بیع عین مرهونه |
در این پژوهش در مقام پاسخ به سئوالات فوق به بررسی و تحلیل نظرات فقهی و حقوقی در این خصوص میپردازیم.
ادبیات یا پیشینه تحقیق:
مبحث بیع عین مرهونه توسط راهن یکی ازمباحث فقهی و حقوقی میباشد که توسط فقهای بزرگی ازجمله: شیخ مرتضی انصاری درمکاسب، محمدحسن نجفی درجواهرالکلام، شوکانی درحلایق الازهار و همچنین، درآثارحقوقدانانی چون دکتر ناصر کاتوزیان درکتاب عقود اذنی و وثیقه های دین، سنهوری درمصادرالحق، به طور مختصر به این موضوع پرداخته اند.
سوالات تحقیق: (مساله تحقیق):
در این پژوهش سه سوال اصلی داشته و یک سوال فرعی که به ترتیب به انها خواهیم پرداخت.
سوال اصلی:
- حکم بیع عین مرهونه چیت؟
- آیا بیع عین مرهونه جز تصرفات ممنوعه در عین مرهونه است؟
- آیا بیع عین مرهونه منافی با حقوق مرتهن می باشد یا نه؟
سوال فرعی:
1- منظور از تصرفات ممنوعه در بیع عین مرهونه چیست؟
فرضیهها:
1- مشهور فقها بیع عین مرهونه راغیرنافذ دانسته اند، و قانونگذار هم از نظر مشهور فقها تبعیت کرده است.
2- باتوجه به اینکه بیع عین مرهونه منافاتی باحقوق مرتهن ندارد لذا بیع عین مرهونه طبق قاعده تسلیط که به نفع راهن می باشد صحیح می باشد.
3- در خصوص فروش بیع عین مرهونه توسط راهن حق عینی اصلی راهن با حق عینی تبعی مرتهن قابل جمع می باشد و منافاتی ندارد.
اهداف تحقیق:
الف: هدف اصلی
تبیین وضعیت جواز و عدم جواز فروش عینی که ازعقد رهن نزد مرتهن بوده
ب: اهداف فرعی
بررسی نظریات فقها و حقوقدانان درمورد بیع عین مرهونه
روش تحقیق:
روش تحقیق در این مجموعه مبتنی بر شیوه کتابخانه ای است که از منابع مدون مشتمل بر مجموعه قوانین، شکلی قدیم و جدید، رساله ها، مقالات، جزوات و سایت های … استفاده شده است که پس از گردآوری مطالب مورد نظر به تطبیق، تلفیق، تجزیه و تحلیل این موارد پرداخته شده است .
ساختار یا سازماندهی:
این پژوهش شامل چهار فصل بوده که در فصل اول به بیان مفهوم بیع در لغت و اصطلاح پرداخته سپس در فصل دوم به بیان معنا و
مفهوم رهن و ماهیت آن و احکام مربوط به آن پرداخته سپس به تعریف مفهوم تصرف و وضعیت فروش مال رهنی پرداختیم و در فصل اخر هم به آثار نهی در معاملات و تصرفات منافی حق مرتهن پرداختیم.
که در ادامه به مختصر به بیان هریک خواهیم پرداخت.
فصل نخست: مفهوم بیع در لغت و اصطلاح
عقد بیع، از جمله مهمترین عقود معین و مشهورترین آنهاست و نسبت به سایر عقود و تصرفات قانونی،کاربرد بیشتری در روابط میان افراد دارد و نه تنها امروز بلکه در گذشته نیز اساس معاملات و روابط تجاری بر آن مبتنی بوده است.این بدان جهت است که انسان طبعا مدنی و اجتماعی است و نمیتواند به تنهایی و بیآنکه با دیگران ارتباط داشته باشد،زندگی کند و نیازهای خود را برطرف سازد.از اینرو در کتب فقهی و حقوقی،بحث از بیع، مقدم بر همه عقود دیگر،مطرح میشود چندان که قواعد و شروط مربوط به آن،مبنای سایر تصرفات نیز واقع شده است و در اغلب موارد،قواعد عمومی مربوط به بیع به آنها تسری پیدا میکنند در این نوشتار سعی شده است مفهوم اصطلاحی بیع با مطالعه تطبیقی آرای فقیهان ارایه گردد. بیع در لغت به معنای خرید و فروش و داد و ستد است (لوییس معلوف، مترجم، محمد بندریگی ص 120، 1380) و در اصطلاح فقهی: ایجاب و قبولی است كه بر نقل ملك در مقابل عوض معلوم و متعین دلالت كند.(شهید اول مصصّح، شیخ حسن قاروبی تبریزی، 1382) تعریف دوّم بیع؛ ایجاب و قبول از دو طرف كامل [بالغ، عاقل، مختار، دارای قصد و اراده] است. كه با رضایت طرفین عین در قَبال عوض متعین و معلوم به طرف دیگر منتقل میشود.( شهید اول ص 191، 1414)
مبحث نخست: ارتباط معنی لغوی با اصطلاحی:
بیع در لغت به معنی داد و ستد است. (معین، ص ۲۶۳، 1380). و در اصطلاح هم دادن عین و گرفتن عوض است. و تقریباً ارتباط نزدیكی با هم دارند. یكی از ضروریات بشر در جامعه امروزی بیع میباشد. در این زمان هر كس به نوعی خرید و فروش دارد. شخصی كه اول صبح تا شب كارش خرید وسایل و ملزومات زندگی میباشد. یا بازاریها كه جنسی میخرند و میفروشند. اگر خرید و فروش نباشد جامعه مختل میشود. چون انسانی نیست كه به انسان دیگر محتاج نباشد؛ و این رفع احتیاج از طریق ارتباط با همدیگر و داد و ستد حاصل میشود.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-12-02] [ 07:52:00 ق.ظ ]
|