امروزه چالش تنها، بر سر یافتن خلاق استعدادهای مورد نیاز نیست؛ نکته مهمتری که اغلب در این جنگ، مورد کم توجهی قرار می گیرد و درباره ی آن بحث خواهیم کرد، یافتن راه های نوآورانه ای برای رشد و تبدیل به سرمایه کردن استعدادها، توسعه قابلیت ها و توانمندی های سرمایه انسانی و اجتماعی و به ویژه ظرفیت های روان شناختی نیروی انسانی برای دستیابی به یک مزیت رقابتی پایدار است. سرمایه روانشناختی قابلیت رشد و بهبود را دارد و به همین خاطر هر کجا لازم باشد در چشم انداز رویکرد رقابتی، می توان از آن برای مواجه با چالش های امروز و فردا استفاده کرد(جمشیدیان و فروهر، 1392).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

تعاریف و مفاهیم شاخص های پژوهش

 

 

2-2- تعاریف سرمایه روانشناختی

 

 

    سرمایه روانشناختی مفهومی است كه توسط فرد لوتانز (اولین و بزرگترین نظریه رفتار سازمانی) مطرح شده است. این مفهوم انواع كلاسیك سرمایه – سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی– را در بر
می گیرد،‌ بین آنها پیوند برقرار كرده و در نهایت باعث ایجاد هم افزایی بین آنها می شود. سرمایه روانشناختی همچنین فراتر از ابعاد شخصیتی فرد می باشد كه برای تعیین شخص مناسب برای نقش یا شغل مناسب بسیار حیاتی می باشند. از اینرو سرمایه روانشناختی می تواند پیش بینی كننده موفقیت فرد در كارراهه شغلی و یا نقش محوله وی باشد. همچنین پژوهش ها حاكی از آن هستند كه سرمایه روانشناختی با بسیاری از متغیرهای مطلوب سازمانی همچون تعهد سازمانی،‌ رضایت شغلی، ‌یادگیری سازمانی، رفتار شهروند سازمانی، شادكامی، بهروزی ذهنی و روانشناختی، اشتیاق شغلی مدیریت دانش،‌ كارآفرینی،‌ خلاقیت، حل مساله و… رابطه مثبت و معناداری دارد. و از سوی دیگر با متغیرهای نامطلوبی همچون استرس، تعارض، قلدری در كار، ‌افسردگی،‌ رفتار ضد تولید‌ و… رابطه منفی دارد. از اینرو سرمایه روانشناختی ابزاری مناسب جهت مدیریت اثر بخش نتایج فردی و سازمانی نیز محسوب می شود. همچنین سرمایه روانشناختی قابل توسعه و آموزش می باشد و از اینرو یك عنصر بسیار مفید و حیاتی برای خلق مزیت پایدار برای سازمانهای معاصر محسوب می شود ( جمشیدیان و فروهر، 1392).

 

    سرمایه روانشناختی یک حالت توسعه ای مثبت روانشناختی است که می توان آن را با مشخصه های زیر تعریف کرد: اعتماد بنفس (خودکارآمدی)، تعهد و انجام تلاش برای موفقیت در کارها، وظایف چالش برانگیز. داشتن استناد مثبت (خوش بینی) درباره موفقیت های حال و آینده. پایداری در راه هدف و در صورت لزوم تغییر مسیر رسیدن به هدف (امیدواری) برای دستیابی به موفقیت، پایداری و استواری هنگام بروز سختی ها و مشکلات برای حفظ وبازیابی خود، و حتی فراتر از آن، پیشرفت و ترقی هنگام مواجهه با مشکلات و سختی ها (انعطاف پذیری). بررسی ها نشان داده است که سازمانهایی که فاقد سرمایه روانشناختی می باشند بهره وری و توفیق مورد نیاز را نخواهند داشت ( جمشیدیان و فروهر، 1392).

Efficiency بهره وری

پایان نامه های دانشگاهی

 

 

     سلیگمن معتقد است که سرمایه روانشناختی، جنبه های مثبت زندگی آدمی را در بر می گیرد. او معتقد است که سرمایه انسانی و اجتماعی آشکار بوده، به آسانی قابل مشاهده است و می توان آن را به سادگی اندازه گیری و کنترل کرد. در حالیکه سرمایه روانشناختی، بیشتر بالقوه بوده، اندازه گیری و توسعه آن دشوار است. بنابراین سرمایه روانشناختی شامل درک شخص از خودش، داشتن هدف برای رسیدن به موفقیت و پایداری در برابر مشکلات تعریف می شود (بهادری، خسروشاهی و همکاران، 1391).

 

 

2-2-1- مولفه های سرمایه روانشناختی عبارتند از اعتماد به نفس، خوش بینی، امیدواری و انعطاف پذیری

 

 

الف: اعتماد به نفس

 

 

    اعتماد به نفس دیدگاهی است که به فرد اجازه میدهد تا از خود تصویری مثبت و واقعی داشته باشند. افراد با اعتماد به نفس به تواناییهایشان اعتماد میکنند. به طور کلی حس میکنند که بر زندگیشان کنترل دارند و باور دارند که در یک طیف منطقی قادر به انجام کارهایی که میخواهند و برنامه ریزی میکنند هستند. داشتن اعتماد به نفس به این معنی نیست که فرد قادر به انجام همه کاری هست. افراد با اعتماد به نفس انتظارات واقع گرایانه دارند. حتی وقتی که بعضی از انتظاراتشان برآورده نمیشود دیدگاه مثبتشان را حفظ میکنند و خودشان را قبول دارند.

 

 

    پشت سر هر یک از توانمندی های ما، انگیزه ای نهفته است که براساس آن، احتمال موفقیت در تلاش های خود را ارزیابی می کنیم. آلبرت باندروا بیان می دارد افراد از اعتماد به نفس به عنوان شاخصی جهت پیش بینی موفقیت خود استفاده می کنند. برای مثال، یک نفر می تواند از یک رهبر بپرسد که چگونه توانسته به دیگران در زمینه کار روحیه بدهد و یا سایرین را با تفکر درباره ی مشکلات و موضوعات به روش های جدید وا دارد. بدین ترتیب احتمال اینکه فرد مشابهی بتواند با همان سطح از اعتماد به نفس همان وظایف را انجام دهد افزایش می یابد. اگر چه، اعتماد به نفس تنها به حیطه فعالیت های مشخصی مربوط دانسته شده است، شواهد بسیاری  نشان می دهد افراد می توانند سطح  اعتماد به نفس خود را به حیطه های وسیع تری از چالش ها و وظایف همچون محیط کاری تعمیم دهند (پارکر، 1998).

 

 

افراد دارای اعتماد به نفس دارای ویژگی های زیر می باشند:

 

 

 

    • اهداف بزرگی در ذهن خود می پرورانند و از انجام کارهای دشوار استقبال می کنند.

 

 

    • چالش ها را با آغوش باز می پذیرند و در آن به خوبی پیشرفت می کنند.

 

 

    • به طور قابل ملاحظه ای خودانگیخته هستند.

 

 

    • سرمایه گذاری لازم برای تحقق اهدافشان به عمل می آورند.

 

 

    • در مواجهه با موانع پایدار می مانند.

 

 

    این پنج ویژگی، افراد با اعتماد به نفس بالا را با ظرفیت توسعه مستقلانه و عملکرد اثربخش، حتی با مقدار کمی درون داد خارجی برای دوره های بلند مدت مجهز می کند. افرادی که دارای اعتماد به نفس بالایی هستند منتظر نمی شوند اهداف چالش برانگیز برای آنها تدوین شود، چیزی که اغلب از آن به عنوان “کاهش ناهمخوانی” یاد کرده می شود، بلکه برعکس آنها خودشان ناهمخوانی ها را از طریق درگیر کردن مداوم خود در امور چالش انگیز با خود هدف گزینی هر چه بالاتر و به وسیله جست و جو و انتخاب آگاهانه وظایف دشوار خلق می کنند. شک به خود، بدبینی، بازخورد منفی، نقد اجتماعی، موانع و عقب نشینی و حتی تکرار شکست می تواند برای افراد با اعتماد به نفس پایین خسارت بار باشد، اما تاثیر اندکی برروی افراد با اعتماد به نفس بالا دارد (جمشیدیان و فروهر، 1392).

 

 

ب: خوش بینی

 

 

    خوش بینی مهارتی مبتنی بر انتظارات مثبت است که دیدگاه ما را نسبت به بهبود وضعیت آینده، محکم و خوش بین نگاه می دارد. به بیانی دیگر خوش بینی توانایی زیرکانه نگاه کردن به زندگی و تقویت نگرشهای مثبت، حتی در صورت بروز بدبختی و احساسات منفی. افراد خوش بین باور دارند که وقایع خوب فراوانند و دراز مدت هستند. وقایع بد محدود و موقتی یا گذرا هستند. حتی اگر راه حل یک مسأله کشف نگردد، آنها مطمئن هستند که بالاخره راه حل مزبور در جایی نهفته است و حداقل آنها می توانند تا حدی به کنترل این مشکل همت کنند.

 

 

    مارتین سلیگمن، رئیس سابق انجمن روان شناسی آمریکا و پدر جنبش روان شناسی مثبت گرا، خوش بینی را سبکی تفسیری تعریف می کند که اتفاقات مثبت را به علل دائمی، شخصی و فراگیر و اتفاقات منفی را به علل خارجی، موقتی و شرایط خاص نسبت می دهد. از طرف دیگر، بدبینی سبک تفسیری است که وقایع مثبت را به عوامل خارجی، موقتی و شرایط خاص نسبت می دهد و وقایع منفی را به عوامل شخصی درونی، پایدار و فراگیر نسبت می دهد (سلیگمن، 1998).

 

 

    خوش بین ها برای وقایع مثبت زندگی خود ارزش قائل می شوند آنها علت وقوع این وقایع مثبت را در قدرت و کنترل خودشان بر رویدادها می بینند. آنها انتظار دارند که این دلایل در آینده نیز ادامه یافته و در شرایط دیگر در تمام ابعاد زندگی سودمند باشند. بنابراین سبک تفسیری افراد خوش بین به آنها این امکان را می دهد که نگاهی مثبت گرایانه داشته باشند و جنبه های خوب زندگی را نه فقط در گذشته و حال بلکه در آینده درون سازی کنند (جمشیدیان و فروهر، 1392).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...