انگیزش در حل مسئله//پایان نامه پیشرفت تحصیلی دانشآموزان |
نقش انگیزش در حل مسئله
انگیزش در حل مسئله موضوعی است که توسط کارشناسان و صاحبنظران تعلیم و تربیت بر آن تأکید شده است. بدین معنی که اگر فردی انگیزه حل مسئله را نداشته باشد، احتمال موفق شدن او رد حل مسئله نیز کمتر خواهد بود. چگونگی ارتباط انگیزش به حل مسئله را در سه نظریه رغبت، خودکارآمدی و اسنادی میتوان بررسی کرد:
- انگیزش بر مبنای رغبت
فرض کنید که فراگیری دستور زبان فارسی را برای اینکه دراینباره امتحانی در پیش دارد یاد بگیرد. فراگیر دیگری که برای نوشتن داستان به یادگیری دستور نیاز دارد، آن را میآموزد. هر دو، مفاهیم مربوط به دستور زبان را یاد میگیرند؛ اما بهاحتمالزیاد دومی بیشتر یا عمیقتر از اولی یاد خواهد گرفت. این امر سالها پیش، توسط جان دیویی مطرحشده است. او رویکرد تلاش مبنا را موردانتقاد قرار میدهد و میگوید که تدریس باید به رویکرد علاقه مبنا حرکت کند. این نظریه بارها در پژوهشهای تجربی مورد تأیید قرارگرفته است. فراگیران علاقهمند به موضوع درسی، تفکر و اندیشه زیاد در آن میپردازند و بهطور عمیق درگیر یادگیری در آن موضوع میشوند. ارتباط موضوع یادگیری به زمینه پیشین ارتباط به زندگی روزمره، ایجاد احساس نیاز و نظایر آن میتواند انگیزش را بر مبنای علاقه افزایش دهد.
- انگیزش بر مبنای خودکارآمدی
خودکار آمدی به قضاوت فرد در توانایی و قابلیت او در به انجام رساندن یک کار اطلاق میشود. اگرچه منابع زیادی برای چگونگی و شکلگیری خود کارآمدی وجود دارد اما میتوان گفت در کل خودکارآمدی از تعبیر، تفسیر عملکرد خود، عملکرد دیگران، ارزیابی دیگران از عملکرد فرد و وضعیت فیزیولوژیکی ایجاد میشود.
وقتی فراگیر در امر یادگیری نوعی پیشرفت را درک و آن را قبول کند، در این صورت انگیزش در او بالا میرود. اگر دیگران عملکرد فرد را مورد تأیید قرار دهند یا آن را بهعنوان الگوی راهحل مؤثر قبول داشته باشند، در این صورت میزان خود کارآمدی در فرد مزبور بالا میرود. نظریه خودکارآمدی بر این اصل استوار است که هنگامیکه فرد خود را در انجام کاری توانا ببیند، در امر یادگیری اعتماد بیشتری پیدا میکند. نظریه خودکارآمدی بیشتر به فرایند پردازش اطلاعات فعال و ژرف مربوط میشود. فراگیران با خودکارآمدی بالاتر، بهخوبی میتوانند مواد آموزشی یا موضوعات درسی را درک کنند. اگر فراگیران بتوانند خودکارآمدی خویش را افزایش دهند، موفقیت آن ها در یادگیری حل مسئله بیشتر میشود؛ بنابراین برای رسیدن به حل مسئله موفقیتآمیز باید شیوههای افزایش خودکارآمدی نیز، به فراگیران آموخته شوند، یا در موقعیتهایی قرار گیرند که بتوانند میزان خودکارآمدی را بالاتر ببرند.
- انگیزش بر مبنای اسناد
ممکن است فراگیران شکست یا پیروزی و موفقیت خود را به عواملی نسبت دهند. ((این درس بسیار مشکل است))، ((من شانس خوبی در جواب دادن به سؤالات امتحانی را نداشتم))، از نمونههایی هستند که فراگیران موفقیت یا شکست خود را به پدیدهها و عواملی نسبت دادهاند. بر مبنای نظریه اسنادی تعیین نوع علت برای شکست یا موفقیت از سوی فراگیران به عملکرد و پیشرفت تحصیلی آنان ارتباط دارد فراگیرانی که شکست یا پیروزی را ناشی از تلاش خود میدانند، احتمال موفقیت آن ها بیشتر از فراگیرانی است که آن را به معلم نسبت میدهند. همینطور، فراگیرانی که شکست در حل مسئله را به عدم توانایی خود نسبت میدهند، ضعیفتر از فراگیرانی، خواهد بود که شکست در حل مسئله را به عدم تلاش و جدیت خود ربط میدهند.
بهطور خلاصه میتوان گفت که در حل مسئله کارآمد و مؤثر سه عامل شناختی و دانش موردنیاز به مهارتهای فراشناختی و انگیزش، ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر داند و بدون وجود هر یک، امکان حل مسئله واقعی امکانپذیر نخواهد بود. بر این اساس که هر شیوه آموزش و تدریس مطرحشده اعم از روشهای سنتی و روشهای نوین، باید در محور شکوفایی سه اصل یادشده، یعنی شناخت، فراشناخت و انگیزش در فراگیران باشد. (فتحی آذر، 1382 :29 تا 31)
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1400-03-06] [ 09:20:00 ب.ظ ]
|