فرایندهای زیر را برای مدیریت دانش شناسایی کرده است. (Marr, 2004)

  1. تولید دانش
  2. کدگذاری دانش
  3. کاربرد دانش
  4. ذخیره دانش
  5. نقشه‌برداری یا جایابی دانش
  6. تسهیم دانش
  7. انتقال دانش

تمامی فرآیندهای بالا می‌تواند برای مدیریت و رشد سرمایه فکری یک سازمان مورد استفاده قرار گیرد.

 

2-1-16)ارتباط و پیوند میان مدیریت دانش و سرمایه فکری

مدیریت سرمایه فکری و مدیریت دانش دارای اهداف متفاوتی هستند هرچند که دارای شباهتهایی نیز هستند ولی با یکدیگر فرق می‌کنند اما باید این نکته را افزود که این دومکمل یکدیگر هستند. براساس حیطه‌هایشان، هم  مدیریت دانش و هم مدیریت سرمایه فکری ، جنبه‌های مختلفی از فعالیتهای سازمانی را دربرمی‌گیرند و هم دو وسیع و شامل طیف وسیعی از فعالیتهای فکری در درون یک سازمان ؛از خلق دانش گرفته تا استفاده از دانش، هستند ولی مدیریت سرمایه فکری در سطوح مدیریت عالی و استراتژیک یک سازمان در نظرگرفته می‌شود و مدیریت سرمایه فکری بیشتر بر روی خلق و استخراج ارزش تأکید دارد هدف مدیریت سرمایه فکری ، خلق و استفاده از سرمایه فکری و داراییها فکری برای بهبود تواناییها و قابلیت‌های خلق ارزش یک شرکت در یک چشم‌انداز استراتژیک است ولی مدیریت دانش عمدتاً بر روی پیاده‌سازی عملیاتی وتاکتیکی فعالیتهای مرتبط با دانش در درون سازمان تأکید دارد و بیشتر درگیر جزئیات فعالیتهای مرتبط با دانش، برای تسهیل خلق، جمع‌ آوری و انتقال و استفاده از دانش است. و نهایتاً هدف آن، تعقیب و پیگیری یک سازمان هوشمند؛ از طریق خلق و ماکزیم کردن سرمایه فکری است. نکته مهم این است که این دو مفهوم اجزای سازنده یا بلوکهای ساختاری لازم برای مدیریت سازمان در هزاره جدید هستند و می‌بایستی برای حداکثر اثربخشی  و به منظور تحقق اهداف ، با یکدیگر ادغام و یکپارچه شوند(Wiig, 1997).

اثربخشی مدیریت سرمایه فکری

اثر بخشی فرآیندهای مدیریت دانش برای رشد وحفظ سرمایه فکری  ؛ به تطابق [1]  فرآیندهای مدیریت دانش با الزامات سازمانی بستگی دارد.بنابراین یک معیار معیار کلیدی برای موثربودن فرایندهای مدیریت دانش ؛ به میزان تطابق فرآیندهای مدیریت دانش با شناخت شناسی سازمانی بستگی دارد ( Marr ,2003).

نونکا نتیجه گیری می کند که علیرغم اهمیت گسترده  سرمایه فکری  به عنوان منبع حیاتی مزیت رقابتی ؛ درک کمی ازاین موضوع که چگونه و چطوری سازمانها بطور واقعی ؛ سرمایه فکری  را از طریق مدیریت دانش پویا خلق کنند وجود دارد.

بر طبق گفته کوننو [2] و نونکا خلق دانش مستلزم یک زمینه مشترک است که عنوان Ba  را دارد . Ba  بصورت یک فضا مشترکی تعریف می شود که فیزیکی یا مجازی یا روحی است . خلق دانش در مقایسه با اطلاعات نمی تواند جدا از زمینه یا Ba  آن  بررسی شود.

این موضوع بطور ضمنی به اشاره می کند که عملیات   مدیریت دانش در سازمانها مجبور هستند تا با الزامات فردی و گروهی خلق دانش تطابق و انطباق داشته باشندبنابراین به منظور اطمینان حاصل کردن از موفقیت و اثربخشی مدیریت سرمایه فکری سازمانها نیاز دازند تا سیستم های اعتقادی معرفت شناختی خود را درک کنند.( Marr ,2003).

ادبیات بسیار زیادی درباره این موضوع که دانش چیست و چگونه می بایستی مدیریت شود وجود دارد . اگر سازمانها فقط سعی کنندکه مدل خلق دانش خود را بر افراد سازمان خود تحمیل کنند قطعاً شکت خواهند خورد.سپس لازم است که آنها اعتقادات افراد را به منظور طراحی سیستم مدیریت دانش درک کنند.

[1] - Match

[2]-Konno

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...