گولد(1983) و سراتنیک(1981) صاحبنظران تربیتی معتقدند که فقر تفکر دانش­آموزان نتیجه حاکمیت روش­های تدریس سنتی در مدارس می­باشد. معلمان اغلب در جلوی کلاس می­ایستند و موضوعات علمی مطرح شده در کتاب را ارائه می­دهند. از سوی دیگر گال(1984) می­گوید دانش­آموزان نیز بر روی صندلی­های خود می­نشینند و حرف­های معلم را گوش می­دهند یا یادداشت بر می­دارند. معلم به تناوب سوال­هایی را مطرح می­سازد که اغلب در چند کلمه و با استفاده از کتاب می­توان به آنها پاسخ داد. سوال­ها اغلب از دانش­آموزان به طور سریع و تسلسلی پرسیده می­شوند، و عموما بر این فرض استوارند که تنها باید یک پاسخ درست داشته باشند. معلم داور نهایی پاسخ به حقایق علمی است. هدف سوال­ها به هیچ وجه، تحریک تفکر دانش­آموزان نیست، بلکه نوعی تمرین برای آمادگی امتحان فراهم می کند. اغلب دانش­آموزان حتی بدون تفکر، سوال­ها را از کتاب بیرون می­کشند. از سوی دیگر بیشتر سوال­هایی که در حین تدریس برای شاگردان طرح می­شود، برای حفظ تمرکز دانش­آموزان به گفته­های معلم یا تکرار سخنان معلم است. به این ترتیب فرصت­های فکر کردن، جست­­­­و­جو کردن، ربط­دادن، طبقه­بندی کردن و مهارت­های حل مسئله کمتر برای دانش­آموزان فراهم می­شود(شعبانی، مهرمحمدی،1379).

 

 

علاوه بر این یکی از اهدافی که به نظر می­رسد آموزش و پرورش باید بدان بپردازد، پرورش توانایی تفکر دانش­آموزان است(وزارت آموزش و پرورش، طرح کلیات نظام آموزش و پرورش،1376).

 

 

  و در ­پایان، این پژوهش درصدد است که با برنامه درسی پنهان و نیز تأثیری که می­تواند بر میزان مهارت­های تفکر انتقادی(مقایسه، تشخیص و قضاوت) دانش­آموزان داشته باشد و تاثیر این میزان مهارت­ها نیز پیامدهای خاص خود را به ­دنبال دارد به بررسی رابطه برنامه درسی پنهان و میزان مهارت­های تفکر انتقادی دانش­آموزان بپردازد.

 

 

1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش

 

 

نظام­های آموزشی غایات و اهدافی دارند كه تعامل و یكپارچگی تمامی مؤلفه­ها و عناصر برنامه برای نیل به آنها ضروری است. در همین راستا است كه اطمینان از اثر بخشی بایسته­ای این تعاملات، ركنی اساسی در برنامه­ریزی­های آموزشی و درسی تلقی شده(مهرام و همكاران،1385). برنامه­درسی پنهان، به عبور موفقیت­آمیزی از مانع برنامه درسی رسمی یا طرح­ریزی شده است. به سخن دیگر، برنامه درسی پنهان بحثی از فرآیند آموزشی مدرسه است كه به سادگی قابل درك نیست، ولی بخشی از آن­چه را كه فرا گرفته می­شود،(تقی پور و غفاری،1388).

 

 

برنامه درسی پنهان زمانی مورد توجه قرار گرفت كه دریافتند مدارس بیش از آنچه مدعی هستند به دانش­آموزان می­آموزند و این آموزش­ها به صورت نظامدار و سازمان­یافته انجام می­شود. بررسی این نكته، در عمل منجر به كشف برنامه درسی پنهان شد كه در آموزندگان اثری نافذ و پایدار داشت(سعیدی رضوانی و كیانی نژاد،1379).

 

 

 در خصوص اهمیت برنامه درسی پنهان و تاثیر آن می­توان گفت که برنامه درسی پنهان، در حد معنی­داری، تعیین كننده آن چیزی است كه مبنای احساس ارزش و عزت نفس همه شركت­كنندگان است و همین برنامه درسی پنهان است كه بیش از برنامه درسی رسمی و در سازگاری شاگردان و اساتید تاثیر دارد. هیچ كودكستان، دبیرستان و یا دانشكده­ای را نمی­شناسیم كه یك برنامه درسی پنهان بر شاگردان و هیئت آموزشی­اش را تحمیل نكرده باشد. اگر چه هر برنامه درسی پنهان ویژگی­هایی دارد كه خاص موسسه­ای معین است، ولی وجود این گونه برنامه­های پنهان تا حد بسیار زیادی كل فرایند تعلیم و تربیت را تحت تاثیر قرار می­دهند(ملكی ،89).

 

 

مفهوم برنامه درسی پنهان اساسا چه اهمیتی دارد و چرا این مفهوم مهم است؟ چرا به عنوان یكی از دستاوردهای مهم و مفهومی و ارجمند رشته برنامه­ی درسی به حساب می­آید؟ مهرمحمدی(1388) اهمیت این مورد را دعوت به ژرف­اندیشی در جریان تعلیم و تربیت و پرهیز از ساده­انگاری و سطحی­انگاری نیست. مهم­ترین پیام این مفهوم برای دست اندركاران تعلیم و تربیت، سیاستگذاران، مدیران و اصلاح گران، دعوت به ژرف اندیشی است. دیویی عبارت مشهوری دارد كه نشان می­دهد، اهمیت این مفهوم از كجا ناشی می­شود. او می­گوید:((یكی از بزرگترین مغالطه­های تعلیم و تربیت امروز این است كه دست اندركاران تعلیم و تربیت گمان می­كنند بچه­ها در مدارس آن چیزی را می­آموزند كه آنها اراده كرده­اند)). آیزنر معتقد است: برنامه درسی آشكار بخش كوچكی از آن چیزی است كه مدارس آموزش می­دهند. بازبینی، دقت و ژرف­نگری در برنامه­های درسی آشكار به هیچ وجه نشان دهنده برنامه درسی پنهان نیست. برنامه درسی پنهان به فضای مدرسه، دیدگاههای مختلفی كه در آن رد و بدل می­شود، سیستم پاداش­دهی، مورد استفاده در مدارس، ساختار سازمانی كه مدرسه برای تداوم موجودیتش دارد، خصوصیات محیط فیزیكی مدرسه، تجهیزات و وسایلی كه مورد استفاده قرار می­گیرد، مربوط می­باشد. این ویژگی­ها مبین برخی از مولفه­های آشكار برنامه درسی پنهان می­باشد. او تاكید می­كند: آن چه دانش­آموزان از این طریق می­آموزند از جمله مهم­ترین آموخته­های دانش­آموزان است(فتحی واجارگاه،چوكده1385).

 

 

  از سوی دیگر یکی از چالش­های اساسی نظام آموزش و پرورش در ایران نحوه سازگاری با آن با شرایط جدید حاکم بر جهان و ایران بویژه در آستانه ورود به جامعه اطلاعاتی یا جامعه دانایی محور است. اگر قرار است آموزش و پرورش در ایفای کارکردهای خود موثر واقع شود؛ نمی­تواند نسبت به این شرایط و تحولات بی­تفاوت باقی بماند(فرختار1390). تفكر انتقادی به منزله مهارت اساسی برای مشاركت عاقلانه در یك جامعه دموكراتیك شناخته شده و در دنیای مدرن تجارت به منزله مهارت ضروری مورد حمایت است(آندولینا،2001). تفكر انتقادی باعث می­شود كه فرد، از مدارك و شواهد موجود بالاترین درك را داشته باشد و درك كردن فرد را قادر می­سازد تا نظرات و معانی را كه در ورای هر چیز مهم وجود دارد آشكار سازد(جانسون،2002). حتی در موقعیت­های روزمره تفكر انتقادی، تفاوت واقعی میان موفقیت و شكست در هر چه كار را به مرز می­نمایاند و به موفقیت یاری می­رساند(آندولینا، 2001).

 

 

علاوه بر این تفكر انتقادی از طریق ایجاد روابط معقول میان انسان­ها و تصمیم­گیری بر اساس تحلیل عناصر یك موقعیت و تفكیك عناصر مطلوب از نامطلوب، زندگی توأم با آرامش و مهربانی به ارمغان می­آورد، بنابراین اگر مدارس ما در آموزش این امر مهم ناموفق باشند جامعه ما و در نهایت جامعه جهانی شكست خواهد خورد. تفکر انتقادی فرد را قادر می­سازد، شهروندی پاسخگو باشد که در اجتماع شرکت کند و یک مصرف کننده صرف نیست. کودکان با توانایی تفکر انتقادی به دنیا نمی­آیند، و این توانایی به شکل طبیعی در تفکر توسعه نمی­یابد. تفکر انتقادی، تفکری است که برخی از جنبه­ها و مولفه­های آن آموختنی است؛ که باید تدریس شود و برخی دیگر از جنبه­های آن می­تواند تحت تاثیر برنامه درسی پنهان قرار گیرد. بسیاری از کتاب­ها و مقالاتی که تفکر انتقادی را تعریف می­کنند، هدف­ها و روش­های آن را با هدف­ها و روش­های علمی یکسان و شبیه به هم نشان می­دهد. اشخاصی که آموزش­های علمی دیده­اند، یاد گرفته­اند که برای رسیدن به سطح آگاهی­های علمی باید انتقادی فکر کنند. البته اشخاصی که تحصیلات دانشگاهی دارند، تکنیک­های تفکر انتقادی را باید یاد گرفته باشند. تفکر انتقادی، توانایی تفکر برای خود شخص است و مطمئناَ، تصمیمات او در زندگی شخصی، تحت تأثیر قرار  می­دهد(فرختار،1390).

 

 

تفكر انتقادی در طول تاریخ بشریت همواره حضور داشته است، زیرا انسان از منطق و استدلال برای پرداختن به پرسش­ها و فرضیات خود استفاده می­كند. تفكر انتقادی را می­توان هم­چون مشاهده منظم تفكرات انسان برای درك ارزش عمیق همه نكات بیان نمود تا این كه صرفاَ تفكر روبنایی دانسته و از آن برای برداشته­های ساده ذهنی استفاده كرد. علمایی از رشته­های گوناگون مانند روانشناسان خردگرا و فلاسفه، روانشناسان رفتارگرا و متخصصان تحلیل محتوا و دانشمندان تعلیم و تربیت به بهره­گیری از تفكر انتقادی روی آورده­اند(جمشیدیان قلعه سفیدی و خمیجانی فراهانی،1388،74).  

 

 

1-4- اهداف پژوهش

 

 

هدف كلی این پژوهش عبارت است از: بررسی رابطه برنامه درسی پنهان با تفكر انتقادی دانش­آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهر آبدانان که می­توان آن را به صورت اهداف جزئی به شرح ذیل بیان كرد:

 

 

الف- بررسی رابطه برنامه درسی پنهان مدرسه با میزان مهارت سطح مقایسه دانش­آموزان.

 

 

ب- بررسی رابطه برنامه درسی پنهان مدرسه با میزان مهارت سطح تشخیص دانش­آموزان.

 

 

ج- بررسی رابطه برنامه درسی پنهان مدرسه با میزان مهارت سطح قضاوت دانش­آموزان.

 

 

1-5- فرضیه­های پژوهش

 

 

1-   بین برنامه درسی پنهان مدرسه و میزان مهارت­های تفكر انتقادی دانش­آموزان رابطه وجود دارد.

 

 

2-  بین برنامه درسی پنهان مدرسه و میزان مهارت سطح مقایسه دانش­آموزان رابطه وجود دارد.

 

 

3-  بین برنامه درسی پنهان مدرسه و میزان مهارت سطح تشخیص دانش­آموزان رابطه وجود دارد.

پروژه دانشگاهی

 

 

 

4-  بین برنامه درسی پنهان مدرسه و میزان مهارت سطح قضاوت دانش آموزان رابطه وجود دارد.

 

 

1-6- تعاریف نظری و عملیاتی

 

 

برنامه درسی پنهان: برنامه درسی پنهان همه عقایدی را شامل می­شود كه دانش­آموز به طور منفعل، مستقیماَ از محیط و چیز­های زنده و غیر زنده موجود در اطراف خود می­آموزد. برنامه درسی پنهان دانش، اعتقادات، نگرش­ها، رفتارها را شامل می­شود كه دانش­آموزان هم به صورت قصد شده و هم به صورت قصد نشده در خود درونی می­كنند.(فتحی واجارگاه، چوكده،1385).

 

 

برنامه درسی پنهان: عبارت است از نظرات معلمان پایه پنجم ابتدایی شهرستان آبدانان در ارتباط با برنامه درسی پنهان با استفاده از پرسشنامه.

 

 

ارتباطات متقابل نیروهای انسانی: موضوع مورد مطالعه جامعه­شناسی مدرسه است که عبارت است از ارتباطات میان­فردی بین دانش­آموزان و کادر آموزشی و اداری مدرسه و ارتباطات متقابل بین اعضای خانواده و مدرسه.

 

 

ارتباطات متقابل نیروهای انسانی: در این پژوهش وضعیت ظاهری، ارتباطات، توانایی­ها، وضعیت­ها، اجرای قوانین و نظارت با توجه به پرسشنامه مد نظر می­باشد.

 

 

ساختار سازمانی: روابط منطقی و سازمان­یافته که عبارت است از نظم و ترتیب دادن به کار و فعالیت و تکلیف آن به افراد به منظور انجام دادن کار و تحقق هدف­های معین(علاقه بند،1383).

 

 

ساختار سازمانی: در این پژوهش روش­های تشویق و تنبیه، شیوهای مدیریت، کلاس­بندی و گروه­بندی و اجرای برنامه درسی، عدم تفویض اختیار و دادن آزادی عمل به معلمان با توجه به پرسشنامه مد نظر می­باشد.

 

 

ساختار فیزیکی: روابط میان عناصر فیزیکی یک سازمان ساختار فیزیکی می­گویند. این ساختار دارای دو بعد زمان و فضا است که شامل طراحی، اثاثیه و بدن انسان­هاست(اسماعیل­پور و همکاران،1385).

 

 

ساختار فیزیکی: در این پژوهش موقعیت جغرافیایی مدرسه، نوع چیدمان میز و نیمکت، وجود امکانات آموزشی و کیفیت نمازخانه مدرسه، ظاهر فیزیکی و طریقه معماری، نوع رنگ­آمیزی، وجود امکانات اولیه و درمانی، امنیتی، نوع و جنس نوشت افزار  با توجه به پرسشنامه مد نظر می­باشد.

 

 

مهارت­های تفکر انتقادی: تفکر انتقادی نوعی تفکر  مستدل، منظم، هدفمند و اثرگذار، منطقی و مبتنی بر پیامد که به روش علمی به بررسی تجزیه و تحلیل تمامی نظرات و اطلاعات دسترسی می­پردازد(بختیارنصرآبادی و همکاران، 1391).

 

 

مهارت­های تفکر انتقادی: عبارت است از میزان پاسخ­گویی دانش­آموزان پایه پنجم ابتدایی شهرستان آبدانان به آزمون مهارت­های تفکر انتقادی.

 

 

مقایسه: مقایسه برنامه­های جدید با برنامه­های قبلی که باعث بهبود بخشیدن به کیفیت تجارب تربیتی در مدرسه می­شود(ملکی،1389،ص95).

 

 

مقایسه: دانش­آموز باید شکل­ها، اشیاء یا سوال­های داده شده  پرسشنامه را با دقت مشاهده و مقایسه کند.

 

 

    تشخیص: یک فن از ارزشیابی در یادگیری فراگیران و کوشش برای تعیین مشکلات یادگیری که معلمان بیشتر متوجه می­شوند که دانش­آموزان چگونه مباحث تدریس شده را درک می­کنند(ملکی،1389،ص94).

 

 

تشخیص: اشکال داده شده پرسشنامه را با دقت مشاهده کند و مطالب نوشته شده را با دقت مطالعه کند و با توجه به توالی و ترتیب آنها، پاسخ مورد نظر را پیش­بینی کند.

 

 

قضاوت: اصطلاح خوب و مفیدی برای وصف جوهر تفکر انتقادی است. انتقادی بودن را نوعی تمرین کردن قضاوت دانسته اند(شعبانی، مهرمحمدی، 1379).

 

 

قضاوت: دانش آموز باید اظهار نظر همکلاسان خود را با توجه به پرسشنامه تحلیل و قضاوت نمایند(رد یا قبول کنند) و دلایل قبول یا رد آن را توضیح دهند.

 

 

– Curriculum

 

 

-Explicit Curriulum

 

 

-Null Curriculum

 

 

-Hiddin Curriculum

 

 

-Aflatoun Academi

 

 

-Critical Think

 

 

-John Dewey

 

 

-Erikson

 

 

– Abe Mazlow

 

 

Goodlad

 

 

-Sirotnik

 

 

-Gall

 

 

-Eisner

 

 

-Andolina

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...