همه پیشرفتهای شگفت انگیز انسان در دنیای امروز زائیده یادگیری است. آنچه در یادگیری و مطالعه نقش بسیار مهمی دارد علاقه، انگیزه، میل و رغبتی است که از درون شخص برمی خیزد و رفتار شخص را تحریک و آن را در جهتی مشخص هدایت میکند، زمانی که افراد با علاقه دنبال موضوع و مطلبی میروند، توجه و کوششهای آنها برای یادگرفتن مطلب چندین برابر میشود. افراد اساسا” دارای تواناییها و تمایلات متفاوت هستند و در واقع ظرفیت ساختن دانش از طریق تعمق فردی درباره محرک ها و منابع خارجی، و شرح و بسط مجدد دانش و تجارب شخصی در پرتو تعامل با دیگران و محیط صورت میگیرد و این مبین رویکرد انفرادی به یادگیری است. از پیش شرطهای تحقق چنین یادگیریای، ادراک نیاز به یادگیری، مشخص کردن هدف یادگیری و اعمال راهبردهایی برای دستیابی به آن هدف توسط فرد است(فورچری و همکاران، 2000).
با توجه به این که میان دانشجویان نگرشهای متفاوتی نسبت به دین وجود دارد و هم چنین دارای سبکهای یادگیری مختلفی هستند، بنابراین در این رابطه این را بررسی میکنیم که آیا افراد با سبکهای یادگیری متفاوت نسبت به دین گرایش متفاوتی دارند؟ اکثر آموزشهای جوانان در زمینه گرایش به دینباوری بدون توجه به سبکهای یادگیری آنان است در صورتی که، آموزشهای دینی بر اساس سبک یادگیری باشد قطعا” موفقیت بیشتری بدست میآید.
دیدگاه روانشناسی معاصر، ذهن انسان را بعنوان نظام پیچیدهای از فرآیندهای متعامل در نظر میگیرد كه اطلاعات مختلف را به شیوههای متفاوتی پردازش مینماید. سبكهای مختلف یادگیری در واقع بیانكننده نحوه پردازش اطلاعات در مقابل محركهای گوناگون میباشد. در عین حال كه افراد در موقعیتهای گوناگون، اطلاعات را با توجه به شرایط محیطی پردازش مینمایند، دارای كلیتی یكپارچه و خاص خود هستند و این كلیت، دارای ویژگیهای كم و بیش باثبات و پایدار است. افراد با توجه به این ویژگیهای كم و بیش باثبات و پایدار، به صورت منحصر به فرد عمل مینمایند. اینگونه عمل كردن، برخورد با محیط و با موقعیتهای یادگیری، تابع سبك یادگیری است و در نهایت سبك یادگیری، تابع ویژگی های شخصیتی كم و بیش ثابت و پایدار می باشد.(ایزنک و گلن[8]،1369)
اصطلاح سبكهای یادگیری كاملاً جدید است. نتایج مطالعات نشان میدهد افراد در چگونگی گرایش به یك تكلیف متفاوتند و این تفاوتها صرفاً ناشی از هوش و یا قابلیت های اجتماعی نیست. « این سبكها روشهای ترمیمی برای پردازش و سازماندهی اطلاعات و پاسخدهی به محركهای محیطی است».
یونگ نظریه سنخهای روانی را برای ردهبندی افراد بر حسب الگوهای شخصیتی متفاوت ارائه کرده است. نظریه یونگ بر روی چهار کارکرد روانی تمرکز دارد:
1.برونگرایی در مقابل درونگرایی 2 .منطق در مقابل شهود
3.تفکردرمقابل احساس 4 .قضاوتدر مقابل ادراک
سازة برونگرایی و نقطة مقابل آن درونگرایی، تقریبا در تمامی نظریههای مربوط به شخصیت نقش عمده ایفا میكند. کارل یونگ اولین كسی بود كه به توصیف بعد درونگرایی _ برونگرایی شخصیت پرداخته است و معتقد بود كه برونگراها انرژی روانی خود را بر بیرون و دنیای خارج متمركز میسازند و درونگراها انرژی خود را معطوف به درون، به سوی خود و رویدادهای خصوصی درونی، متوجه میسازند(کاستا،1990).
در روانشناسی، باورهای دینی به عنوان بخش جدایی ناپذیر ماهیت انسان تلقی می شود.آلپورت(1950) از رابطه انسان و مذهب سخن به میان آورده است. اگرچه در تعریف «دین» بین اندیشمندان اختلاف نظرهاى فراوانى وجود دارد، ولى «دین یعنى شیوه رفتار صحیح انسانى، آن گونه كه خدا مىخواهد. » از منظر قرآنى، كسى دیندار است كه اعمال و رفتار او موجب رضایت خداى سبحان شود.
دین به عنوان مقولهایی درزندگی انسان درتمامی شئون و روزنههای وجودی او اثر میگذارد و انسان نیز از آن متاثر میگردد. این تاثیر وتاثر هم در جنبه های فردی انسان است وهم در جنبههای اجتماعی.انسان ذاتا مشتاق دین است و فطرت او با عناصر درون دینی ارتباط تكوینی و ماهوی دارد(بشیری،1390)
در مورد مسأله مورد توجه این پژوهش متأسفانه پژوهشی که به شکل مستقیم به موضوع سبکهای یادگیری و رابطه آن با دینباوری در دانشجویان پرداخته باشد سندی در دست نیست، اما آنچه در این بین خصوصا در ایران کمتر مورد توجه بوده توجه به سبکهای یادگیری به عنوان فاکتور ارزیابی کننده برای مشخص کردن گرایش به دینباوری افراد می باشد. بر این اساس پژوهش حاضر میتواند رابطهی معنیداری بین سبکهای یادگیری و گرایش به دینباوری در بین دانشجویان جامعه آماری بیابد. این موضوع در هیچیک از پژوهشهای گذشته مورد توجه قرار نگرفته است. به عنوان مثال درپژوهشی که رزمجویی(1388)تحت عنوان رابطه تیپهای شخصیتی یونگ و ابعاد آن با پیشرفت تحصیلی دانشجویان است و یا در پژوهش دیگری هم كه توسط لیریو استیوارت(2012) انجام گرفته، درواقع تعامل بین سبكهای یادگیری دانشجویان با روشهای تدریس مورد بررسی قرارگرفته است و در چندین پژوهش دیگر بیشتر به رابطه سبکهای یادگیری با پیشرفت و عملکرد تحصیلی پرداخته شده است و در این پژوهشها دینباوری مورد غفلت واقع شده است. بر این اساس در این بررسی بهدنبال آن هستیم که ارتباط بین ابعاد مختلف متغیر سبکهای یادگیری را با موضوع گرایش به دینباوری دانشجویان دانشکده تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد را در سال تحصیلی 94-93 را مورد مطالعه قرار دهیم.
1-3- ضرورت و اهمیت مسأله
امروزه در تمام اقصی نقاط جهان وظیفه یاددهی و بهبود آن محور فعالیتهای تمام نهادهای آموزشی است و در واقع اعتبار یک نظام آموزشی وابسته به میزان یادگیری فراگیران آن قلمداد میشود یادگیری به عنوان یک متغیر بسیار پیچیده، محصول عوامل متعددی مثل هوش، انگیزه، محیط مناسب، عوامل خانوادگی و اجتماع است که از همه آنها تأثیر میپذیرد(امینی،1391).
یکی از ضروریات زندگی بشریت یادگیری است. روند رو به تحول زندگی انسانها به یادگیری آگاهانه وابسته است. هدف اساسی هر نظام آموزشی ایجاد شرایط بهینه برای تسهیل یادگیری است. در دنیای امروز برای پیشبرد تعلیم و تربیت نیاز به یادگیری و سبكهای خاص یادگیری میباشد. یادگیری فرایند پیوستهایی است، كه در سراسر طول عمر مخصوصا در طی دوره تحصیل ادامه دارد، بنابراین آزمودنی وارد تعامل با تنوعی از حرفههای تدریس با سبكهای آموزشی مختلف و موقعیتهای تدریس متفاوت میشود كه نیازمند سازگاری سبکهای شناختی است(اوریا و همكاران،2011).
در حالی كه تحقیقات در مورد كاربردهای آموزشی هنوز هم در مراحل اولیه خود باقی مانده است، شواهد به دست آمده از تحقیقات گوناگون نشان میدهند كه دقت نظر در مورد سبكهای یادگیری ممكن است در ارتباط با موضوعات متنوع آموزشی سودمند باشد. از این رو، مطالعات در مورد سبكهای یادگیری و ارتباط با یادگیری، بخش عظیمی از روانشناسی امروز را به خود اختصاص داده است.
گرایش انسان به دین امری ذاتی، عمیق و ریشهدار است. دین نه تنها تأمین كننده بسیاری از نیازهای انسان، بلكه خود نیازی بنیادین و نهفته در ژرفای وجود آدمی است. نیاز انسان به دین امری جاودان و زوالناپذیر است. لازمه ذاتی بودن دینورزی این است كه دین همچون دیگر غرایز و نیازهای ذاتی انسان همپای حیات بشر بپاید و آینده بشریت را همچون گذشته در نوردد. لاجرم گسست بین انسان و دین را هرگز نمیتوان و نباید انتظار داشت.
اخیرا” در انجمن روانشناسان آمریکا، بخش مربوط به روانشناسی دین ایجاد شد و تعدادی از روانشناسان به عضویت آن درآمدند و کتابهای زیادی در این مورد نوشته شده است(خدایاریفرد وهمکاران،1388).
اطلاعات موجود و پژوهشهای صورت گرفته درحیطةروانشناسی دینی، اغلب مربوط به سنجش نگرشها و اعتقادهای دینی در زمینة دین مسیحیت است(هانت و كینگ،1971) و تعمیم آن به جامعة اسلامی ما به دلیل دارا بودن فرهنگ دینی متفاوت با ادیان، شاید امکانپذیر نباشد. با وجود اینکه در دو دهه اخیر، در جهان تحقیقات فراوانی در مورد دین و اهمیت آن انجام شده، متاسفانه در کشور ما به این موضوع و کارکردهای روانشناختی و جامعهشناختی آن کمتر توجه شده است و در مجلات، فصلنامهها و نشریههای داخل و خارج کشور، کمتر میتوان تحقیقات و نتایج بررسیهای مربوط با این موضوع را مشاهده کرد.
نبود تحقیقی جامع و علمی در زمینة اعتقادهای دینی پس از گذشت سه دهه از استقرار جمهوری اسلامی و تلاش مسئولان در راستای رشد فضایل معنوی و حاکم ساختن ارزشهای اسلامی بر زندگی مردم، ضرورت دینپژوهی را آشکار میسازد. ضرورت دیگر این پژوهش گزارشهایی است که در زمینه ضعف دینداری در بین مردم بهویژه جوانان مطرح میشود(نماز و نو ساز،1377).
کاربردهایی که این پژوهش میتوان داشته باشد در حوزههای علمیه، به این صورت که بر اساس شناخت سبکهای یادگیری دانشجویان آنان را به سمت رشته های مختلف حوزوی راهنمایی کرد.
1-4 اهداف پژوهش
هدف اصلی
بررسی رابطه بین سبکهای یادگیری یونگ با گرایش به دینباوری در بین دانشجویان دانشکده تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد واحد کرمانشاه است.
اهداف ویژه
- تعیین میزان رابطه بین سبک یادگیری برونگرایی و درونگرایی با گرایش به دینباوری است.
- تعیین میزان رابطه بین سبک یادگیری منطقی و شهودی با گرایش به دینباوری است.
- تعیین میزان رابطه بین سبک یادگیری متفکرانه و احساسی با گرایش به دینباوری است.
- تعیین میزان رابطه بین سبک یادگیری قضاوتی و ادراکی با گرایش به دینباوری است.
- تعیین میزان تفاوت بین سبکهای یادگیری یونگ با گرایش به دینباوری است.
1-5. فرضیات پژوهش
فرضیه کلی: بین سبکهای یادگیری یونگ با گرایش به دینباوری در بین دانشجویان رابطه وجود دارد.
فرضیههای جزئی:
- بین سبک یادگیری برونگرایی و درونگرایی با گرایش به دینباوری دانشجویان رابطه معنیداری وجود دارد.
- بین سبک یادگیری منطقی و شهودی با گرایش به دینباوری دانشجویان رابطه معنیداری وجود دارد.
- بین سبک یادگیری متفکرانه و احساسی با گرایش به دینباوری دانشجویان رابطه معنیداری وجود دارد.
- بین سبک یادگیری قضاوتی و ادراکی با گرایش به دینباوری دانشجویان رابطه معنیداری وجود دارد.
- بین سبکهای یادگیری یونگ با گرایش به دینباوری در بین دانشجویان تفاوتی وجود دارد.
1-6 تعاریف نظری و عملیاتی
الف : تعاریف نظری
سبک یادگیری: می توان این سبک را به عنوان رویکرد شخصی یادگیرندگان به یادگیری، حل مسأله، و پردازش اطلاعات تعریف کرد(سیف، 1391).
درونگرایان به افکار و احساسات خویش توجه دارند، نگران آینده و محافظهکارند، اصول و معیارها را مهمتر از خود اعمال میدانند و در نوشتن بهتر از گفتن هستند. مردمگریز و دیرآشنا هستند(شعاری نژاد،1354).
برونگرایان به افراد و اشیا توجه دارند. در زمان حال زندگی میکنند و به خود اعمال توجه دارند. خونگرم، پرحرف، زودآشنا و اهل معاشرت و اجتماعی هستند(همان منبع).
سنخ حسی: ادراک از طریق فرایندهای حس آگاهانه است(یونگ،1382).
سنخ شهودی: به طور مستقیم از محرک خاصی در دنیای بیرونی ناشی نمیشوند(شولتز و همکاران، 1384).
سنخ شمی: ادراک از طریق محتویات و ارتباطات ناخودآگاهانه است(یونگ،1382).
سنخ متفکرانه: افرادی که این کنش در آنها قویتر است میکوشند جهان را با استدلال بشناسند و به روابط منطقی جهان توجه دارند(شولتز،1378).
سنخ احساسی: افرادی که این کنش در آنها مسلط است میکوشند جهان را با احساسات خوشایند و ناخوشایندی که از تجربههای خود دارند بشناسند(همان منبع).
سنخ ادراکی: این افراد جهان را آنچنان که هست تجربه میکنند(شعارینژاد،1354).
سنخ قضاوتی: افرادی که این کنش در آنها قویتر است درشناخت جهان، به یک ناخودآگاه یا دراك درونی توجه دارند و میکوشند به نیروی نهانی موجود در اشیا پی ببرند(شولتز،1378).
دین: عبارت است از دستهای همبسته از باورها و اعمال مربوط به امور لاهوتی (مجزا از امور ناسوتی) که این باورها و عقاید و روشهایِ ثابت و غیرِ قابلِ تغییرِ همه کسانی را که پیرو آنها هستند در یک اجتماع اخلاقی واحد به نام امت متحد میکند(دور کیم،1383).
دین باوری: بهمعنای باور به دین، پذیرش آن و گردن نهادن به آن در اندیشه و عمل است(عزیزان،1389).
ب : تعاریف عملیاتی
سبکهای یادگیری: در این پژوهش سبک یادگیری را می توان روشی دانست که یادگیرنده آن را به روش های دیگر ترجیح میدهد. برخی از روان شناسان پرورشی و علوم تربیتی این سبکها را ترجیحات یادگیری نیز مینامند(سیف،1391).منظور سوالاتی استکه در پرسشنامه 87 سوالی مایرز- بریگز سبکهای یادگیری را میسنجد.
سبک یادگیری درون گرایی- برون گرایی: این سبک عواملی را كه جهت یادگیری به فرد انرژی و انگیزه میدهد بررسی میكند. برونگرایان براساس انرژی گرفتن از افراد و اشیای دیگر عمل میكنند. ولی درونگرایان از انرژی درونی و از ایدهها و مفاهیم خود انرژی میگیرند(اسكوگورینسكی، 2003).25 سوال اول پرسشنامه به سنجش این سبک از یادگیری میپردازد که گزینه الف شامل برونگراها و گزینه ب درونگراها را شامل میشود.
سبک یادگیری منطقی- شهودی: این محور به چگونگی اتخاذ یك تصمیم مربوط میشود و به نمراتی که آزمودنیها از پرسشنامه مایرز- بریگز که شامل سؤال26 تا 44، گزینه الف سبک منطقی و گزینه ب سبک شهودی را میسنجد به دست میآورند.
سبک یادگیری متفکرانه- احساسی: این محور به راههای ترجیحی ادراك اطلاعات مربوط میشود و به وسیله سؤال45 تا 68 پرسشنامه مورد سنجش قرار میگیرد.
سبک یادگیری قضاوتی- ادراکی:این محور به تفسیر اطلاعات مربوط می شود. به نمراتی که آزمودنیها از پرسشنامه مایرز- بریگز که شامل سؤال69 تا87 می باشد به دست میآورند.
دین باوری: میزان نمرهای که هر فرد از پرسشنامه نگرشسنج مذهبی براهنی که شامل 25 سؤال است بدست میآورد.
John and Rogers
learning styles
Keefe
laschinger
Hohen
Religion
Forcheri
Eysenck and Glenn
Intuition
Thinkingt
Jndging
Perceiving
Fecling
Costa
Allport
Leary
Stewart
Iurea
Huntand King
[شنبه 1399-12-02] [ 06:19:00 ق.ظ ]
|