتن و تعامل نمودن با دیگران به روش مناسب و مؤثر می­باشد، که از طریق رمزگذاری مناسب پیام­ها، حساس بودن در قبال دیگران و کنترل رفتارها و هیجانات، می­باشد. افرادی که مهارت­های اجتماعی مناسب دارند به طور مؤثر تعاملاتشان را با دیگران اداره می نمایند و این کار اغلب با نتایج مثبت همراه است. به عبارت دیگر، افراد با مهارت های تعاملی و اجتماعی ضعیف از سلامت روانی کمتری برخوردار هستند و تعاملات نادرست برقرار می نمایند، که اغلب به عنوان مشکلات روان شناختی مانند افسردگی، احساس تنهایی، اضطراب اجتماعی و اسکیزوفرنی، از آن­ها نام برده می­شود(سیگرین و فلورا، 2000). لوینسون (به نقل از سیگرین و تایلر، 2007) مهارت­های اجتماعی را به عنوان توانایی نشان دادن رفتارهایی که به طور مثبت یا منفی تقویت شده­اند و نشان ندادن رفتارهایی که توسط دیگران تنبیه شده­اند، تعریف نمود. نشان دادن مهارت­های اجتماعی مناسب منجر به نتایج مثبت اجتماعی می­گردد، در حالی که فقدان مهارت­های اجتماعی با نتایج منفی

پروژه دانشگاهی

 اجتماعی ارتباط دارد، که این نتایج ارتباط آشکاری با حالت مثبت و منفی خودپنداره افراد دارد.

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

 

     در این راستا محقق ضرورت انجام پژوهش با چنین طرحی را احساس نمود و بر همین مبنا در این پژوهش این سوال را مطرح می كند كه آیا بین حمایت اجتماعی و مهارت های اجتماعی با خودپنداره در دختران مدارس تیزهوشان متوسطه اول رابطه معنی داری وجود دارد؟

 

 

1-3-اهمیت و ضرورت پژوهش

 

 

    هر جامعه ای که برای بقا و پیشرفت خود می اندیشد، استعداد درخشان خود را در کانون توجه قرار می دهد. به طوری که سالهاست که یک حرکت جهانی شروع شده و به سمت توجه ویژه، به نخبگان و تیزهوشان جهت گیری کرده است(چن و دیگران، 2011).  تیزهوشی یعنی برتری شناختی، هوشی و خلاقیت که فرد را از همسالان خود متمایز می کند(نریمانی و دیگران، 1392). تیزهوشی و افراد بااستعداد، کسانی هستند که نشانه هایی از قابلیت بالای عملکرد در برخی از حوزه ها از جمله هوش، خلاقیت، هنرمندی، رهبری و زمینه های تحصیلی ویژه را نشان می دهند(پیرتو، 1999؛ به نقل از آقاجانی، 1390). واگنر و استرنبرگ (2008) معتقدند كودكان تیزهوش كسانی هستند كه اطلاعات را به سرعت پردازش كرده و از مهارت های بینشی استفاده می كنند. جی و همکاران( 2003؛ به نقل از امیری مجد، 1385) اظهار می دارد كه رفتار حاكی از تیزهوشی بازتاب تعامل بین سه نوع صفات شخصی است، توانایی های بالاتر از متوسط عمومی و اختصاصی، میزان بالای پای بندی به وظایف و میزان بالای خلاقیت. به گفته ترولی كودكان تیزهوش و با استعدادكسانی هستند كه دارای این مجموعه صفات اند یا می توانند این صفات را پرورش دهند و آنها را در عرصه های عملكرد انسانی به كار گیرند.  

نتیجه تصویری برای موضوع هوش

 

    حمایت اجتماعی ادراک شده تبادلات بین فردی در میان اعضای شبكه اجتماعی است كه به صورت روابط دوسویه و غیررسمی و معمولاً خود به خودی و سودمند می باشد و دارای دو حیطه عملكردی (حمایت اجتماعی درك شده و ساختاری اندازه شبكه اجتماعی ) است (چان و دیگران، 2004). حمایت اجتماعی ادراک شده به عنوان قویترین و نیرومندترین نیروهای مقابله ای برای رویارویی موفقیت آمیز و آسان افراد در زمان درگیری افراد و شرایط تنش زا شناخته شده و تحمل مشكلات را برای بیماران تسهیل می كند(حیدری و دیگران، 1388). پژوهش­ها به طور ثابت بر نقش تعدیل كننده حمایت اجتماعی ادراک شده بر استرس  تأكید داشته اند . یافته های پژوهشی نشان داده اند افرادی كه دارای حمایت اجتماعی بالا و كشمكش های میان فردی كمتری هستند، در رویارویی با رخدادهای فشارزای زندگی بیشتر ایستادگی می كنند، به طور مؤثری مقابله می نمایند و نشانه های كمتری از افسردگی یا آشفتگی روانی را نشان می دهند. در پژوهشی دیگر مشخص شد افرادی كه عضو  شبكه اجتماعی گسترده ای هستند، كمتر تحت تأثیر منفی رویدادهای فشار روانی زندگی قرار می گیرند و احتمالاً كمتر دچار مشكلات سلامتی ناشی از فشار روانی می شوند.همچنین مشخص شد كه حمایت اجتماعی ادراک شده شامل موقعیت های مدبرانه است كه سبب می شود مكانیسم های دفاعی مؤثرتری برای جلوگیری از آثار مخرب استرس توسط فرد به كار گرفته شود (ستوده و دیگران، 1391).

 

 

    مهارت­های اجتماعی یک خصیصه متمایز فردی است که می­تواند تأثیرات عمیقی بر ماهیت تعاملات با دیگر افراد داشته باشد. در واقع اینها دو پدیده مهم می­باشند که به طور نظری با هم ارتباط دارند و ماهیت تعاملات برحالت­های ذهنی و سلامت روانی افراد تأثیر گذار بوده و نیز می­تواند از آنها تأثیر بپذیرد. کمبود مهارت­های اجتماعی موجب طیف گسترده­ای از مشکلات و مسائل روان شناختی در افراد می شود. بنابراین، مهارت­های اجتماعی در کل فواید بسیار زیادی در حوزه عملکرد روان­شناختی فرد دارد که باید به طور درست مورد بررسی قرار گیرد (سیگرین و تایلور، 2007).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...