سازمان جهانی بهداشت مهارتهای زندگی را چنین تعریف نموده است: توانایی انجام رفتار سازگارانه و مثبت به گونه ای که فرد بتواند با چالشها و ضروریات زندگی روزمره خود کنار بیاید. بطور کلی مهارتهای زندگی عبارتند از توانایی هایی که منجر به ارتقای بهداشت روانی افراد جامعه، غنای روابط انسانی، افزایش سلامت و رفتارهای سلامتی در سطح جامعه می گردند. مهارتهای زندگی هم به صورت یک راهکار ارتقای سلامت روانی و هم به صورت ابزاری در پیشگیری از آسیب های روانی – اجتماعی مبتلا به جامعه نظیر اعتیاد ، خشونت های خانگی و اجتماعی ، آزار کودکان ، خودکشی ، ایدز و موارد مشابه قابل استفاده است به طور کلی مهارتهای زندگی ابزاری قوی در دست متولیان سلامت روانی جامعه در جهت توانمندسازی جوانان در ابعاد روانی – اجتماعی است. این مهارتها به افرادکمک می کنند تا مثبت عمل کرده، هم خودشان و هم جامعه را از آسیب های روانی – اجتماعی حفظ کرده و سطح بهداشت روانی خویش و جامعه را ارتقاء بخشند (پارسا، 1388، 1).

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

با رشد فزاینده آگاهی در حوزه روان­شناختی و پیدایش گستره­های نو، مفهوم سرسختی به عنوان یکی از ویژگی­های شخصیتی مورد توجه نظریه پردازان روان شناسی به ویژه روا شناسان مثبت­گرا قرار گرفته است. در این چهارچوب سرسختی به عنوان ترکیبی از نگرش ها و باورها تعریف می شود که به فرد انگیزه و جرأت می دهد تا در مواجهه با موقعیت های فشارزا و دشوار، کارهای سخت و راهبردی انجام دهد و برای سازگاری با آن شرایط سرسختانه فعالیت کند تا از میان رویدادهایی که می تواند به صورت بالقوه واجد پیامدهای فاجعه آمیز و ناخوشایند باشند راهی به سوی رشد و تعالی باز کند و فرصت هایی برای رشد فراهم آورد (مدّی، 2002، 173).

 

 

سرسختی احساس بنیادی از کنترل است که به فرد سرسخت امکان ترسیم و دسترسی به فهرستی از راهبردها را می دهد و باعث پرورش دیدی خوش بینانه نسبت به استرس ها می شود. نتایج برخی از مطالعات نشان می دهند که افرادی که از سرسختی روان شناختی قوی برخوردارند، در مقایسه با افراد دارای سرسختی روان شناختی ضعیف در پاسخ به تنش کمتر، دچار آسیب جسمانی و یا روانی شوند. در دو مطالعه که بر روی نمونه های متفاوت انجام شده مشخص شده رابطه مثبت و معنی داری بین سرسختی و کیفیت زندگی وجود دارد. در دو مطالعه دیگر نیز بین سرسختی روان شناختی و سلامت روان رابطه معنی­دار یافته شده است. همچنین در مطالعه بر روی بازماندگان زلزله بم مشخص شد بین سرسختی و خودتاب آوری با سلامت روان رابطه مثبت معنی دار وجود دارد (حقیقی، 1392، 386).

 

 

این یافته ها شاید بتواند نشان دهد که سرسختی یک نیاز اساسی برای افزایش بهزیستی اجتماعی است.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

به طور کلی بهزیستی ارزیابی یک فرد از کیفیت تجربیات، آگاهی ها، ارتباط ها و سایر مسایل فرهنگی و مرتبط با ارزشمندی­های فرد در زندگی اوست (کییز و همکاران، 2002، 82).

 

 

ریان و دسی (2001) و دیگر پژوهشگران ابعاد گوناگونی از احساس بهزیستی را مورد دقت قرار داده اند.

 

 

چنانچه در سال 1948 سازمان بهداشت جهانی، بهزیستی اجتماعی را یکی از چند متغیر کلی سلامت فرد تعریف کرد. مدل چند وجهی کییز (1998، 2) از بهزیستی اجتماعی شامل پنج جنبه می شود که میزان کارکرد بهینه افراد را در عملکرد اجتماعی آن­ها معلوم می کند.

 

 

پنج عنصر یا جنبه ی بهزیستی اجتماعی از نظر کییز (1998، 2) یعنی پیوستگی، یکپارچگی پذیرش، تشریک مساعی و شکوفایی با اندازه های مربوط به سلامت روان مربوط هستند.

 

 

با توجه به آنچه گفته شد این پژوهش برآن است تا بداند آیا آموزش مهارت­های زندگی بر سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی خانم­های خانه دار و شاغل اثربخش می باشد؟

 

 

 

    • اهمیت و ضرورت پژوهش:

 

 

پژوهش های متعدد نشان داده اند که خودآگاهی، عزت نفس واعتماد به نفس شاخص های اساسی توانمندی ها وضعف های هر انسان است. این سه ویژگی فرد را قادر می سازد که فرصت های زندگی اش رامغتنم شمرده برای مقابله با خطرات احتمالی آماده باشد به خانواده و جامعه اش بیاندیشد ونگران مشکلاتی که در اطرافش وجود دارد باشد و به به چاره اندیشی بپردازد. مهارت های زندگی به عنوان واسطه های ارتقای سه ویژگی فوق الذکر در آدم ها می توانند فرد وجامعه را در راه رسیدن به اهداف فوق کمک نمایند (پارسا، 1388، 1).

 

 

کوباسا (1979) سخت کوشی را به عنوان سازه ای متشکل از سه مؤلفه به هم وابسته شامل تعهد، کنترل و مبارزه طلبی معرفی کردند. این سازه هنگام مواجهه فرد با ظرایط و حوادث استرس زا بر تفسیرها و برداشت های او برای سازش بهتر تأثیر می گذارند. مرلفه تعهد به باور فرد نسبت به اهمیت، ارزش و معناداری فعالیت ها  امور زندگی اطلاق می شود؛ مرلفه کنترل تعیین کننده این باور است که تغییرات زندگی قابل پیش بینی و کنترل پذیر هستند؛ و مؤلفه مبارزه طلبی بیان کننده این باور است که تغییرات زندگی واقعیییت هایی معمول هستند و به منزله موقعیت ها و آوردگاه­هایی برای مبارزه تلقی می شوند نه تهدید. این باورها می توانند نقش محافظتی داشته باشند زیرا ویژگی استرس زایییی یک حادثه را کاهش می دهند و در نتیجه تأثیر عامل استرس زا بر سلامت روانی را تحلیل می برند (بشارت، 1388، 3).

 

سرسختی روانشناختی سازه ای است که به عنوان یک ویژگی شخصیتی و با نقش موثر خود در تعدیل پیامدهای استرس، مطالعات گسترده ای را تا کنون به خود اختصاص داده است. فلاسفه و دانشمندان علوم اجتماعی در طول سالها تحقیق، افراد بسیاری را مشاهده کردند که به دلیل ویژگی های شخصیتی معینی، بهتر با موقعیت های ناخوشایند زندگی، سازگار بودند (سامانی و همکاران، 1386، 290).

 

 

در فرهنگ عامه نیز افرادی هستند که با صفاتی چون «مقاوم» و «صبور» شناخته می شوند، این افراد ظاهراً بهتر از سایرین، مشکلات را تحمل می کنند و دیرتر از پای در می آیند. تا سه دهه اخیر، پژوهش های بسیار اندکی در زمینه ویژگی های شخصیتی (رفتاری و شناختی) چنین افرادی انجام شده بود. در اواخر دهه 1970 یک تیم تحقیقاتی به سرپرستی سالواتور مدی و سوزان کوباسا یک پژوهش طولی در زمینه شغلی انجام دادند. آنها میان افرادی که در شرایط شغلی همراه با استرس شدید، در کارشان موفقیت کسب کرده بودند و کسانی که در شرایطی مشابه، دچار مشکلات عملکردی شده بودند، تمایز قایل شدند. آنها باور سرسختی را به عنوان یک سیستم حیاتی برای حفظ

پروژه دانشگاهی

 سلامت و عملکرد، در برابر استرس پیشنهاد كردند و فرض كردند كه سرسختی از اثرات زیان آور فشار روانی جلوگیری می­كند و به این ترتیب شخصیت سرسخت از بیماریهای وابسته به فشار روانی محافظت می­كند (مجیدیان، 1386، 120).

 

 

کییز (1998، 2) بهزیستی­اجتماعی را به عنوان گزارش شخصی افراد از کیفیت ارتباطات آنها با دیگران تعریف می­کند.

 

 

از ابتدا نیز بهزیستی اجتماعی به عنوان ادراک  افراد از یکپارچگی آنها با جامعه پذیرش دیگران، پیوستگی با اجتماع و احساس فرد از مشارکت با جامعه تعریف می شد (لارسون، 1996، 38).

 

 

کییز (1998، 2) درک کیفیت، سازمان بندی و قابل فهم بودن دنیا را عنصر پیوستگی و کیفیت ارتباط با جامعه را عنصر یکپارچگی در نظر می گیرد.

 

 

از نظر او شناخت و پذیرش دیگران، عنصر پذیرش و ارزش فرد به عنوان یک شریک اجتماع عنصر تشریک مساعی و سرانجام باور به تحول مثبت اجتماعی عنصر شکوفایی بهزیستی اجتماعی است. این عناصر می تواند وحدت اجتماعی، تشریک مساعی، پیوند اجتماعی و حس ظرفیت برای رشد مداوم جامعه و میزان راحتی افراد را در پذیرش دیگران ارزیابی کنند (کییز، 2005، 83) و در مجموع وجود یا عدم وجود سلامت روان را مطرح می کند.

 

 

 

    • اهداف پژوهش:

 

 

هدف از این پژوهش کمک به زنان در راستای افزایش سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی برای افزایش توانایی در رویارویی با سختی ها و زندگی و مهارتهای ارتباطی می باشد.

 

 

1-5-1- هدف اصلی پژوهش:

 

 

بررسی تفاوت اثربخشی آموزش مهارت­های زندگی بر سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی

 

 

1-5-2- اهداف فرعی پژوهش:

 

 

 

    • بررسی تفاوت سرسختی روان شناختی بین زنان شاغل و خانه دار

 

 

    • بررسی تفاوت بهزیستی اجتماعی بین زنان شاغل و خانه دار

       

        • فرضیه های پژوهش:

           

            • فرضیه اصلی پژوهش:

           

           



       

       



 

 

آموزش مهارتهای زندگی بر سرسختی روان شناختی در زنان اثربخش می باشد.

 

 

آموزش مهارتهای زندگی بر بهزیستی اجتماعی در زنان اثربخش می باشد.

 

 

 

    • فرضیه های فرعی پژوهش:

 

 

 

 

    • میزان سرسختی روان شناختی در زنان شاغل و خانه دار متفاوت می باشد.

 

 

    • میزان بهزیستی اجتماعی در زنان شاغل و خانه دار متفاوت می باشد.

       

        • متغیرهای پژوهش:

       

       



 

 

متغیر مستقل: آموزش مهارت های زندگی

 

 

متغیرهای وابسته: سرسختی روان شناختی، بهزیستی اجتماعی

 

 

متغیر تعدیل کننده: شغل

 

 

متغیر کنترل: جنسیت

 

 

متغیرهای مزاحم: تحصیلات، درآمد، وضعیت خانوادگی

 

 

 

    • تعریف متغیرهای پژوهش:

 

 

1-8-1- آموزش مهارت های زندگی

 

 

تعریف نظری: مهارتهای 10 گانه زندگی عبارتند از: خودآگاهی – روابط بین فردی -ارتباط- تفکر نقادانه- تفکر خلاق- تصمیم‌گیری- حل مسئله- مقابله با فشار-مقابله با هیجان‌های ناخوشایند- هم‌دلی (اسمیت و گری، 2005).

 

 

تعریف کاربردی (عملیاتی): آموزش مهارت زندگی در این پژوهش برگزاری کلاس آموزش مهارت های زندگی به زنان شاغل و خانه دار در شهر رشت می باشد.

 

 

1-8-2- سرسختی روان شناختی

 

 

تعریف نظری: برخی افراد راهکار‌های خاصی برای مقابله با مشکلات دارند، مرگ عزیزان، شکست‌های مالی و بیماری‌های مختلف سرنوشت مشترک همه انسان‌هاست ولی واکنش‌های افراد به این مسائل به هیچ عنوان شبیه به هم نیستند. در روان‌شناسی از این افراد تحت عنوان سخت جان یاد می‌شود. مطلب حاضر با تکیه بر نگاه روان‌شناسانه بیشتر به ویژگی‌های شخصیتی افراد سخت‌جان می‌پردازد. به اعتقاد روان‌شناسان شخصیت سر سخت از 3 مؤلفه اصلی تعهد، کنترل و مبارزه‌جویی تشکیل شده است (نمازی، 1391، 13).

 

 

تعریف کاربردی: در این پژوهش سرسختی روان شناختی نمره ای است که آزمودنی در پرسشنامه سنجش سرسختی روان شناختی کیامرثی (1377) به دست می آورد.

 

 

1-8-3- بهزیستی اجتماعی:

 

 

تعریف نظری: سلامت اجتماعی عبارت است از آن بخش از سلامت افراد که نه جسمانی است و نه به سلامت روان آنها مربوط است (منظری، 1391، 1).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...