تأثیر زمینه های فرهنگی و اجتماعی روی باورهای خودکارآمدی

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

بندورا(1986) مشاهده کرد که تعدادی از شرایط وجود دارند که تحت آنها باورهای خودکارآمدی نمی توانند نقش تأثیر گذار، پیش بینی کننده یا میانجی را در کارکرد انسانی انجام دهند. برای مثال در سیستم هایی با ساختار متعصبانه دانش آموزان ممکن است دریابند که مقدار تلاش مهارت آمیزی برای نتایج طراحی شده را فراهم نیاورده اند. در چنین موارد دانش آموزان ممکن است مهارت ضروری و خودکارآمدی بالا را برای پیشرفت دارا باشند، ولی دست به کار نشوند. به این دلیلی که فاقد مشوق های ضروری هستند. همچنین در صورتیکه مدارس فاقد معلمان مؤثر و تجهیزات ضروری و منایع مورد نیاز برای رسیدن دانش اموزان به عملکرد مناسب تحصیلی باشند، خودکارآمدی روی عملکرد تأثیر نمی گذارد. بندورا معتقد است که وقتی فشارهای اجتماعی و منابع نامناسب در عملکرد تحصیلی مداخله کنند، خودکارآمدی ممکن است از عملکرد واقعی تجاوز کند، زیرا مشکل ندانستن آنچه باید انجام دهند نیست، بلکه مشکل اینجاست که آنها توانایی انجام آنچه را می دانند، ندارند(پاچارز، 1997).

به نظر می رسد برخی مفاهیم اساسی نیازی به تجدید نظر دارند. تفاوت های مفهومی بین خودکارآمدی و خودپنداری همیشه روشن نیست. اهمیت این موضوع از این جهت است که ویژگی های تعریفی هر یک از این سازه ها فهمیده شود، خودکارآمدی و خودپنداری دیدگاه های نسبتاً مختلفی به خود را نشان می دهند. خودکارآمدی عبارت است ازرضایت نسبت به توانایی برای عملکرد در یک تکلیف یا مشغول شدن در یک فعالیت است. در صورتی که خودپنداری عبارت است از توصیف شخصی از خود ادراک شده به همراه قضاوت خودارزشی و خصوصاً بستگی به این دارد که چگونه یک فرهنگ یا ساختار اجتماعی به اسنادهایی که افراد احساسات خودارزشی کرده اند، ارزش می دهد. (پاجارز، 1996).

نقش باورهای خودکارآمدی در انگیزش افکار و انتخاب اهداف آگاهانه

باورهای خودکارآمدی شخصی در نظم دهی انگیزش فرد نقش مهمی ایفا می کند(بندورا،1991، والترز،1998). مطالعات متعدد نشان داده است که باورها بطور کلی باورهای خودکارآمدی بطور اخص در نظم دهی انگیزش و هدایت عمل و رفتار انسان مکانیسم کلیدی و باارزشی است . ( مثلا” پاچاریزی 1994 ، پیتریج ، مارکس ، بویل ،1993 ، به نقل از حسین آبادی ، 1380 ) بندورا  ( 1991، 1993 ) میان سه نوع برانگیزاننده شناختی و باورهای کارآمدی ضمن تفاوت قایل شدن ارتباط برقرار کرده است. اسنادهای علی در نظریه اسناد، انتظارات پیامد در نظریه ارزش و تعیین هدفهای آگاهانه در نظریه هدف او برانگیزاننده شخصی شناختی را به صورت شکل زیر بازنمایی کرده است.(بندورا ،1991 )

افرادی را که خودشان را در سطح بالای اثر بخش می پندارند ، شکست هایشان را به تلاش ناکافی نسبت می دهند . وبرعکس آنهایی که به توانایی خود شک دارند،کوشش های خود را کاهش داده و به سرعت راه حل های سطوح پایین تر را انتخاب می کنند. (بندورا 1989،1993،به نقل از عبدی نیا،1377)

در نظریه انتظار ارزش انگیزش به وسیله ای آنی انتظار که رفتار پیامد خاصی را ایجاد خواهد کردو این پیامد دارای ارزش می باشد نظم دهی می شود (ویگفیلد 1997 ، 1994 ،ویگفیلد واکلز ،1992 ) . همان طور افراد درباره ی نتایج احتمالی عملکردشان می اندیشند . به باورهایشان درباره ی آنچه که آن ها می توانند انجام دهند ، نیز فکر می کند ( بندورا ،1991 ) . اهداف آگاهانه نیز با باورهای خودکارآمدی افراد ارتباط متقابل دارند . رفتار به وسیله اهداف از پیش تعیین شده برانگیخته و هدایت می شود . شواهدی وجود دارد که نشان می دهد اهداف چالش برانگیز خودکارآمدی فرد را افزایش می دهند . ( مثلا” پنتریج و همکاران ، 1993 ، دونگ ولگیت ،1988 ، والترز ، 1989 ،به نقل از حسین آبادی ، 1380 )

افراد برای اینکه از روی عملکرد خود درباره کارآمدی خویش قضاوت کنند، تحت تأثیرعوامل مختلفی قرار می گیرند. سختی کار، میزان تلاش، شرایط مطلوب و نامطلوب، میزان کمک بیرونی که دریافت کرده اند ، حالات عاطفی و بدنی آنان در حین انجام کار و چگونگی موفقیت ها و شکست ها ، قضاوت درباره کارآمدی را تحت تأثیر قرار می دهند ، باورهای افراد در مورد لیاقت هایشان بر میزان فشارروانی ، افسردگی و اضطراب که در موقعیت های تهدید آمیز تجربه می کنند اثرگذار است

تصویر مرتبط با افسردگی در روانشناسی Psychological depression

کسانی که اعتقاد دارندکه می توانند این فشارهای بالقوه را تحت کنترل خود درآورند ، الگوهای فکری نگران کننده را به ذهن خود راه نمی دهند ودر نتیجه مضطرب نمی شوند وبرعکس کسانی که به کار آمدی خود برای کنترل بالقوه تهدیدها معتقدنباشنــد ، تهدیدها منجر به فشار روانی واضطراب می گردد.         (بندورا ،1989،1993به نقل از حمیدی  پور1377)

اهداف انتخاب شده ممکن است تغییر کنند . این تغییر به کاربرد آن اهداف و میزان موفقیت فرد در رسیدن به آن ها بستگی دارد . برخی از اهداف اصلی برای مدت طولانی تری ثابت می ماند و وقتی افراد به هدف خود می رسند ، این امکان وجود دارد که هدف تازه ای برگزینند به میزانی که آمادگی فرد برای تجدید نظر در خود و اهدافش بیشتر باشد ، تلاش بیشتری می کند . (بندورا ،1989،1993به نقل از حمیدی  پور1377)

- Wolters

-Cognitive Motivation

- Straws

-Depression

- Anxiety

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...