اهمال کاری و اهمال کاری فعال
همانگونه که ذکر شد از پدیده اهمال کاری و ابعاد آن تعاریف و طبقه بندی های بسیار صورت گرفته است و پیرامون این متغیر نظرات گوناگونی ، ابراز شده است . اما پیچیدگی در فهم اهمال کاری زمانی بیشترشد
که نتایج و تحقیقات نشان داد . درنگ در اهمال کاری در برخی مواقع می تواند سازگارانه باشد. یافته های اخیر از وجود سازگارانه تعلل حمایت می کنند که با متغیرهای مثبت روان شناختی و نتایج مثبت آموزشی مرتبط هستند . اما در برخی دیگر از محققان معتقدند که مفهوم اهمال کاری فعال ، نوعی پارادوکس است .
زیرا تعریف روان شناختی اهمال کاری نه تنها شامل به تعویق انداختن تکالیف می شود ، بلکه هم چنین نوعی شکست در فرآیندهای خود تنظیمی اشخاص به شمار می رود . از این رو اهمال کاری فعال به تعویق انداختن کارها بدون دلیل منطقی نیست . بلکه نوعی تعلل هدفمند و با اراده است . ( فراری ،2001)
وجود اهمال کاری فعال تا اندازه ای به این دلیل مورد انتقاد قرار گرفته است که مقیاس کلی اهمال کاری، نمره های پایینی را درباره نقش اهمال کاری برانگیزاننده نشان داده است . اهمال کاری برانگیزاننده نوعی از اهمال کاری است . به دلیل فشار زمان افراد برای انجام تکالیف برانگیخته می شوند. و آن ها را بهتر از وقتی که در شرایط معمولی هستند انجام می دهند . به هر حال اهمال کاری فعال شامل ابعاد اضافه تعلل در کنار انجام بهتر کار تحت شرایط فشار می شود . به علاوه نتایج تحقیقات نشان می دهد ، که برخی از دانش آموزان در کارهای خود تعلل می کنند . چون تحت شرایط فشار کار خود را بهتر انجام می دهند . ( فراری ، 2001 )
تفاوت اصلی اهمال کاری فعال هدفمند بودن و ارادی بودن آن ها است . در واقع اهمال کاری نوعی فرار غیر منطقی از انجام تکالیف است . اما اهمال کاری فعال یا درنگ فعال ، نوعی به تأخیر انداختن آگاهانه و منطقی تکلیف است که نسبت به شکل های سنتی اهمال کاری کمتر ناتوان کننده است . مثالی از انواع سازگارانه تعلل شامل مواردی است ، که افراد یک تکلیف را به این دلیل به تعویق می اندازند . که تکالیف مهم تر را اولویت بندی کرده اند . یا زمانی که برای انجام تکالیف نیازمند منابع بیشتری هستند ، و برای جمع آوری اطلاعات بیشتر ، انجام تکلیف را به تعویق می اندازند . که تکالیف مهم تر را اولویت بندی کرد ه اند یا زمانی که برای انجام تکلیف نیازمند منابع بیشتری هستند . و برای جمع آوری اطلاعات بیشتر ، انجام تکلیف را به تعویق می اندازد . ( فراری ، 2001 )
(چویی و موران ، 2009 ) برای اندازه گیری جنبه های هدفمند تعلل ، ابزاری را طراحی کردند . که چهار بُعد اهمال کاری فعال را نشان می دهد .
بُعد اول آن تصمیم عمدی برای تعلل را شامل می شود . با هدف استفاده بهتر از زمان که با فاصله انداختن عمدی افراد اهمال کارمتفاوت است . دومین بُعد ترجیح دادن انجام تکلیف تحت فشار زمانی است . برخلاف احساسات منفی مرتبط با تعلل در تکالیف که در افراد اهمال کارتجربه می شود . افرادی که اهمال کارفعال هستند . اعتقاد دارند که تحت شرایط فشار بهتر کار می کنند . و احساس می کنند که به وسیله ی چالش تکلیف در آخرین لحظات برانگیخته می شوند . بُعدسوم نشان دهنده ی توانایی روبرو شدن با ضرب العجل ها است . به رغم عقب انداختن تکلیف که متفاوت است از کمبود پشتکار و ناتوانی در تکمیل کارها در آخرین فرصت تعیین شده ، که توسط افراد اهمال کار تجربه می شود. آخرین بُعد شامل رضایت از نتیجه کار است به رغم دیر انجام دادن آن ، این احساس رضایت در افراداهمال کار دیده نمی شود ( به نقل از فراری ،2001 )
-Chui
- Muran
[پنجشنبه 1400-03-06] [ 08:09:00 ب.ظ ]
|