ایجاد نوآوریها و در نتیجه خلق دانش جدید از دیرباز از مهمترین کارکردهای مؤسسات دانشگاهی به شمار می آمده و در این راستا بیشترین اهتمام جامعه دانشگاهی در ارتقا دانش و تقویت سرمایه های فکری با بهره مندی از منابع موجود بوده است. لازم به ذکر است که مؤسسات دانشگاهی به عنوان مراکز تولید و اشاعه دانش بیش از هر سازمان دیگری نیازمند اجرای مدیریت دانش هستند. با اینکه دانشگاهها خود مخازن دانش هستند، تاکنون توجه کافی به سرمایه های فکری و دانش تولید شده بوسیله جامعه دانشگاهی مبذول نشده است. این ضعف مدیریتی سبب شده است که بسیاری از سرمایه های ارزشمند موجود برای همیشه ناشناخته بمانند. از سوی دیگر عدم توجه به دانش تولید شده در داخل و فقدان یک رویکرد تجاری دانشگاهها را به لحاظ مادی نیز متضرر نموده و سبب شده است که بسیاری از این دانشها، آثار و تحقیقات علمی اساتید توسط ناشران خصوصی منتشر و در قالب منابع اطلاعاتی دوباره به خود دانشگاهها فروخته شود(حاضری و دیگران، 1385). البته تردیدی نیست که گسترش فنآوری های پیشرفته اطلاعات و ارتباطات از جمله اینترنت در سالهای اخیر کمک فراوانی به این مهم نموده و مدیریت اثربخش کلیه منابع را در تمامی بخشها امکانپذیر ساخته است.
اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
در دسته بندی كه از سوی صاحب نظران كسب و كار ارایه گردیده، دهه ١٩٨٠ را دهه جنبش كیفیت (تاكید بر این كه برای دستیابی به كیفیت برتر، همه كاركنان باید از قدرت فكری خود بهتر استفاده كنند)، دهه ١٩٩٠ را دهه مهندسی مجدد (استفاده از فناوری برای بهبود فرایندهای كسب و كار و كاهش هزینه ها) و دهه ٢٠٠٠ را دهه مدیریت دانش لقب داده اند(لاجوردی و خانبابایی، 1386). مدیریت دانش ابزاری است که امکان بهره گیری مؤثرتر از دانش در راستای اهداف و برنامه های سازمانها فراهم آورده و رقابت پذیری یک سازمان را ممکن خواهد ساخت. امروزه حضور دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در بازار دانش و استفاده از مدیریت دانش در جهت تحقق اهداف سازمانی، به عنوان یک امر ضروری شناخته شده است. توسعه آموزشها در یک ساختار مناسب هر چند می تواند مفید باشد، اما اگر دانش کسب شده مدیریت نشود و توسعه دانش در راستای نیازهای جامعه نباشد نمی تواند مشکلات زیادی را حل کند. بدین منظور باید این تفکر بین محققان و دانشگاهیان القا شود که آنچه باعث ماندگاری و پیشرفت علمی می شود، تسهیم و به اشتراک گذاشتن دانش تولید شده با دیگران است، نه عدم انتشار آن. بر این اساس برای دستیابی به پیشرفت های سریع علمی کشور و برای دستیابی به قدرت برتر منطقه طبق چشم انداز بیست ساله نظام جمهوری اسلامی ایران، هم افزایی در تحقیقات و فعالیتهای دانشگاهی و کم کردن شکاف علمی با کشورهای پیشرفته تنها در نتیجه توجه به مدیریت دانش میسر خواهد بود. در صورت ایجاد چنین رویکردی می توان از کلیه منابع به طور مستمر و بهینه در جهت دستیابی به اهداف مورد نظر استفاده نمود و از دوباره کاریها و پرداختن به کارهای موازی جلوگیری کرد، و دانش ذهنی ایجاد شده در نزد پژوهشگران به دانش عینی تبدیل می گردد و ضمن جلوگیری از از بین رفتن تجربیات و اطلاعات، نشر آن امکانپذیر می شود و شرایط لازم برای ماندگاری و موفقیت دانشگاهها در عرصه رقابتی فراهم خواهد بود. باید به این باور دست یافت که تمام دانشگاههای رقیب، از پیش به چنین اقدامی متوصل شده اند و این امر یک نیاز مبرم برای تمام مدیران نظام آموزش عالی کشور محسوب می شود. بنابراین بررسی وضعیت موجود دانشگاهها از لحاظ میزان برخورداری از مدیریت دانش یک فعالیت مقدماتی و مهم می باشد.
سؤالات تحقیق
هر تحقیقی با سؤالی در ذهن محقق شروع می گردد که این سؤال از مشاهده مسائل و مشکلات موجود ناشی می شود. در صورتیکه با توجه به بررسی ادبیات موضوعی تحقیق نتوان جهت خاصی را برای توصیف، بیان رابطه و یا بیان تفاوت بین متغیرها، پیش بینی کرد، باید به بیان سؤال ویژه پرداخت (سرمد،بازرگان و حجازی،1384). تحقیق حاضر در پی پاسخگویی به سؤالات زیر می باشد:
-سؤالات اصلی تحقیق:
مدیریت دانش در دانشگاه ها در چه سطحی قرار دارد؟
اهداف تحقیق
هر محقق و پژوهشگری از انجام تحقیق و پژوهش خود اهدافی دارد که کلیه فعالیتهای محقق در جهت آن صورت می پذیرد. لذا در تحقیق حاضر می خواهیم سطح مدیریت دانش دانشگاه ها را با استفاده از ابعاد ششگانه مدیریت دانش و گویه های مربوط به این ابعاد مورد بررسی و ارزیابی قرار دهیم. در واقع در این تحقیق میزان مدیریت دانش در دانشگاه ها با توجه به شاخصهای مشخص شده برای الگوی سیستم مدیریت دانش مورد ارزیابی قرار گرفت.
– هدف اصلی
ارزیابی مناسب بودن سطح مدیریت دانش در دانشگاه ها
.تعریف واژه ها و اصطلاحات
دانش سازمانی: ترکیب سیالی از تجربیات، ارزشها، اطلاعات موجود و نگرش های کارشناسی نظام یافته است که به فرایندهای کاری و حل مسایل یک سازمان کمک می کند(لاجوردی و خانبابایی، 1386).
دانش ضمنی: دانشی است که ما در ذهن خود داریم و ممکن است به سختی قابل ارائه و نشان دادن باشد.
دانش صریح: دانشی رسمی و نظام یافته بوده و به آسانی قابل به کارگیری مشترک است، از قبیل مشخصات محصولات، دستورالعملها و برنامه های کامپیوتری.
مدیریت دانش: فرایند شناسایی، در اختیار گرفتن، سازماندهی و پردازش اطلاعات برای خلق دانش می باشد که پس از آن توز یع و منتقل می شود و در دسترس دیگران قرار می گیرد تا برای خلق دانش سازمانی بیشتر به کار گرفته شود(لاجوردی و خانبابایی، 1386).
اکتساب دانش: درک و شناخت روابط بین اجزا، عناصر و عوامل مختلف بواسطه طبقه بندی، مرتب سازی، ارزیابی تطبیقی و مقایسه ای، شهود ذهنی و ادراکات حسی، بحث و گفتگو و … را می گویند.
خلق دانش: عبارت است از ایجاد ایده ها و راه حلهای نوین و مفید(لاجوردی و خانبابایی، 1386).
ذخیره: معرفی حافظه یكی شده در مخزن دانش با انواع الگوهای آن(زعفریان و دیگران، 1387).
تبدیل دانش: اشاره به فعالیتهایی دارد که در ارتباط با جریان دانش از یک بخش یا یک نفر به بخش یا نفری دیگر را شامل میشود و شامل ارتباطات ترجمه، تبدیل، تفسیر و تصفیه دانش می شود.
توزیع دانش: انتقال ایدهها، اطلاعات و دانش صریح و ضمنی بین کارکنان یک سازمان و بین سازمانهای همکار بوسیله ارتباطات رسمی و غیر رسمی حاصل از شبکه سازی، آموزش رسمی، گزارشات کاری، مصاحبه تخصصی، کارگاههای آموزشی، تیم سازی، جلسات گفتگو و … را توزیع دانش می گویند.
[شنبه 1399-12-02] [ 11:16:00 ق.ظ ]
|