بررسی فقهی و حقوقی اجبار،اکراه و اضطرار در برائت از جرایم |
در اکراه، شخص مُکرَه دارای اراده بوده، ولی ارادهاش به جهت تهدید از سوی فرد یا افرادی در مقابل اراده آنها مغلوب و محدود است؛ بدین معنا که شخص مُکرَه، کاری را که انجام میدهد از روی اراده و قصد انجام میدهد هر چند اختیار به مفهوم خشنودى از عمل، از وى سلب شده است بر خلاف اجبار که در برخی از موارد شخص مجبور هیچ ارادهای برای ارتکاب فعل ندارد، بلکه همچون ابزارى در اختیار مجبور کننده است؛ از اینرو کار انجام شده مستند به او نمیباشد.
بنابراین اگر کسى را اکراه کنند که افطار کند روزه او باطل مىشود و باید قضا کند، هر چند مرتکب گناه نمیشود، ولى اگر مجبورش کنند بر افطار (مثلًا در حلقش بریزند) در اینجا علاوه بر اینکه مرتکب گناه نشده، بلکه روزهاش نیز باطل نمیشود. 2. تحقّق اکراه منوط به تهدید و حصول خوف است، بر خلاف اجبار، یعنی ممکن است در جایی اجبار محقق شود هر چند تهدید و خوفی در کار نباشد، مانند اینکه دوست و رفیقی، دست و پای دوستش را به شوخی ببندند و شرابی را در دهان او بریزد.اجبار باید از سوی حاکم و حکومت باشد، چنانچه در مواد متعددی از قانون مدنی نیز، به آن تصریح شده، بر خلاف اکراه که از سوی اشخاص غیر حاکم و حکومتی نیز قابل تحقق است. چنانکه امام صادق(ع) در جواب سؤال راوی از فرق بین اجبار و اکراه میفرماید: «الْإِجْبَارُ مِنَ السُّلْطَانِ وَ یَکُونُ الْإِکْرَاهُ مِنَ الزَّوْجَةِ وَ الْأُمِّ وَ الْأَبِ.
3-اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
کلمات فقها اجبار به جاى اکراه، بسیار به کار رفته است؛ با این تفاوت که واژه اجبار بیشتر در موارد اکراه به حق که از سوى حاکم شرع، مولا و مانند آن دو که از نظر شرع داراى ولایت هستند صورت میگیرد، و واژه اکراه، بیشتر در موارد اکراه به ناحق به کار رفته است.نتیجه اینکه هر چند در غالب موارد واژه اجبار و اکراه در دو معنای متفاوت به کار میروند؛ ولی در برخی روایات، و پارهای از استعمالات فقهی و حقوقی این دو واژه به یک معنا نیز استعمال شدهاند.در هر دو شخص، در معرض خطر بوده، در شرایط و اوضاع و احوال تهدیدآمیز بسر میبرد و در صورت عدم اقدام، تهدید فعلیت یافته، موجب تضرّر یا تلف نفس آنان میشود.هر دو سبب رفع مسئولیت در امور کیفری میباشند و فرض بر این است که راه رهایى از شرایط و موقعیت مخاطرهآمیز منحصر به انجام عملى است که در شرایط عادى محرّم و محظور است.اکراه و اضطرار آنچنان شخص را به موضع ناچارى و درماندگى میکشانند که جز تن در دادن به خطر یا ارتکاب فعل حرام راه چارهاى براى وى باقى نمیماند.4. اکراه و اضطرار از عناوین ثانویه بوده، موجب تغییر عنوان شرعى فعل ارتکابى میشوند و در نهایت، مانع توجه مسئولیت جزایى به عامل شده، موجب رهایى وى از تحمل مجازات میشوند. هر دو موجب فقدان رضا و طیب نفس هستندودر اضطرار، شرایط و موقعیّت تهدیدآمیز به طور طبیعى ایجاد شده و فرد انسانى در بروز آن دخالتى ندارد؛ مانند موردى که شخص دچار گرسنگى یا تشنگى شدید شده و هیچ غذا یا آب مباحى براى سدّ جوع یا رفع عطش و نجات نفس از هلاکت در اختیار نداشته باشد و از سر ناچارى اقدام به ارتکاب عمل محرّمى همچون سرقت یا نوشیدن شراب و یا خوردن گوشت مردار نماید؛ اما منشأ خطر و تهدید در اکراه همواره یک فرد انسانى است که عامل خارجى تلقّى میشود. در اینجا شخصى با توسّل به قدرت و توانایى خود و یا با استفاده از موقعیت خود دیگرى را وسیله ارتکاب عملى ناروا قرار داده، او را به سوى انجام عمل مزبور سوق میدهد. اضطرار، سبب مخدوش شدن اختیار و محدودیت اراده شخص مضطرّ نمیشود؛ اما اکراه سبب مخدوش شدن و محدودیت اراده و اختیار شخص مُکرَه میگردد.3. هر چند اکراه و اضطرار به اعتقاد بسیارى از فقها، در رفع حکم تکلیفى مشترکاند؛ ولی از حیث تأثیر در حکم وضعى متفاوتاند. اکراه موجب زوال حکم وضعى نیز مىشود؛ اما اضطرار سبب زوال و از بین رفتن حکم وضعی نمیشود و شخص مضطر در قبال آثار وضعى فعل خود مسئول است.هر دو از عناوین ثانویه بوده هستند. 2. تغییردهنده عنوان فعل هستند و رافع عقوبت مترتب بر آن هستند؛ یعنى، عنوان شرعى فعل را از حرمت به اباحه تغییر داده، به تبع آن، مسئولیت پیشبینى شده را نیز زایل میکنند.اجبار، سبب سلب اراده از شخص مجبور، میشود؛ اما اضطرار، از شخص مضطرّ سلب اراده نمیکند، بلکه فرد مضطر عملى را که انجام میدهد مسبوق به قصد و اراده است. از اینرو ماده 206 قانون مدنی معامله
شخص مضطر را معتبر میداند.2. منشأ اجبار، گاهى بیرونى است و زمانى درونى؛ به عنوان مثال، کسى که در اثر قهر و جبر فیزیکى شخص دیگر، اثر انگشت خود را در ذیل سندى بر جاى میگذارد و یا شخصى که در اثر وقوع زلزله یا بروز سیل یا وجود حیوانات درنده نمیتواند در محل کار خود حاضر شود، مجبور است و منشأ اجبار وى خارجى است؛ ولى کسى که در اثر بیمارى یا به تصور اینکه حادثه مخاطرهانگیزى در شرف وقوع است در صدد انجام وظایف خود بر نمیآید منشأ اجبار وى درونى است. اما اضطرار مورد نظر در امور کیفرى، بویژه مصادیقى از اضطرار که مورد توجه فقها و حقوقدانان کیفرى واقع شده و رافع حکم تکلیفى و مسئولیت ناشى از آن است، داراى منشأ درونى است و ناظر به عوارض و حالاتى است که به طور طبیعى بر انسان غلبه کرده، تحمل آن غیر ممکن شده و گاهی منتهى به هلاکت نفس میشود، از قبیل عوارض گرسنگى، تشنگى، معالجه، مداوا و… . ما در این پایان نامه در صدد این خواهیم بود تا بررسی همه جانبه ای از تفاوت های نهاد اضطرار و اکراه و اجبار در قانون جدید و قدیم در حقوق کیفری ایران داشته باشیم
4-اهداف تحقیق
هدف کلی:
بررسی و تبیین آثار و احکام اجبار و اکراه و اضطرار در نظام کیفری ایران و فقه امامیه
اهداف جزیی:
-تعریف مفاهیم جرم و مجازات و اجبار و اکراه و اضطرار و …و بازشناسی آن از عناوین حقوقی مشابه
-بررسی شرایط و ویژگی های این نهادها در قانون مجازات اسلامی 1392
-ارائه راهکارها و راه حل های حقوقی مناسب و لازم به تصور رفع یا کاهش ایرادات و چالش های حقوقی پیرامون موضوع به منظور ارتقای سطح نظام قضایی ایران
5-سوالات تحقیق
1- تحت چه شرایطی اضطرار حادث می شود؟
2- تحت چه شرایطی اکراه حادث می شود؟
3- تحت چه شرایطی اجبار حادث می شود؟
4-اضطرار و اکراه و اجبار چه تقاوت هایی با هم دارند؟
[1] . عبد الغنی احمدی واستانی ، « اضطرار (ضرورت) » مجله کانون وکلا ، شماره 121. سال 1352 ، ص 26.به نقل از آرامش, رسول,اضطرار و مسئولیت مدنی, ص 12
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-12-02] [ 09:16:00 ق.ظ ]
|