بررسی جایگاه اصل فردیکردن مجازاتها در حقوق جزای افغانستان |
اما رویکرد دوّم که تازه از عالم ذهن به پهنهای عمل(حوزهای حقوقجزا) وارد گردیده است و عمر چندانی ندارد، به واکنش جدیدتری علیه پدیدهای مجرمانه متوسل گردیده و طرفدار اعمال مجازات به این دلیل نمیباشد که، مجرم را در ارتکاب جرم مجبور میداند. به همین دلیل رویکرد دوم، شیوهای برخورد علیه پدیده مجرمانه را تغییر داده و به یک سلسله اقدامات نوین رو آورده اند که به نام «اقداماتتامینی» یاد میشوند. به گفتهای طرفداران واکنش اقداماتتامینی اعمال مجازات مبارزه با معلول است نه با علت، بنابراین با معلول هر قدر برخورد خشینانه صورت بگیرد، در خطرناکی او نسبت به جامعه و افراد قوت بیشتر بخشیده میشود. بدینسان جامعه دچارآسیب جدّی میگردد. راه حل رویکرد اقداماتتامینی، درمان، اصلاح و تربیت، خنثی و طرد بزهکاران است نه مجازات؛ به این منظور نخست به دسته بندی(فردیکردن) مجرمان بر اساس علتهای ارتکاب جرم میپردازند، سپس به گروههای مشابه واکنش(اقدام) مشابه در نظر میگیرند. به این ترتیب برای رسیدن به این هدف، اصل فردیکردن مجازاتها که هم در خصوص دسته بندی مجرمان و هم در مورد تعیین واکنش مناسب و هم در اجرای واکنشهای تعیین شده کاربرد ویژه دارد، مطرح میشود. اصل فردیکردن مجازاتها از نظر خاستگاه فکری، به اندیشههای مکتبتحققی و دفاع اجتماعی بر میگردد، هنگامیکه بحث جبری بودن ارتکاب جرایم مطرح شد، بحثهای
پرونده شخصیت و اصل فردیکردن از پیامدهای آن به حساب آمد. امروز، اصل یادشده در حقوقجزای نوین به لحاظ نظری مؤجهتر جلوه کرده و در پهنهای عمل نیز گسترش و کاربرد بیشتری یافته است و روز به روز دامنهی کاربرد آن در نظامهای حقوقی رو به افزایش است. با این وجود به طرح این سوال میپردازیم، که اصل فردیکردن مجازاتها چه تاثیری در فرایند کیفری داشته و مخصوصاً در حقوقجزای افغانستان از چه جایگاهی برخوردار است…؟
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-12-02] [ 07:18:00 ق.ظ ]
|