در این میان توجه به مسائل و مشکلات زنان که در واقع نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند از عمدهترین وظایف نمایندگان به خصوص زنان منتخب حاضر در مجلس محسوب میشود. زیرا از جمله تکالیف مهمی که قانون اساسی مقرر داشته این است که «دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید» و «زمینههای مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او را ایجاد کند». (اصل بیست و یکم قانون اساسی).
با توجه به نابرابری جایگاه زنان نسبت به مردان در عرصه حقوقی و قانونگذاری علیرغم ظهور جنبشهای برابریخواهانه زنان در تاریخ معاصر و علیالخصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، گاهی نگاه قانونگذاران و مجالس قانونگذاری در راستای تحقق ادعای خود مبنی بر دفاع از حقوق زنان، به تأمین حقوق زنان با تدوین و تصویب قوانینی معطوف گردیده است. هرچند در حمایت قانونی از حقوق زنان در مقایسه با سدههای پیشین، تفاوت چشمگیری را شاهد هستیم، هنوز بین آنچه که در واقعیت شاهد هستیم و آنچه که باید باشد، فاصله زیادی وجود دارد؛ بنابراین در این تحقیق بر آن شدیم تا با توسل به مستنداتی که در اختیار داریم این شکاف را در دو دوره مجلس شورای اسلامی ایران با دو ایدئولوژی سیاسی متفاوت طی دو دوره زمانی: «7 خرداد 1379 تا 6 خرداد 1383(مجلس ششم)» و «7 خرداد 1383 تا 6 خرداد 1387(مجلس هفتم)» نشان دهیم.
با توجه به اینکه قانون اساسی، وظایفی را به عهده مجلس شورای اسلامی به عنوان قوه قانونگذار در احقاق حقوق مادی و معنوی زنان قرار داده است، در این تحقیق به دنبال پاسخگویی به این سوال هستیم که: مباحثات و مصوبات مجالس قانونگذاری ششم و هفتم چه تأثیراتی بر جایگاه قانونی زن و احقاق حقوق او گذاشتهاند؟
برای این منظور ابتدا سعی میکنیم دیدگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را بر مبنای سه نگرش کلی تقسیم بندی کرده و ببینیم چه نوع نگاه و نگرشی بر دیدگاه امام و قانون اساسی حاکم بوده و آیا برابری و یکسانی حقوقی زن و مرد که مدنظر امام بوده، در قانون اساسی کشور منعکس شده است؟ و اگر نشده، این خلأ ها کجاها نمود بیشتری پیدا کرده و در راستای تحقق برابریها، دو مجلس مردمی ششم و هفتم شورای اسلامی چه اقداماتی را انجام دادهاند و در این دو مجلس چه نگرشی بر مصوبات و مباحثات در حوزه زنان سایه افکنده است؟ تقسیمبندی مواد قانون اساسی و دیدگاه زنمحور رهبر انقلاب اسلامی و مصوبات زنمحور دو مجلس ششم و هفتم بر مبنای دو دیدگاه و نگرش صورت گرفته که عبارتند از:
1- دیدگاه تساویگرای هویتی: که بر مبنای آن فردیت و استقلال زن مدنظر بوده و زن دارای هویت مستقل است و به عنوان یک انسان و نه صرفاً یک زن دارای هویت است و در قالب یک انسان مطرح میشود و دارای جایگاه خاص انسانی است و همه حقوق یک انسان به او تعلق میگیرد. (زن مستقل)
2- دیدگاه تفاوتمحور جنسیتی: که بر مبنای این دیدگاه، زن در قالب نقش مادری و همسری هویت پیدا میکند و حضورش در اجتماع هم به صرف تکالیف و مسئولیتی است که صرفاً به لحاظ نقش شهروندی بر او حمل میشود نه به لحاظ یک حق انسانی و به عبارتی؛ زن متناسب با نقش خود صاحب حقی میشود. (زن به عنوان مادر، همسر، دختر)
ب) اهمیت موضوع
با توجه به اینکه «رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی» در صدر وظایف برای تضمین حقوق او قرار دارد، لذا باید نهادها و سیاستگذاران قانونی موظف باشند تا مسیر رسیدن به این امر مهم را هموار نمایند. بدین ترتیب، زنان در سایه این حمایتهای قانونی میتوانند از امکانات قانونی برای رشد همهجانبه خود بهره ببرند و نهادها و سازمانهای مختلفی که در ارتباط با این امر کار میکنند نیز مکانی برای طرح مسائل و مشکلات خود داشته باشند تا بهتر بتوانند در همکاری با یکدیگر در این راستا گام بردارند.
ج) پرسشهای تحقیق
در این تحقیق به دنبال پاسخ به این پرسشها هستیم:
سوال اصلی:
مجالس قانونگذاری ششم و هفتم در وضع قوانین برای بهبود جایگاه زنان بر وفق قانون اساسی تا چه اندازه موفق بودهاند و خلاء قانونگذاری در این باره چگونه است؟
سوالات فرعی:
زن در نگاه امام خمینی چه جایگاهی دارد؟
زن در قانون اساسی چه جایگاهی دارد؟
آیا نگرش امام خمینی بر قانون اساسی کشور در حوزه زنان منعکس است؟
نگاه غالب مجلس ششم نسبت به زن چه نگاهی است؟
آیا مجلس ششم در راستای تحقق اهداف امام در حوزه زنان حرکت کرده است؟
نگاه غالب مجلس هفتم نسبت به زن چه نگاهی است؟
آیا مجلس هفتم در راستای تحقق اهداف امام در حوزه زنان حرکت کرده است؟
مجالس ششم و هفتم در مقایسه با یکدیگر چه اقداماتی برای بهبود جایگاه قانونی زنان انجام دادهاند؟
آیا دو مجلس ششم و هفتم در مصوبات خود، در راستای تحقق نگرش امام خمینی و قانون اساسی در حوزه زنان گام برداشتهاند؟
کدام یک ازدو مجلس ششم و هفتم در مقایسه با یکدیگر در حوزه زنان موفق عمل کرده است؟
در چه حوزههایی از حقوق زنان، خلاء قانونگذاری همچنان باقی مانده است؟
د) فرضیههای تحقیق
فرضیه اصلی:
به نظر میرسد که مصوبات مجالس قانونگذاری ششم و هفتم در وضع قوانین برای بهبود جایگاه زنان بر وفق قانون اساسی ناموفق بودهاند و خلاء قانونگذاری در اینباره همچنان وجود دارد.
هـ) پیشینه تحقیق
در مورد بررسی نگرش حاکم بر زن در قانون اساسی و متن سایر قوانین چه در داخل و چه در خارج از کشور کمتر مطلبی صریحاً به این موضوع اشاره داشته است و تنها چند مقاله و کتاب که به نوعی میتوان گفت صرفاً اشارههایی داشته و بیشتر به قوانین مرتبط با زنان یا قوانین تبعیضآمیز پرداختهاند، در دسترس میباشد. بیشتر منابع در دسترس، عمدتاً خود کتب قوانین و مصوبات و مباحثات و مذاکرات مجلس در سایت مجلس شورای اسلامی ایران و نیز مصاحبهها و نوشتههای خود نمایندگان دورههای مختلف مجالس قانونگذاری و مقالات نه صرفاً علمی همین افراد میباشد که در فهرست منابع ذکر خواهند شد. در ادامه به کتب و مقالات چندی اشاره میشود که ارتباط هرچند ناچیزی با موضوع داشتهاند.
در مقالهای تحت عنوان: «زن و خانواده در مشروح مذاکرات قانون اساسی» نگرش خبرگان ملت به زن و خانواده در مشروح مذاکرات مجلسِ بررسى نهایى قانون اساسى در سه حوزه: معرفتشناسى، حقوق و تکالیف و مشارکت سیاسى اجتماعى، بازیابى شده است.
درتحقیقی با عنوان «مقایسه جایگاه زنان در برنامههای توسعه و کلان جمهوری اسلامی ایران» به نظر میرسد توجه به جایگاه زنان در برنامههای توسعه بر روی محور حداقلها و حداکثرها در نوسان بوده، و حداقلها از برنامه اول شروع شده و در برنامه چهارم و پنجم به سمت حداکثرها پیش میرود. در مجموع توجه به جایگاه زن در فرایند توسعه کشور در برنامههای سوم، چهارم و پنجم توسعه، دارای روندی رو به بهبود و پیشرفت بوده است و هر جا که این مهم (جایگاه و نقش زنان) تضعیف شده، کل فرایند توسعه انسانی کشور دچار فرسایش آماری گشته است.
در کتابی تحت عنوان: «حقوق زن در قوانین جمهوری اسلامی ایران» به نقد و بررسی حقوق خاص زنان در قانون اساسی و سایر قوانین موضوعه پرداخته شده و در فصل دوم از کتاب، نگرش قانون اساسی به زن را نگرشی مبتنی بر نقش سنتی آنان در جامعه یعنی مشارکت آنان در تشکیل خانواده دانسته است. به عبارت دیگر زن به مناسبت همسر و مادر بودن مورد توجه قرار گرفته است.
در کتابی با عنوان: «حقوق زن در ایران و اسناد بینالمللی» به بررسی حقوق مختص زن در قانون اساسی و سایر قوانین موضوعه ایران و مقایسه این قوانین با اسناد بینالمللی و حقوق بشری پرداخته شده است.
و) مبانی نظری
از آنجایی که قوانین ما، تحت تأثیر فقه ما قرار دارد، بنابراین در تبیین دیدگاههای نظری درباره حقوق زنان ناگزیر از بیان نظرات فقها و صاحبنظران، عموماً در گستره کشورهای اسلامی و خصوصاً ایران هستیم.
در دو قرن اخیر به موازات حرکتهای ملیگرایانه، استعمار ستیز، استقلال طلب و آزادیبخش، زنان در کشورهای اسلامی نهضتی را آغاز کردند. از طرفی آشنایی مسلمانان با تحولات و اندیشههای مدرن غرب که در نتیجه گسترش روابط با دنیای غرب صورت گرفت، سبب تغییراتی در ساختار سیاسی و اقتصادی و … شد که زمینه ساز تحولات بسیاری در جوامع مسلمان گردید. این تغییرات در جهان عرب، با آغاز «نهضت رنسانس» در ابتدای قرن 19 میلادی، منجر شد تا زنان به کندی، حقوق از دست رفته خویش را دوباره کسب کردند…».
در راستای مبارزات زنان در کسب حقوق از دست رفته، مهمترین مساله دستیابی به حق آموزش و تحصیل برای دختران و تأسیس مدارس دخترانه بود. در شرایطی که سنتگرایان دینی و مذهبی به شدت با این تحول مخالفت میورزیدند، مصلحان و اندیشمندانی که از نزدیک با تحولات و دستاوردهای تمدن غرب آشنایی پیدا کرده به دنبال راه حلهایی بودند تا به این جوامع عقب مانده سامان بخشند و بتوانند پیشرفت و توسعه را آنچنان که در جوامع غربی و اروپایی به وضوح دیده میشد، برای مسلمانان به ارمغان آورند.
در آن زمان، طیف گستردهای از متفکران و مصلحان اجتماعی در جهان اسلام به دنبال تغییراتی در وضعیت حقوقی و اجتماعی جامعه و به خصوص زنان، نظریاتی را ارائه میکردند. این نظریات گاه در چارچوب شریعت و قوانین اسلامی و گاه از سوی روشنفکران تحصیلکرده در غرب، تحت تأثیر افکار آزادیخواهانه غرب به وضع زنان مسلمان از دیدگاهی غیر سنتی، تجددگرایانه و سکولار میپرداخت. میتوان نظریات ایشان را به این ترتیب دسته بندی کرد:
1- دسته اول: مصلحان اصولگرا که نسبت به مدرنیته، فمینیسم، آزادی و حقوق بشر به شیوه غربی، نگاهی انتقادی و محتاطانه اتخاذ کرده و تلاش نمودهاند تا مباحث مربوط به وضعیت و شرایط زنان را در دیدگاهی اسلامی و چهارچوب شریعت جستجو نمایند. در میان این گروه از اندیشمندان اسلامی با گستره متنوعی از آراء و عقاید مبتنی بر بنیادگرایی اسلامی و یا اجتهادی و پویا روبرو هستیم. از جمله کسانی که در این دسته قرار میگیرند عبارتند از: محمد عبده، سید جمال الدین اسد آبادی، سید قطب، محمد غزالی، مرتضی مطهری، محمد حسین فضل الله، محمد مهدی شمسالدین، امام خمینی «ره» (پیرو دیدگاه اجتهادی) و سید قطب، رشید رضا، محمد غزالی (پیرو دیدگاه نوسلفی یا بنیادگرا).
2- دسته دوم: شامل آن دسته از روشنفکران و اندیشمندانی است که به دلیل آشنایی با تحولات غرب در تمامی ابعاد و زمینهها و بالاخص موقعیت زنان، درصدد برآمدند تا به گونهای شرایط نابرابر و تبعیضآمیز زنان در جوامع اسلامی را تبیین نموده و به ارائه راهکارها و راهحلهایی مشابه با زنان در اروپا اقدام نمایند، در این طیف البته گروه دیگری از فعالین نیز حضور داشتند که در جهت مبارزه با استعمار و مداخله غربیان، جنبشهای ضداستعماری و ملیگرایانه را هدایت میکردند و نسبت به حضور زنان و فعالیتهای ایشان در این حرکت اظهار علاقه مینمودند.
3- دسته سوم: شامل مارکسیستها و چپگرایانی بودند که در جوامع اسلامی برای مدتی ظهور پیدا کردند.
) پور حسین، مهدی، (1383)، «زن و خانواده در مشروح مذاکرات قانون اساسی» ، ماهنامه پیام زن، شماره 155، ص 277-260.[1]
2) قدیمی،اکرم، ارسلان قربانی شیخ نشین و رحمان حریری، (1390)، «مقایسه جایگاه زنان در برنامه های توسعه و کلان جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه تحقیقات زنان، سال پنجم، پاییز، ش3.
) عبادی، شیرین، (1385)، حقوق زن در قوانین جمهوری اسلامی ایران، تهران، کتابخانه گنج دانش.[3]
) حسینی، عباس، (1386)، حقوق زن در ایران و اسناد بین المللی، تهران، کتابخانه گنج دانش.[4]
[جمعه 1399-12-01] [ 09:46:00 ب.ظ ]
|