1-1 ساختار مفهومی کنترل تسلیحات.. 135

 

 

2-1- الزامات نظری در شکلگیری رژیم های بینالمللی امنیتی منطقهای.. 136

 

 

الف- منطق و اصول زیربنایی شکلگیری رژیم کنترل تسلیحات.. 136

 

 

شکل گیری رژیم امنیتی.. 140

 

 

الف. مرحله اول: 140

 

 

ب.مرحله دوم: 140

 

 

ج. مرحله سوم: 141

 

 

ب- نظریه بازی ها و موضوع دستیابی به ثبات استراتژیک… 141

 

 

ج- ثبات استراتژیک و همکاری.. 143

 

 

گفتار دوم – خاورمیانه و رژیم کنترل تسلیحات.. 144

 

 

2-1.متغیرهای تأثیرگذار بر شکل گیری رژیم کنترل تسلیحات در خاورمیانه. 145

 

 

نتیجه گیری.. 159

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول

 

 

کلیات

 

 

 

 

 

1-1 طرح مسئله

 

 

یکی از مهمترین موضوعات  استراتژیک در عرصه روابط بین المللی کشورها و حوزه امنیت بین الملل، موضوع کنترل تسلیحات و خلع سلاح است. تصور رایج و ابتدایی این است که حذف ابزارهای درگیری و تعارض و یا کنترل آنها می‌تواند سبب ساز حذف جنگ و برخورد بین کشورها در نتیجه افزایش سطح همکاری ها و صلح پایدار شود.

 

 

به طور کلی با پیدایش سلاح های هسته ای و کاربرد آنها در برخی از مناطق جهان، تلاش برای ایجاد رژیم های امنیتی درحوزه تسلیحات به ویژه تسلیحات کشتار جمعی شدت بیشتری یافت. معاهده منع جامع آزمایش های هسته ای(1963) و در نهایت معاهده عدم اشاعه سلاح های هسته ای[2] در سال 1968 از جمله مهمترین تلاش‌های جهانی بوده است. با گسترش سلاح های هسته ای و ناموفق بودن کشورها در مهار گسترش آنها در سطح جهانی، تلاش ها درعرصه بین الملل به گستره محدودتری از کنترل تسلیحات معطوف شد. در این میان کنترل تسلیحات در سطح منطقه ای و تلاش برای شکل دادن به رژیم های منطقه ای کنترل تسلیحات، در دستور کار برخی از مناطق جهان قرار گرفت تا از این طریق از گسترش سلاح های هسته ای یا دیگر سلاح های کشتار جمعی جلوگیری شود و نقطه ای از صلح و ثبات دست یافت. از

پروژه دانشگاهی

 این رو برخی از پیمان‌های منطقه ای شکل گرفت و مفهومی با عنوان مناطق عاری از سلاح های   هسته ای[3] به عرصه روابط بین الملل اضافه شد.

 

 

در مورد خاورمیانه نیز مسئله کنترل و ایجاد منطقه عاری از سلاح های هسته ای در کنفرانس بازنگری در ان. پی. تی در سال 1995مطرح شد و در قعطنامه 19 دسامبر 2003 مجمع عمومی (A/RES/58/68) نیز بار دیگر مورد تأکید قرار گرفت. با این وجود در عرصه عمل، شکل گیری و یا تکامل رژیم های امنیتی به ویژه در حوزه کنترل تسلیحات با ناکارآمدی رو به رو بوده و این موضوع به ویژه در حوزه منطقه ای خاورمیانه به صورت بسیار جدی تر مطرح است.

 

 

حادثه 11 سپتامبر نظریات بازدارندگی را به شدت متحول ساخته و این نظریات در راستای عملیاتی شدن سلاح های هسته ای متمرکز شده است. به علت پیشرفت تکنولوژی، ماهیت تسلیحات هم دگرگون شده است؛ به عنوان مثال آمریکا به استراتژی انقلاب در امور نظامی[4] روی آورده است.

 

 

فرانسوی‌های به نسل سومی از سلاح های هسته ای روی آورده اند و انگلیسی ها نیز به طور کلی سیستم‌های هسته ای خود را دگرگون کرده اند. با اینحال روس ها هم اعلام کرده اند که به نسل جدیدی از سلاح های هسته ای که در دنیا وجود ندارد، دسترسی پیدا کرده اند. به همین دلیل ماهیت بازدارندگی نیز به موازات گسترش کیفی این تسلیحات دگرگون شده است. بازدارندگی متعارف در دنیا کارائی خود را از دست داده است. خاورمیانه تنش زاترین بخش منطقه است و اختلافات گوناگونی بین کشورهای این منطقه وجود دارد. به صورت عرفی بیشترین خرید تسلیحات متعارف را کشورهای این منطقه داشته اند از جمله کشورهای عربی که از آمریکا در سال های اخیر خرید سلاح کرده اند.

 

 

تا قبل از جنگ جهانی دوم، در متون مربوط به روابط بین‌المللی و نظریه‌های استراتژیک، اصطلاح بازدارندگی به چشم نمی خورد. گو اینکه از نیمه دوم قرن نوزدهم به بعد نظریه پردازان حقوقی عموماً تنبیه و مجازات را به عنوان وسیله ای برای بازدارندگی سایرین از دست زدن به رفتارهای جنایی توجیه کرده بود. به گفته برنارد برودی با پیدایش سلاح های هسته ای این اصطلاح نه تنها توجه خاصی را به سمت خود جلب کرد، بلکه مفهوم متمایزی به خود گرفت. (لطفیان، 1376، 201)

 

 

تأمین امنیت از طریق بازدارندگی متعارف با خرید تسلیحات از طرف کشورهای منطقه خاورمیانه دیگر کارایی نداشته و به دنبال ابزار قوی تری هستندکه بازار بازدارندگی هسته ای می‌باشد. در خاورمیانه، آمریکا با مشکل و معمای همیشگی روبروست. به دلیل وجود ارتباطات نزدیک بین ایالات متحده آمریکا و اسرائیل، آمریکا نمی تواند تسلیحات نظامی به بسیاری از کشورهای خاورمیانه بفروشد زیرا سیاست های کنگره آمریکا مانع از این امر می‌شود که تسلیحات آمریکائی به کشوری که فعالانه با اسرائیل به دشمنی برخاسته عرضه شود و امنیت اسرائیل را به خطر بیندازد. عدم وجود امنیت در خاورمیانه باعث شده است که هرکشوری برای تأمین امنیت خود، اقدام به انبار تسلیحات متعارف نماید که این امر ناخواسته بازار خوبی را برای کشورهای تولید کنده تسلیحات مثل فرانسه، آلمان، ایتالیا و انگلیس فراهم نموده است. دراین میان برخی به بررسی وضعیت سلاح های مذکور در خاورمیانه و انگیزه‌های و عوامل بازدارنده در دستیابی به چنین سلاح هایی پرداخته اند . (لطفیان، 1376، 182)درمجموع و با نگاهی به ادبیات موجود در حوزه مذکور، این واقعیت نمایان می‌شود که اصولا به این موضوع توجه نشده است که شکل گیری رژیم های امنیتی و به ویژه کنترل تسلیحات درخاورمیانه مبتنی بر واقعیت‌های سیستمی است که این واقعیت ها ممکن است وجود نداشته باشد؛ لذا به نظرمی رسد پرداختن به متغیرهای  بنیادین و اساسی در شکل گیری و طراحی رژیم های کنترل تسلیحات در سطح سیستمی به ویژه سیستم‌های منطقه ای به عنوان یک ضرورت علمی مطرح باشد. اهمیت این موضوع زمانی دو چندان خواهد شد که در برخی از مناطق مانند خاورمیانه در حالی که گسترش نامتقارن چنین سلاح هایی در حال وقوع  است، موضوع شکل دادن به رژیم های کنترل و خلع سلاح اتمی نیز مطرح می‌شود.

 

 

در راستای پژوهش این پرسش اسای مطرح می‌شود که علل عدم شکل گیری رژیم کنترل تسلیحات منطقه ای در خاورمیانه از سال 2001 تا کنون چه بوده است؟

 

 

[1] . Statement of Problem

 

 

[2] . NPT

 

 

[3] . NWFZ

 

 

[4]. Revolution in Military Affairs (RMA)

 

 

(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...