تاثیر هوش تجاری بر عملکرد بازرگانی بانک ها و موسسات مالی و اعتباری |
از سوی دیگر، با توجه به موضوع تحقیق حاضر ودر در ارتباط با عملکرد بانک ها باید گفت که نشریه بین المللی بنکر از جمله مراکز معتبر است که هر ساله با اخذ آمار از بانک های جهان اقدام به رتبه بندی هزار بانک برتر دنیا می کند.شاخص هایی که ملاک این طبقه بندی قرار می گیرد میزان سود، نرخ بازگشت سرمایه، نرخ بازگشت دارایی و…می باشند (اسلامی و دیگران ؛۱۳۹۰:۳).در این میان از بین هفده بانک ایرانی که در پایگاه داده این موسسه قرار گرفته، سیزده بانک در بین این رده بندی قرار گرفته اند لیکن بهترین بانک ایرانی با وجود بهبود عملکرد در سال ۲۰۱۴ از مقام هفتصد و هفتادو هفت صعود نکرده است.این نشان می دهد که بانک های ایرانی با استاندارد های جهانی فاصله زیادی داشته و توجه به عوامل اثر بر عمکلرد آنها دارای اهمیت فراوانی است.در تحقیق حاضر باتوجه به جامعه آماری دو مولفه برای آن در نظر گرفته می شود (چیرانی، علیزاده و بجارسری؛۱۳۹۱).
الف) عملکرد مالی : شاخص های مالی، موفقیت در دستیابی به اهداف اقتصادی را برای شرکت ها مشخص می کند.
ب ) عملکرد بازار : عملکرد بازار به معنای توانایی شرکت در جهت ارضا کردن و حفظ مشتریان از طریق اراﺋﻪ محصولات و یا خدمات با کیفیت.
مجموع این شرایط ایجاب می کند که بانک ها به دنبال به کار گیری استراتژی هایی برای بهبود عملکرد خود باشند.این واضح است که تمام تلاش های یک سازمان در تمامی حوزه ها بایستی در عملکرد آن مشخص باشد.اغلب سازمان ها با استفاده از ابزارها و مکانیزم های گوناگون سعی در بهبود عملکرد خود دارند.به این منظور سنجش وضعیت عملکرد از مقوله های مهم و مورد توجه سازمان ها است (مشبکی و بستام و ده یادگاری ؛۱۳۹۳:۹۳).بررسی دیدگاه های مختلف در مورد عملكرد نشان می دهد كه متغیرهای بسیاری می توانند در آن موثر باشند (Mamoun etal ,2011, 43).یکی از این متغیر ها که منجر به بهبود عملکرد می شود هوش تجاری است (رهنمای رودپشتی، نیکومرام و محمودی؛۱۳۹۲:۱۱۱). هوش تجاری به سازمان ها کمک می کند که خود را به تفکرهای نوین کسب و کار مجهز سازند تا به طور مستمر عملکرد خود را مدیریت کرده و بهبود بخشند (رحیمی، نوروزی و سریع القلم؛۱۳۹۱: ۶۵).در واقع یکی از نیازمندی های کنونی و آینده مدیریت سازمان، پشتیبانی از فرآیند های تصمیم گیری است که سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان می بایست علاوه بر اهداف واقعی خود یعنی مکانیزاسیون، یکپارچگی و بهبود فرآیند, آن را پوشش دهند.تعدادی از سازمان ها به این اعتقاد رسیده اند که چنانچه ابزارهای سازمان به سیستم های هوش تجاری مجهز شوند، ارزش بالاتری را برای سازمان ایجاد می نمایند (غضنفری، تقوی وروحانی فرد ؛۱۳۸۷:۲۲).هوش تجاری با کمک در تصمیم گیری به مدیران، میتواند بانک را قادر به حل مسایل در کلیه حوزه های کاری مانند مدیریت ارتباط با مشتری، مدیریت عملکرد، مدیریت ریسک، مدیریت دارایی و مدیریت شکایت نماید که این موارد درنهایت منجربه بهبود عملکرد بانک خواهد شد (; 2011:223 Đurković& Ubiparipović).هدف هوش تجاری کمک به کنترل منابع و جریان اطلاعات کسب و کار است که در درون و پیرامون سازمان وجود دارد.در واقع ارتباط اصلی هوش تجاری با سیستم های سازمانی در این نکته نهفته است که هدف ثانویه این سیستم ها ایجاد فضای پشتیبانی تصمیم گیری برای مدیریت بوده و هوش تجاری می تواند در بطن این سیستم ها قرار گرفته و با تبدیل داده به دانش این هدف را محقق می سازد (غضنفری، تقوی وروحانی فرد ؛۱۳۸۷:۲۲).با توجه به موارد مذکور سوال تحقیق به شرح زیر است:
آیا هوش تجاری بر بهبود عملکرد بازرگانی بانک ها و موسسات مالی و اعتباری تاثیر دارد؟
در ارتباط با موضوع تحقیق حاضر باید گفت که استفاده از هوش تجاری در خدمات مالی می تواند منجر به ایجاد ارزش گردد.بررسی های گارتنر، در سطح بانک ها نشان داده است كه بیش از ۹۵درصد پاسخ دهندگان سیستم بانكی موافقند كه هوش تجاری یك پیش برنده استراتژیك ابتكاری با مدیریت برتر است و بیش از نود درصد موافقند که آنها ارزش مورد انتظارشان را از سرمایه گذاری در هوش تجاری دریافت كرده اند (محقر حسینی، علی منش وآصف؛۱۳۸۸، ۱۰۵).از نظر گارتنر سیستمهای هوش تجاری بانکها را قادر می سازد تا به نحو بسیار خوبی عملکرد مالی و تجاری را تحت تاثیر قرار دهند (رهنمای رودپشتی، نیکومرام ومحمودی ؛ ۱۳۹۲: ۱۱۱).در تحقیق حاضر ابعاد هوش تجاری عبارتند از: یکپارچگی داده ها، قابلیت های تحلیلی، کیفیت محتوای اطلاعاتی، کیفیت دسترسی به اطلاعات، به کارگیری اطلاعات در فرآیند کسب و کار، فرهنگ تصمیم گیری تحلیلی [10].که بر گرفته از تحقیق، پوپوویچ، هاک نی، کوئلو و جاکیچ(2012) می باشد.با توجه به موارد مذکور مدل تحقیق حاضر به صورت زیر است:
اهداف تحقیق
اهداف تحقیق به شرح زیراست:
- سنجش میزان یکپارچگی داده ها، سنجش میزان قابلیت های تحلیل، سنجش میزان کیفیت محتوای اطلاعاتی، سنجش میزان کیفیت دسترسی به اطلاعات، سنجش میزان استفاده از اطلاعات در فرآیند کسب و کار، سنجش میزان فرهنگ تصمیم گیری تحلیلی.
- سنجش میزان عملکرد بازرگانی بانک ها و موسسات مالی و اعتباری.
- سنجش رابطه هوش تجاری وابعاد آن با عملکرد بازرگانی بانک ها و موسسات مالی و اعتباری.
۱ – 6) فرضیه های تحقیق
با توجه به مدل مفهومی تحقیق حاضر، فرضیه های به شرح زیر است :
۱ – هوش تجاری رابطه معناداری با عملکرد بازرگانی بانک ها دارد.
۲ – یکپارچگی داده ها رابطه معناداری با عملکرد بازرگانی بانک ها دارد.
۳ – قابلیت های تحلیلی رابطه معناداری با عملکرد بازرگانی بانک ها دارند.
۴ –کیفیت محتوای اطلاعاتی رابطه معناداری با عملکرد بازرگانی بانک ها دارد.
۵ – کیفیت دسترسی به اطلاعات رابطه معناداری با عملکرد بازرگانی بانک ها دارد.
٦– به کارگیری اطلاعات در فرآیند کسب و کار رابطه معناداری با عملکرد بازرگانی بانک ها دارد.
٧– فرهنگ تصمیم گیری تحلیلی رابطه معناداری با عملکرد بازرگانی بانک ها دارد .
1-7) تعریف نظری و عملیاتی متغیرها
تعریف مفهومی وعملیاتی عملکرد بازرگانی:
– عملكرد نشان می دهد كه یك سازمان چگونه به رسالت و اهداف مربوط به خود می رسد، عملكرد سازمانی دلالت بر شروع از یك وضعیت معین و رسیدن به یك هدف دقیق دارد.كه این ممكن است شامل چندین نقطه هدف از قبیل سهم بازار، حجم فروش،
انگیزش كاركنان، رضایت مشتری، سطح كیفیت و غیره باشد ( 2 :Boisvert; 2006).
الف ) عملکرد مالی : شاخص های مالی، موفقیت در دستیابی به اهداف اقتصادی را برای شرکت ها مشخص می کند (چیرانی، علیزاده و بجارسری، ۱۳۹۱).
تعریف عملیاتی عملکرد مالی: با توجه به جامعه مورد آزمون و نظر اساتید و خبرگان، شاخص های اندازهگیری عملکرد مالی در این تحقیق عبارتند از : روند درآمد – روند سودآوری – روند اعطای تسهیلات – روند جذب سپرده و روند وصول مطالبات.
ب)عملکرد بازار: عملکرد بازار به معنای توانایی شرکت در جهت ارضا کردن و حفظ مشتریان از طریق اراﺋﻪ محصولات و یا خدمات با کیفیت می باشد (چیرانی، علیزاده و بجارسری؛۱۳۹۱).
تعریف عملیاتی: عملکرد بازار با شاخص های میزان افزایش سهم بازار در مقابل رقبا، میزان حفظ مشتری و نگهداری مشتریان، میزان جذب مشتریان جدید، میزان افزایش کیفیت خدمات سنجیده خواهد شد.
تعریف مفهومی وعملیاتی هوش تجاری:
– هوش تجاری به فرآیند تبدیل داده های خام به اطلاعات تجاری و مدیریتی اطلاق می گردد كه به تصمیم گیرندگان سازمان كمك می كند تا تصمیمات خود را بهتر و سریعتر گرفته و بر اساس اطلاعات صحیح، عمل نمایند (Cohen; 2009).
در تحقیق حاضر هوش تجاری با ابعاد شش گانه زیر سنجیده خواهد شد ( 730:2012؛ Popovič , Hackney Coelho , Jaklič ).
یکپارچگی داده ها: به عنوان یکی از عوامل کلیدی در کمک به منافع بلند مدت سازمانی به رسمیت شناخته شده است و به جمع آوری و یکپارچه سازی داده از منابع گوناگون اشاره دارد که به نوبه خود منجر به بهبود کیفیت محتوای اطلاعات شده و با اجرای فن آوری دسترسی به اطلاعات و به اشتراک گذاری به نوبه خود منجر به بهبود کیفیت دسترسی می شود.
– بعد یکپارچگی داده ها با استفاده از شاخص هایی نظیر میزان پراکندگی داده ها و میزان تناقض داده های موجود و با استفاده از طیف هفت گزینه ای لیکرت سنجیده خواهد شد.
قابلیت های تحلیلی : ارائه قابلیت های تحلیلی (مثلا پرس و جو پردازش تحلیلی آنلاین داده کاوی گزارش گیری، جهت تحلیل داده های کسب و کار می باشد.
– بعد قابلیت های تحلیلی با استفاده از شاخصهایی نظیر استفاده از داشبورد، شاخص کلیدی عملکرد و هشدار دهنده ها از سوی مدیران، فرآیند تحلیل آنلاین اطلاعات ، استفاده از روش های تحلیلی مانند تجزیه و تحلیل روند ، داده کاوی، تبادل گزارشات بین افراد ( بدون برنامه ریزی قبلی ) و با استفاده از طیف هفت گزینه ای لیکرت سنجیده خواهد شد.
کیفیت محتوای اطلاعاتی: اجرای تحلیل های پیشرفته و اطمینان از یکپارچه سازی داده ها در سراسر سازمان است.بعضی اوقات به عنوان ثروت در نظر گرفته شده است.
-بعد کیفیت محتوای اطلاعاتی با استفاده از شاخص هایی نظیر میزان کافی بودن اطلاعات، دقیق بودن و به واقعیت نزدیک بودن اطلاعات، قابل درک بودن اطلاعات موجود برای گروه هدف، میزان تحریف در اطلاعات، میزان وجود عناصر غیر ضروری در اطلاعات موجود میزان تناسب اطلاعات با نیازها و عادات استفاده کنندگان و با استفاده از طیف هفت گزینه ای لیکرت سنجیده خواهد شد.
کیفیت دسترسی به اطلاعات: به میزان گستردگی، قابلیت سفارشی سازی داد ها در سراسر سازمان اشاره دارد.
-بعد کیفیت محتوای اطلاعاتی با استفاده از شاخص هایی نظیر سرعت پردازش اطلاعات و عدم تاخیر در تحویل استفاده کنندگان، مشخص بودن پیشینه اطلاعات موجود از نظر پدید آورنده اطلاعات، تاریخ تهیه، دسترسی مشترک به اطلاعات و با استفاده از طیف هفت گزینه ای لیکرت سنجیده خواهد شد.
به کارگیری اطلاعات در فرآیند کسب و کار: به میزان استفاده از اطلاعات در تصمیم های سازمانی اشاره دارد.
-بعد به کارگیری اطلاعات در فرآیند کسب و کار با استفاده از شاخص هایی نظیر میزان بررسی جوانب مشکل آفرین فرآیند های فعلی کسب و کار و آگاه کردن صاحبان سهام از آن ها، میزان استفاده از داده های برای ارزیابی فرآیند های کسب و کار ( تجاری ) بر اساس استاندارد ها و در راستای برنامه های بهبود مستمر فرآیند و پروﮊه های تغییر فرآیند کسب و کار و میزان تشویق به نوآوری در فرآیندهای داخلی کسب و کار و نیز نوآوری در ارایه خدمات به مشتریان و با استفاده از طیف هفت گزینه ای لیکرت سنجیده خواهد شد.
فرهنگ تصمیم گیری تحلیلی: به میزان استفاده از اطلاعات در تصمیم گیری های سطوح مختلف در سازمان اشاره دارد.
– بعد فرهنگ تصمیم گیری تحلیلی با استفاده از شاخص هایی نظیر میزان مشخص بودن فرآیند تصمیم گیری در این بانک، میزان استفاده استفاده از اطلاعات موجود در فرآیند های تصمیم گیری و بررسی فرآیند بررسی اطلاعات به طور کامل برای تصمیم گیری و با استفاده از طیف هفت گزینه ای لیکرت سنجیده خواهد شد.
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-12-02] [ 03:04:00 ق.ظ ]
|