نقد بر جرم شناسی فمینیسم
به خاطر وجود گرایشهای متعدد در جرم شناسی فمینیسمی این رویکرد جرم شناسی دارای جرم شناسی دارای انسجام در تئوریهای و اهداف شخص نمی باشد. شاید علت این مساله پرداختن به مسائل سیاسی و فلسفی باشد که در آن ها را از توجه نمودن به ساز و کارهای جرم شناسان باز داشته است. برخی از محققین معتقدند که این گرایش در تفهیم پیام خود شکست خورده است در حالیکه در نیمه اول قرن 20 با دلایل قانع کننده ای وارد عرصه اجتماع شده بود. ولی با طرح بحثهای تفرقه انگیزانه از مسیر خود دور شده است. حتی به نظر برخی دچار استحاله شده است.
1-ایجاد شکاف بین مردان و زنان از طریق افزایش حس بی اعتمادی و توجه به تفاوتهای آنها به جای شباهتها در برخی از برحه های زمانی کار به آنجا کشانیده شده است که نهضت مردان نیز شکل می گیرد. مسلماً این بخاطر انحراف جنبش فمینسم و دور شدن آنها از مسیر اصلیشان می باشد.
2-افراط در بزرگنمایی تفاوتهای جنسیتی از طریق عدم توجه به آداب و رسوم پذیرفته شده در جوامع که برخی تفاوتهای جنسیتی را نهادینه ساخته است وجود تفاوتهای زیستی اجتماعی زنان و مردان اجتناب ناپذیر است. نمی توان در مورد همه این تفاوتها رای به برابری زنان و مردان داد. مگر اینکه بخواهیم جامعه ای نوپا بر پایه باور های این قبیل دیدگاه ها بنا کنیم. امری به نظر غیر ممکن می رسد.
3-تفکیک اجتماعی بین زنان و مردان: در سطح جامعه شاهد افزایش حضور اجتماعی زنان هستیم. بنابراین مساله را به معنای تفکیک اجتماعی زنان از مردان تفسیر کنیم. بلکه پس از قرنها فرصتی برای زنان خواهم شده است که با حضور اجتماعی از استعدادهای خود به بهترین شکل بهره ببرند.
جرم شناسی فمینیستی خاطر حضور افکار افراطی جناح راست دچار تضعیف شد و علی رغم تحولات مهمی که در زنان به دنبال داشت با این حال شاهد برخی تبعیض ها در زندگی آن هستیم. بیشتر آنها دارای مشاغل کم در امد هستند و همچنان در برخی جوامع عنوان جنس دوم شناخته می شود.
گفتار چهارم: جرم شناسی بزه دیده شناسی
یکی از شاخه های بزه دیده شناسی می باشد که بررسی نقش بزه دیده یعنی قربانی جرم در تکوین پدیده مجرمانه بزه نحوه حمایت از وی و نیز اتخاذ تدابیر پیشگیرانه از بزه دیدگی مبادرت می ورزد. باید اذعان نمود رویکرد نخست بزه دیده شناسی به مقصر انگاشتن بزه دیده بوده است که این نوع بزه دیده شناسی متمرکز بر تبیین مولفه های جامعه شناختی و مردم شناختگی است. در این بررسی تنها بر روی نقش بزه دیده در وقوع جرم و میزان مسئولیت او تمرکز نکرده بلکه با توجه به موقعیت بزه دیده که او را در معرض بزه دیدگی قرار می دهد. به حمایت از بزه دیده در کاهش بزه دیدگی و کسب های وارده بر او تلاش می کند. کم کم جرم شناسی به سمت حمایت بزه دیدگان گام برداشت و بزه دیده شناسی حمایتی را مورد مطالعه قرار داد و با این استدلال که بزه دیده یا افراد تحت تکفل و وابسته به او در هر حال بزه دیدگی را تجربه کرده و متحمل مشکلات مادی و معنوی و روانی و عاطفی شده اند بر این باور که نظام کیفری باید در سیاستگذاری های تقنینی- قضائی خود مصالح و منافع بزه دیدگان را پیش از گذشته مورد توجه قرار داده و به جبران خسارت مادی او و مجازات بزهکار برای تسکین خاطره بزه دیدگان بسنده نکنند. کم کم جرم شناسی تبدیل به یک چنین مبارزاتی شد که دفاع از بزه دیده و مبارزه برای بهبود سرنوشت او و ارائه کمک و خدمات اجتماعی و حقوقی بزه دیدگان و تلاش در جهت ترمیم آثار سوء ناشی از بزه دیدگی را هدف خویش قرار می دهد.
- همان ص 102
[پنجشنبه 1400-03-06] [ 08:16:00 ب.ظ ]
|